eitaa logo
مسجد شریف عاشورا _ فرهنگیان 3
377 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
18 فایل
💚صَلَی‌اللهُ‌عَلَیکَ‌یاصاحِبَ‌الزَّمان(عج)💚 🔹️اطلاع رسانی برنامه های فرهنگی و مذهبی مسجدشریف عاشورا 🔹️گزارش تصویری و ...برنامه های مسجدشریف عاشورا 🔹️مباحث مذهبی ، سیاسی روز ، و ..
مشاهده در ایتا
دانلود
تیر بلا رسید و دلم  را نشان گرفت آتش به سینه ام زد و تاب وتوان گرفت عمری ز خاطرات ِگذشته گریستم شکرخدا که زهر ازاین خسته جان گرفت مویم  حکایت  غم  دیرینه  می کند بغض گلو و اشک، مسیر بیان گرفت راوی روضه های غروب مدینه ام در آن زمانِ تلخ دل آسمان گرفت ازقصه ای که برکسی آن را نگفته ام باغ امید من همه رنگ خزان گرفت دستی که بین کوچه به مادرکشیده زد باضربه اش ازاین دل زارم امان گرفت دیدم که مادرم پی من دست میکشد سیلی ز مادرم همه تاب وتوان گرفت : شد عاقبتش خیر هر آنکس که در عالم گردید غلامی ز سرای تو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير . خادمین مسجد عاشورا
حال تو مثل کبوترهای بی بال و پر است خنده هایت فاطمه! آرام جان حیدر است بون نان در خانه پیچیده ست، پس شکرخدا حال تو از روزهای قبل قدری بهتر است خانه را جارو زدی، از بسترت برخاستی از نگاهت می توان فهمید روزهای آخر است ای ستون خانه ی من، حرفی از رفتن مزن بی تو حالم مثل یک فرمانده ی بی لشکر است این نمک نشناس ها آتش مهیا کرده اند بی خبر از اینکه اینجا خانه ی پیغمبر است موی زینب مثل حال حیدرت آشفته است فاطمه! این حال و روز خانه ی بی مادر است از همان روزی که آتش بوسه از بالت گرفت جای بال زخمی و خاکی تو روی در است چند ماهی می شود، حیدر شده خانه نشین چند ماهی می شود زهرا میان بستر است دستهایی را که می بوسید پیغمبر، شکست راستی زینب چه حالی داشت وقتی در شکست دست در دست حسن می رفت زهرا، ناگهان روی خاک افتاد قرآن، سوره ی کوثر شکست دستهای بسته ی مولا گواهی می دهد بارها بعد از پیمبر حرمت حیدر شکست یک مَلَک ای کاش چشمان حسن را می گرفت لحظه ای که بی هوا بال و پر مادر شکست : 💔 بغض دارم مرو از پیش علی، زهرا جان تو نباشی چه کسی پاک کند اشکم را؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .https://t.me/MasjedAshuora
حال تو مثل کبوترهای بی بال و پر است خنده هایت فاطمه! آرام جان حیدر است بون نان در خانه پیچیده ست، پس شکرخدا حال تو از روزهای قبل قدری بهتر است خانه را جارو زدی، از بسترت برخاستی از نگاهت می توان فهمید روزهای آخر است ای ستون خانه ی من، حرفی از رفتن مزن بی تو حالم مثل یک فرمانده ی بی لشکر است این نمک نشناس ها آتش مهیا کرده اند بی خبر از اینکه اینجا خانه ی پیغمبر است موی زینب مثل حال حیدرت آشفته است فاطمه! این حال و روز خانه ی بی مادر است از همان روزی که آتش بوسه از بالت گرفت جای بال زخمی و خاکی تو روی در است چند ماهی می شود، حیدر شده خانه نشین چند ماهی می شود زهرا میان بستر است دستهایی را که می بوسید پیغمبر، شکست راستی زینب چه حالی داشت وقتی در شکست دست در دست حسن می رفت زهرا، ناگهان روی خاک افتاد قرآن، سوره ی کوثر شکست دستهای بسته ی مولا گواهی می دهد بارها بعد از پیمبر حرمت حیدر شکست یک مَلَک ای کاش چشمان حسن را می گرفت لحظه ای که بی هوا بال و پر مادر شکست : 💔 بغض دارم مرو از پیش علی، زهرا جان تو نباشی چه کسی پاک کند اشکم را؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .https://t.me/MasjedAshuora
ای باخبر ز درد و غم بی‌شمار من! برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من رفتی ز دیده ی من و، از دل نمیروی حس می‌کنم همیشه تویی در کنار من شیرینی حیات من! ای بَضعَةُ الرّسول تلخ‌ست با غمت همه لیل و نهار من خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و، من گِریَم از این‌که طول کشد روزگار من مردم ز گریه، غصّه ی خود حل کنند، لیک افتد ز گریه، غصّه ی دیگر به کار من خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن اما غمت ربوده ز کف اختیار من این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من : همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همین دو سه تا بچه های تو جـای تمـام شهـر خـودم گـریه می کنم از بس که خالی است در این خانه جای تو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .https://t.me/MasjedAshuora
با سر به خاطر تو سرِ دار میروم آخر به شوقِ وعده‌ی دیدار میروم حالا که شاهراه رسیدن به تو یکی‌ست دنبالِ راهِ میثم تمّار میروم یکبار اگر قدم بگذاری به چشم من قربانِ خاک پای تو صدبار میروم مستم؛ نوازشم نکنی گریه می‌کنم با سر میانِ دامنِ دیوار میروم نوکر قبول کن؛ بخرم؛ مُفت هم بخر دارم به شوقِ سود، به بازار میروم بین غلامهای تو یوسف نشسته است باشد قبول، من تهِ انبار میروم تو کعبه‌ای و قبله‌نما ردّ پای توست وقتی به طوف قبله‌ی سیّار میروم در سایه‌سار هیبتِ ایوان‌ْطلای تو قربانِ دست و پنجه‌ی معمار میروم سوی بهشت، از حَرَمَت کوچ می‌کنم راه گریز نیست، به اجبار میروم جنت برای مزدِ گدایان تو کم است حالا که چاره نیست، به اصرار میروم : دلخوشم با تو اگر از دور صحبت میکنم با سلامی، هر کجا باشم زیارت میکنم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .https://t.me/MasjedAshuora
عالم تمام غـرق تـمـنای فاطمه سـت اصلا دلیل خلق، تماشای فاطمه ست باشد به زیر سایه ی مهرش تمام خلق هـرذره ای کـه زیر قدمـهـای فاطمه ست هاجر که زمزم از قدم کودکش شکفت در آرزوی بوسه ای از پای فاطمه ست عیسی که مرده از نفسش جان گرفته بود در آرزوی فـیـض نـفـس هـای فـاطـمـه ست موسی که با عصاش دل بحر می شکافت بی بادبان فـتـاده به دریـای فـاطـمه سـت مـریـم کجا و رسیدن بر گرد پای او مریم کنیز زینب کبرای فاطمه ست او زن بُــوَد ولـی بــه خـداونـد تا به ابد مردانگی خلاصه ی معنای فاطمه ست امـا بـه جـز علی که سزاوار مدح اوست؟ آری فقط علیست که همتای فاطمه ست رخسار نیلی و قدِ خم، بازوی كبود اینها همه نشان ز تولای فاطمه ست : هرچه دارم همه از عطر لب مادرم است عوض قصّه به بالین سرم گفت ❤️ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، سالروز میلاد خجسته ی حضرت سلام الله علیها، سرور بانوان جهان و مبارک باد. .https://t.me/MasjedAshuora
دل که می‌‎گیرد دو چشم تر به دادم می‎رسد در زمان فقر این گوهر به دادم می‎رسد وسع کم هرگز برای ما فقیران ننگ نیست دست من خالی که باشد سر به دادم می‎رسد دست بردارید مردم از سر من چون که من دلبری دارم که او بهتر به دادم می‎رسد از شب قدر تو جا ماندم که امروز آمدم گفته‎اند اینجا حسین آخر به دادم می‎رسد این کریمی را که من دارم گدایی می‌‎کنم مطمئن هستم که پشت در به دادم می‎رسد حیف آقای به این خوبی کنارم باشد و فکر این باشم یکی دیگر به دادم می‎رسد من سراغ هر کسی رفتم دلم را زد شکست غالبا این لحظه‎ها مادر به دادم می‎رسد فاطمه مِیلش که باشد وضع برمی‎گردد و مرتضی با ظرفی از کوثر به دادم می‎رسد اعتباری نیست بر تقوای من، این لطف توست لحظه‎ی تشخیص خیر و شر به دادم می‎رسد پا‎کها کرب و بلا رفتند و من جا مانده‎ام فطرسم امروز، بال و پر به دادم می‎رسد : به وصف هیچ کسی جز تو دم نخواهم زد خوشا کسی که اگر شاعر است، شاعر توست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفنhttps://t.me/MasjedAshuora
تو آن ابری که سمتِ آسمان بی‌وقفه میباری ولی در خشکسالِ این کویرستان گرفتاری سرِ تابیدنت شمعِ وجودت آب شد هر شب زمانی که همه خوابند، جای ماه بیداری به خاکِ سجده‌ات جاریست، سیلِ دانه‌های اشک به باغِ تربتِ اعلای خود تسبیح میکاری تو آن یاسِ پُر از زخمی، که در پیراهنی گلدار گلابِ سرخ، از گلبرگ‌هایت می‌شود جاری شکایت می‌کند از بانی به جرمِ گریه و زاری، عجب همسایه‌ای داری چه می‌خواهند از جانت قماشِ کاتبان وحی؟ به این کوثرکُشان انگار، جانت را بدهکاری تو را کشتند، اما دردهایت همچنان زنده‌ست تو را کشتند اما نه؛ هنوز انگار بیماری هزاروچارصدسال است، زخمت همچنان تازه‌ست هنوز انگار بین آتشی؛ نزدیکِ مسماری هزاروچارصدسال است، نامت شیعه می‌سازد تو آن نوری که در آیینه‌ها در حال تکراری تو را کشتند اما نه؛ حکایت همچنان باقیست تو آغاز لهوفی مطلع خونینِ اشعاری : جای تمام شهر خودم گریه می کنم  از بس که خالیست در این خانه جای تو سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .https://t.me/MasjedAshuora
باید که غزل هم ثمری داشته باشد بر حال خرابم اثری داشته باشد با شعر فقط عرض ادب می کند این دل بد نیست گدا هم هنری داشته باشد ای کاش که آقای کریمان دو عالم بر نوکر خود هم نظری داشته باشد هرآنکه مشرف به بقیع می شود امشب از غربت او چشم تری داشته باشد حتی نگذارند که بر قبر غریبش صحن و حرم مختصری داشته باشد : تا خـدا هست و خدایی میکند قاسمش مشکل گشايی میکند هرچه دارم میدهم ای آفتاب روی قبر مجتبی کمتر بتاب سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .https://t.me/MasjedAshuora
چشم من در پی دیدار تو سرگردان است و سرا پای وجودم ز غمت حیران است خبر از حال تو آقا كه ندارم هرگز لااقل از تب تو دیده ی من گریان است به كجا خیمه زدی یوسف گم گشته ی من بنگر از دوری تو حال دلم  ویران است گوشه چشمی كن و این سائل خود را دریاب كه نگاه تو به این قلب سروسامان است خوشبحال شهدا، یک شبه ره را رفتند هركه شد همسفر تو، سفرش آسان است روضه هایی كه به هر شام و سحر میخوانی چون شرر بر جگر عالمیان سوزان است : بخوان دعای فرج را، زِ پشت پرده ی اشک کـه یـار، چشم عنایت بـه چشم تر دارد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . https://t.me/MasjedAshuora
دِلَم هَواییِ مَشهَد شُد اَلسَّلامُ عَلَیک دِلَم کَبوتَرِ گُنبَد شُد اَلسَّلامُ عَلَیک خوشا به حالِ تمامِ مُجاورانِ حرم خوشا به حالِ تمامِ مُسافرانِ حرم غُبار از قَلَم و کاغَذَم کِنار زَدَم که با نگاهِ تو گَردَم زِ شاعرانِ حرم به کفشدارِ حَریمِ تو میخورم سوگند منم غُبارِ قدمهای زائرانِ حرم وَ این حکایتِ دیرینِ ما شُده که فَقَط خوریم غِبطه به اَحوالِ حاضرانِ حرم گرفته گُنبدِ زردِ تو چَشمِ دُنیا را عجیب ماتِ تو هَستَند ناظرانِ حرم نشسته اند جَلالِ تو را نگاه کنند وَ جِلوه های جَمال تو را نگاه کنند به هَر کُجا نِگَرم در حرم فقط نور است کنارِ تو همه دور و برم فقط نور است ضریح و پنجره هایش به هِق هِقَم انداخت مُحیطِ این حَرمِ مُحترم فقط نور است گرفته اَشک دو چشمِ مَرا، نمی بینم که روبروی دو چَشمِ ترم فقط نور است نباشَد هیچ هَراسی به روزِ مَرگ آری کنارِ مَن نفسِ آخرم فقط نور است : به سینه دست گذاشتم، سلام ای سلطان سلام آنکه مرا جز درت پناهی نیست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، https://t.me/MasjedAshuora
صحبت ازعاشقی وعشق جگر میخواهد دم زدن از لب معشوق شِکر میخواهد بال در بال مَلِک دور مَلَک چرخ زدن نظر حضرت حق، همّت پَر میخواهد به هواخواهی از یار، علمدار شدن سینه‌ای همچو ابالفضل سپر میخواهد آسمان موهبتی باز فرستاد زمین صید این موهبت ای دوست هنر میخواهد نیست معلوم حسن باز نوه خواسته است یا دل حضرت سجاد پسر میخواهد دامن فاطمه‌ای باز قمربار شده علـی دوم زهـراست، پسردار شده پسری آمده همنام رسول دو سرا احمد دوّمی از نسل علی و زهرا آمده تا که به اسلام اصالت بدهد آمده تا که بود پرچم دین پابرجا خاک میخورد علوم نبوی روی زمین آمده تا که تکانی بدهد دنیا را کیست او، آنکه بفرمود نبی در وصفش باقرالعلـم نبییّن و به «اَیٍّ بقرا» شیعه شد زنده به هر جمله قال الباقر شیعه باقیست به ابقای کلام آقا آمده روشنی چشم رسول ثقلین نوه ی مشترک و وارث خون حَسَنین : عاشقان ماهِ رجب هنگامِ شورِمستی است جامِ اول را زِ دستِ بگیر سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، حلول و ولادت با سعادت (ع) را تبریک عرض می‌کنیم .https://t.me/MasjedAshuor