eitaa logo
🕌مسجدجامع امام حسن عسکری(ع)(قزوین_کوثر)
1.5هزار دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
11.6هزار ویدیو
72 فایل
﷽ این کانال جهت اطلاع رسانی فعالیت های مسجدجامع امام حسن عسکری (ع) واقع در شهرک کوثر قزوین راه اندازی گردیده است. پیشنهادات خود در رابطه موضوعات فرهنگی و نحوه مدیریت و توسعه مجموعه را با مدیر کانال 👇 در میان بگذارید: @khademmojtah @khademsm
مشاهده در ایتا
دانلود
❤سیره آقاجانم 🚨 میز و صندلی قدیمی 🔘 آیة‌الله سید محمود هاشمی شاهرودی(ره): 💠 زندگی شخصی آقا از و سلامت خاصی برخوردار است. این سادگی به زندگی نزدیکان ایشان نیز سرایت کرده است. و فرزندانشان اهل نیستند. همین اعتقاد ، آنان را از سوء استفاده از مقام و موقعیت بازداشته است. من این سادگی را در منزل ایشان به تماشا نشسته‌ام. روزی معظم له مرا به کتابخانه خود دعوت کردند. من در آنجا یک بسیار ساده و دیدم در کنار نیز یک صندلی بود. هر دوی آن میز و صندلی، مربوط به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بود. مقام معظم رهبری در ساده‌ی خود هنوز از همان میز و صندلی استفاده می‌کنند. 📗 پرتوی از خورشید، ص۵۱
❤ سیره آقاجانم 🚨 همان زیلوها را بیاورید! 🔘 سردار شهید نورعلی شوشتری: ⭕️ مقداری در خانه‌ی مقام معظم رهبری بود. آنها را جمع کردیم و فروختیم و یک مقدار هم پول از خودم روی آنها گذاشتم، تا به جای آن زیلو‌ها برای منزل فرشی تهیه کنیم. وقتی زیلو‌ها را عوض کردیم و را پهن نمودیم، آقا تشریف آوردند و فرمودند: اینها دیگر چیست؟! گفتم زیلو‌ها را عوض کردیم. فرمودند: اشتباه کردید که عوض نمودید، بروید را بیاورید. اصرار را بی فایده دیدم و با هزار رفتم و زیلوها را پیدا کردم و توی خانه انداختم، زیلوهایی که واقعاً به آنها نگاه می‌کردی می‌دیدی که در آمده و شده‌اند. 📘 ماه در آینه، ص ۱۷۰
🚨 هدایای لوکس، خرج فقرا می‌شود! 🔘 حجت الاسلام راشد یزدی: 💠 تمام چیزهایی که به مقام معظم رهبری داده‌اند، ایشان به حضرت رضا علیه السلام تقدیم کرده‌اند. هیچ چیزی برای خودشان نگه نمی‌دارند. چندی قبل به همراه یکی از فرزندان آقا به مراسمی در دعوت شدیم. در برگشت، چند دست سرویس کامل به ما هدیه دادند. بعد از چند روزی به دیدن رفتم، ایشان در مورد هدیه گفتند: «نه به درد ما می‌خورد، نه به درد مهمان‌های ما» و بعد قرار شد آن را و پولش را به بدهند. 📘 جلوه‌ی آفتاب، ص ۳۸
🚨درس ما ضرورتی ندارد پخش شود 💠 یک وقتی برخی از ائمه‌‌ی جمعه و بعضی روحانیون اصرار می‌کردند که چون درس‌های بعضی از بزرگوار تقلید، از معارف پخش می‌شود، درس‌های را هم پخش کنید. خیلی‌ها اصرار داشتند که چرا درس آقا پخش نمی‌شود. عرض کردیم این از آن مسائلی است که باید خود آقا نظر بدهند. ما نمی‌توانیم. من رفتم خدمتشان و مطلب را عرض کردم. فرمودند : درس همه پخش می‌شود؟ عرض کردم نه، درس فلان آقا و فلان آقا و فلان آقا، درس‌های فقه‌شان پخش می‌شود. این سه نفر درسشان پخش می‌شود. ایشان فرمودند اگر رادیو، آن امکان را داشت که درس همه‌‌ی آقایان را پخش کند، درس ما را هم آخرش پخش کنند. اگر نه، این هنر نیست که چون رادیو و تلویزیون در اختیار ما هست، ما درس و برنامه‌های خودمان را مرتب پخش کنیم. نه، درس ما ضرورتی ندارد پخش بشود و این را آقا نپذیرفتند. 🌐 گفتگو با حجت الاسلام ، معاون سابق ارتباطات حوزه‌ای دفتر مقام معظم رهبری ، منتشر شده در ویژه‌نامه روزنامه جام‌جم در سال ۱۳۸۷
🚨ما منتظر بودیم! 💠 برای قضیه ، ما در دفتر مانده بودیم. شب با یکی از دوستانِ دفتر، به نمازِ رفتیم. بعد از نماز، آقا فرمودند: چطور شما این موقع (موقع افطار) در دفتر هستید؟ گفتیم: برای استهلال مانده‌ایم. فرمودند: خیلی خب، را برویم منزل ما. ما هم دلمان می‌خواست که برای افطار منزل آقا برویم، ولی هم می‌کردیم. گفتیم: نه آقا در دفتر غذا تهیه کردند. فرمودند: بیایید برویم! ما هم رفتیم. این آقای که پذیرایی می‌کند، مقداری و و و آورد. ما مقداری نان و پنیر یک مقدار هم حلوا خوردیم ولی بودیم که غذا را بیاورند بالاخره افطار است و با غذایی باید ادامه پیدا کند. چون ما کنار نشسته بودیم ایشان چشمشان توی چشم ما نمی‌افتاد، مقداری آزادتر بودیم. این آقای حاج ناصر که می‌آمد ، من یک جوری علامت دادم که چیزی ادامه دارد یا نه؟ که اگر ادامه ندارد ما همین را بخوریم و گرسنه نباشیم. اگر ادامه دارد خب خودمان را به اینها سیر نکنیم. علامتی دادم و ایشان گفت: نه ادامه ندارد. ما هم همان نان و حلوا و نان و پنیر را خوردیم، ولی اگر دفتر می‌آمدیم ، قطعاً غذایی که در دفتر درست کرده بودند، برای همین پرسنلی که شیفت کاری داشتند از غذای حضرت آقا بود. 💠 بعد که افطار کردیم و حضرت آقا تشریف بردند داخل، ما به آقای حاج ناصر عرض کردیم که این چه افطاری بود؟! اگر ما دفتر بودیم یک غذای حسابی به ما می‌دادند. ایشان گفت که خانواده حضرت آقا مشرف شدند و قبل از رفتن، یک قابلمه بزرگ از این حلواها درست کردند. به اندازه این سه چهار شب، افطارمان هرشب حلوا است و با حضرت آقا نان و پنیر و حلوا می‌خوریم. گفتم چه کار می‌کنید؟ ایشان گفت: برای سحر، ما درست می‌کنیم و به اندازه ، برای حضرت آقا آبگوشت می‌دهیم و بقیه اش را هم خودمان می‌خوریم. 🌐 به نقل از حجت الاسلام والمسلمین     ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ https://eitaa.com/MasjedjameEmamHasanAsgary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 یکی دیگر از پيش بيني های عجیب در حوزه 🔹 شاید آن لحظه که‌ مقام معظم رهبری این حرفا را بیان می فرمودند آقایان در دلشان میگفتند که چه می گویند؟!! ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ https://eitaa.com/MasjedjameEmamHasanAsgary
❤️🍃بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃❤️ ✅داستان عجیب یکی از بچه هایی که برای جشن تکلیف مهمان حضرت آقا بودن 🦋داستان زهرا فرزند شهید مدافع حرم عبد المهدی کاظمی🦋 ✍عبد المهدی قبل رفتنش بهم گفت وقتی من شهید شدم اگه رفتی دیدن رهبرم به ایشون بگو عبد المهدی گفت آقا جون یه جان نا قابل بیشتر نداشتم اینم دادم در راه از شما .... 🦋همش تو ذهنم بود و منتظر که کی نوبت ما میشه و مشرف به دیدار اقا میشیم.... چند سال گذشت و خبری نشد،ولی این خواسته عبد المهدی از ذهنم پاک نمیشد .. یه روز یکی از دوستام زنگ زد گفت عازم حرم اربابم ،عازم نینوا...🕌 دلم پر کشید سمت حرم ،،بغضی گلو گیر داشتم اشکم جاری بود همونجا گفتم اقا جان خودت کمک کن من بتونم خواسته عبد المهدی رو انجام بدم.... 🦋یه نامه نوشتم کتبا از اقا امام حسین ع طلب کمک کردم و لیاقت حضور محضر آقا رو ازشون خواستم تا بگم حرف شهیدمو ... نامه رو دادم دوستم و گفتم بندازش تو شیش گوشه ی ارباب💔 دوستم رفت و نامه رو انداخت و برگشت خیلی از اون ماجرا نگذشته بود که باهامون تماس گرفتن و گفتن اماده بشین برای دیدار با رهبر انقلاب👌 شوکه شده بودم،،خوشحال ،،متعجب ،،راضی ولی استرس داشتم ،، ذوق داشتم لحظه شماری میکردم واسه اونروز... به بچه هام گفتم و اماده شده بودیم واسه رفتن دل تو دل هیچ کدوممون نبود ،،اخه بچه ها همیشه حسرت این رو داشتن ... آرزوشون بود و الان اون ارزو براورده شده بود حس غریبی بود سر از پا نمیشناختیم مخصوصا ولی شب رفتنمون به دیدار ... 🦋 دختر کوچیکه چشمش مشکل پیدا کرد قرمز شد ،،چرک کرد،،آب و چرک شدید از چشمش سرازیر بود ... همونجا تو مسیر بردمنون بیمارستان پانسمان و دارو .. ولی افاقه نکرد ،،هیچ دارویی اثر نداشت چشمش بد تر و بد تر شد و به شدت باد کرده بود حتی دل نگاه کردن به چشمشم نداشتم مونده بودم چرا...چرا امشب...چرا اینجا..چرا اینجوری شد‌.... 🦋خلاصه با همین چشم مجروح حاضر شدیم تو اتاق مخصوص دیدار با نشستیم تشریف اوردن نشستن بچه ها همشون رفتن نزدیک با اقا حرف زدن ایشون بغلشون کرد... همه رفتن جز 😓 هر چقدر بهش اصرار کردم که پاشو برو جلو نرفت... گفت روم نمیشه با این صورت برم جلو جلو بقیه😭❤️ نرفت تا اینکه ..... ✅ادامه دارد..... ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ https://eitaa.com/MasjedjameEmamHasanAsgary
💚قسمت آخر : 🦋تا اینکه باهامون تماس گرفتن و گفتن زهرا دعوته برای مراسم جشن تکلیف در حسینه امام خدمت حضرت 😍 باورم نمیشد ،گفتم ولی زهرا هنوز تکلیف نشده گفتن اشکال نداره ایشونم دعوته😇 بالاخره روز موعود فرا رسید،بار سفر بستیم و راهی تهران شدیم ولی همش تو دلم میگفتم آخرش این مثل اون دیدار خصوصی نمیشه ها... زهرا نمیتونه اونجا پیش حضرت آقا بره،شلوغه آیا کدوم صف جاش بشه ...بین این همه دختر.. تو دلم داشتم همچنان حسرت میخوردم و چرتکه مینداختم ک چه ضرری کرد اکنروز نرفت تو بغل ... رسیدیم تهران رفتیم سمت حسینه ... وارد شدیم و زهرا با مسئولین رفت داخل و منم خب اجازه ورود نداشتم منتظرش موندم... مراسم شروع شد ... تلفن همراهم زنگ خورد.. علو بفرمایید + سلام خوبی،کجایی سلام خوبم شما خوبی راستش قسمت شده اومدیم دیدار ولی از دور 😊 +چرا از دور ،زهرا کجاس الان زهرا با بقیه دخترا تو مراسم جشن تکلیفه ما بین حمعیت نمیدونم کجا نشسته +چی میگی دور کجا بود ،زهرا الان پشت سر وارد حسینه شد ،خودم دیدمش😕 چی؟!زهرا،،غیر ممکنه +خودم دیدم الان شات میفرستم یکی از فامیلامون بود،باورم نمیشد ،اخه چه طوری عکسشو فرستاد دیدم زهرا با قاب عکس پدرش پشت سر ..😍 مراسم ک تموم شد ،پرسیدم زهرا چی شد تعریف کن،،، گفت ما رو بردن سالن ،بعد یه آقایی اومد منو صدا کرد ،گفت فرزند شهید کیه؟ دستمو بردم بالا اومدن منو بردن گفتن خود آقا باهات کار دارن رفتیم تو یه اتاق اومدن بغلم کردن حرف زدیم😇 بعدم با عکس بابایی پشت سر حصرت وارد سالن شدیم با چند تا دیگه از بچه های شهدا😊 تنم یخ کرده بود نفسم تو سینم محبوس شده بود.. از این اتفاق معجزه وار.... از وصیت شوهرم .... از چشم مریض زهرا... از تلفن حضرت آقا.... از جشن تکلیف.... با تمام وجودم زنده بودن شهدا و نائب صاحب الزمان بودن حضرت و معنا و مفهوم ولایت فقیه مطلقه رو حس میکردم و کامل میفهمیدمش........ 💚.ارواح طیبه شهدا صلوات .💚 ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ https://eitaa.com/MasjedjameEmamHasanAsgary
🔴یه چیزی میخوام بگم،که تاحالا جایی نشنیدید! اولین باره! 🔹ما یه فامیل پیری داریم، بازاری بود، خیلی آدم معمولی! جزئیات ماجرا رو نمیدونم چون با دو واسطه تعریف میکنم ✍این داستان هم برای یکی از دوستان نظامی ما تعریف کرد، من از اون شنیدم 🔸ایشون  قم بود،تهران رفت و آمد داشت،یه بار کاری پیش میاد سمت دریاچه نمک قم، اونجا بر حسب تصادف، از دور میبینه یه هلیکوپتر، داره آدم پرت میکنه وسط دریاچه نمک! 🔹یعنی یه جایی که اثری از آثارشون باقی نمونه! 🔸میاد فرار کنه، یه مامور  تو حالتی که انگار عجله داشته باشه میزنه پشتش میگه چی دیدی؟ 🔹این حاج آقا میگه به خدا هیچی، هیچی ندیدم. 🔸مأمور ساواک بهش میگه جایی چیزی بگی، میری پیش همونا تو دریاچه نمک! 🔹من از این رفیق نظامیم شنیدم که میگفت،بعد از چهل سال که از  میگذره وقتی این خاطره رو تعریف میکرد، دستاش میلرزید و میگفت،الان که دارم تعریف میکنم تن و بدنم می لرزه! این یه پرده! ↩️اما پرده دوم: 🔸توی روستای ما یک سری چاه‌ها و قنات‌های عمیقی که از زیر زمین هم به هم وصل هستند از قدیم الایام بود. یه بار به عموم گفتم قدیم بدون ابزار حفاری، این چاه ها رو چجوری میکندن،و از زیر به هم متصل میکردن! 🔸دوتا کلمه جواب داد! با زور خان‌ها! 🔹 میومد، میگفت تا سال دیگه باید، قنات آماده باشه، آماده نمیشد، جان و مال و ناموس و زن و دختر رعیت، برای عوامل خان، حلال بود! 🔸دیگه رعیت با دست خالی زمین و میکند! میکند! 🔹حالا بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی، کار به جایی رسیده که یه، که در همون زمان  و  بهش میگفتن ضعیفه، یعنی موجود ضعیف مؤنث! 🔸همین زنی که  صبح تا شب از کوچک بودن و حقیر بودنش در جامعه مرد سالار ایران شکایت دارند. 🔹وای میسته جلوی فرماندهی کل قوا،مرجعیت شیعه،رکن اصلی نظام، ! 🔸صدر تا ذیل ،نهاد های زیر نظر،  و ،،  رو  و  میکنه! 🔹 در اوج احترام میفرماید، احساسات شمارو قبول دارم حرف هاتونو نه! 🔸بعد خانم میره خونش، فیلتر شکن شو روشن میکنه،  میزنه که سیاسیون دهن ما رو بستن و نذاشتن حرف بزنیم، ولی رفتم حرفام و پیش  زدم! بعد میخواید این انقلاب فدایی نداشته باشه؟ 🔹همین یه قلم، می ارزه به هزارتا تاریخ 2500 ساله! ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ https://eitaa.com/MasjedjameEmamHasanAsgary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😵‍💫 به همین راحتی میتونه با تصویر یه نفر،کلیپ درست کنه! 👌از امروز به بعد به هیچ عنوان نمی‌شود به کلیپ ها و مطالب در فضای مجازی استناد کرد..... 👌قطعا پس از این برای به انحراف کشیدن ذهن مردم از این استفاده می‌کنند و با استفاده از هوش مصنوعی چهره های انقلابی و خواص را تخریب‌خواهندکرد. در سخنرانی سالگرد امام، به اشاره کردند، اطلاع ایشان از جزئیات دنیای امروز امیدوارم هرچه سریعتر در این موضوع همه رسانه ها اطلاع رسانی کنند،چون با یک ترفند میشه کشور رو بهم ریخت! خلاصه مسئله خطرناکه! و از الان باید به جامعه آگاهی داد که در دنیای امروز نباید به هیچ فیلم مشکوکی استناد کرد. یاعلی... لطفا همه این مطلب را منتشر کنید. ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ https://eitaa.com/MasjedjameEmamHasanAsgary