ای باخبر ز درد و غم بیشمار من!
برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من
رفتی ز دیده ی من و، از دل نمیروی
حس میکنم همیشه تویی در کنار من
شیرینی حیات من! ای بَضعَةُ الرّسول
تلخست با غمت همه لیل و نهار من
خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و، من
گِریَم از اینکه طول کشد روزگار من
مردم ز گریه، غصّه ی خود حل کنند، لیک
افتد ز گریه، غصّه ی دیگر به کار من
خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن
اما غمت ربوده ز کف اختیار من
این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر
کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من
#نـوكـر_نـوشـت:
#فـاطـمــه_جـان
همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند
من بودم و همین دو سه تا بچه های تو
جـای تمـام شهـر خـودم گـریه می کنم
از بس که خالی است در این خانه جای تو
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.https://t.me/MasjedAshuora
عالم تمام غـرق تـمـنای فاطمه سـت
اصلا دلیل خلق، تماشای فاطمه ست
باشد به زیر سایه ی مهرش تمام خلق
هـرذره ای کـه زیر قدمـهـای فاطمه ست
هاجر که زمزم از قدم کودکش شکفت
در آرزوی بوسه ای از پای فاطمه ست
عیسی که مرده از نفسش جان گرفته بود
در آرزوی فـیـض نـفـس هـای فـاطـمـه ست
موسی که با عصاش دل بحر می شکافت
بی بادبان فـتـاده به دریـای فـاطـمه سـت
مـریـم کجا و رسیدن بر گرد پای او
مریم کنیز زینب کبرای فاطمه ست
او زن بُــوَد ولـی بــه خـداونـد تا به ابد
مردانگی خلاصه ی معنای فاطمه ست
امـا بـه جـز علی که سزاوار مدح اوست؟
آری فقط علیست که همتای فاطمه ست
رخسار نیلی و قدِ خم، بازوی كبود
اینها همه نشان ز تولای فاطمه ست
#نـوكــر_نـوشــت:
#فاطمه_جان
هرچه دارم همه از عطر لب مادرم است
عوض قصّه به بالین سرم گفت #حسین❤️
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، سالروز میلاد خجسته ی حضرت #فاطمه_زهرا سلام الله علیها، سرور بانوان جهان و #روز_مادر مبارک باد.
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.https://t.me/MasjedAshuora
تو آن ابری که سمتِ آسمان بیوقفه میباری
ولی در خشکسالِ این کویرستان گرفتاری
سرِ تابیدنت شمعِ وجودت آب شد هر شب
زمانی که همه خوابند، جای ماه بیداری
به خاکِ سجدهات جاریست، سیلِ دانههای اشک
به باغِ تربتِ اعلای خود تسبیح میکاری
تو آن یاسِ پُر از زخمی، که در پیراهنی گلدار
گلابِ سرخ، از گلبرگهایت میشود جاری
شکایت میکند از بانی #الجار_ثم_الدار
به جرمِ گریه و زاری، عجب همسایهای داری
چه میخواهند از جانت قماشِ کاتبان وحی؟
به این کوثرکُشان انگار، جانت را بدهکاری
تو را کشتند، اما دردهایت همچنان زندهست
تو را کشتند اما نه؛ هنوز انگار بیماری
هزاروچارصدسال است، زخمت همچنان تازهست
هنوز انگار بین آتشی؛ نزدیکِ مسماری
هزاروچارصدسال است، نامت شیعه میسازد
تو آن نوری که در آیینهها در حال تکراری
تو را کشتند اما نه؛ حکایت همچنان باقیست
تو آغاز لهوفی مطلع خونینِ اشعاری
#نـوكـر_نـوشـت:
#فاطمه_جـان
جای تمام شهر خودم گریه می کنم
از بس که خالیست در این خانه جای تو
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.https://t.me/MasjedAshuora