بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
١۴٠١،اولین شورشِ زنانِ مجرد
یکی از مهمترین دلایل استفاده دشمنان از شعارِ پرجاذبهٔ "عدالت برای زن" در هجمهٔ چند وجهیِ علیه ایران اسلامی، بیشتر بودن ٣ میلیون نفریِ زنانِ بالغ از مردانِ بالغ و آشفتگیِ فرهنگیِ حاصل از آن است.
زنانِ بالغِ جهان، حدودا ٣٠٠ میلیون نفر بیشتر از مردانِ بالغ هستند و در ایران، این رقم حدود ٣ میلیون نفر است، زیرا زنان، حداقل ۴ سال زودتر بالغ می شوند و بطور متوسط ۴ سال دیرتر از مردان از دنیا می روند، یعنی مثلا اگر متوسط سن بلوغ اجتماعی و ازدواج زنان را ١٨ سال و مردان را ٢٢ بگیریم، معادل تعداد زنان ١٨ تا ٢٢ سال، مرد بالغ اجتماعی کم داریم و در انتهای هرم جمعیت نیز که زنان، ۴ سال دیرتر از دنیا میروند، به همین ترتیب معادل تعداد زنان ٧١ تا ٧۵ سال، شوهر کم است و بدتر از آن، اینکه چون مرگ و میر مردان در جوانی و میانسالی بیشتر است، آمار کمبود مردان به میان هرم جمعیت متمایل است.
در بسیاری از کشورهای دیگر با گزینه های ترویج بی عفتی، ظلم و گاهی تعددِ زوجات، نا آرامی های حاصله را کاهش می دهند اما در ایران که هیچکدام از این گزینه ها رایج نیست و از طرف دیگر، خانواده یک ارزش بزرگی است، به زنان فشار روحی بسیار بیشتری می آید و احساسِ ظلم، گسترده تر و سنگین تر است.
ما از یک طرف، به زنان، اجازهٔ خروج از عرف، در مسابقهٔ کسبِ همسر که یکی از بزرگترین نیازهای بشری است را نمی دهیم و از طرفی دیگر طرح شایسته ای برای این معضلِ آنها نداریم.
احساس ظلم و نابرابری، تنها مربوط به زنان مجرد نیست و زنان متاهل هم به دلیلِ احساسِ خطر از ناحیهٔ زنانِ مجردِ فراوان، مجبورند در مقابل همسر خود بیشتر کوتاه آمده و احساس قید و بند، ظلم و نابرابری کنند و از طرفی تحت تاثیر جو حاصل از خودنمایی های ظاهری مجردها، از عرفی که به سمت سقوط می رود پیروی کرده و به ظاهرنمایی و خطرات آن مبتلا شوند.
از منظری دیگر، پسران مجرد و خصوصا خانواده های آنها به دلیلِ این فراوانیِ دختران، عجله و انگیزهٔ لازم برای ازدواج در سن پایین را ندارند و متاسفانه این جمله رواج بسیار دارد:
(هنوز زوده، چیزی که زیاده دختر) .
با بالا رفتن سنِ پسران و افزایش توقعات و ترس ها ، و گاهی سیر بودنِ حاصل از ارتباطاتِ غیرِ عرفی با دختران و زنانِ مجردِ فراوان، پسران دیگر به سختی تن به ازدواج می دهند و لذا همچنان به آمار مجردها و نا آرامیِ جوانانِ جامعه افزوده می شود.
بله، یک راهکار برای رفع این نابرابری، رفتن به سمت (زن، زندگی، آزادی) است که مانند بسیاری از جوامعِ دیگر، قید اخلاق و خانواده را در ایران بزنیم و “زن“ را از قیودِ اخلاقی “آزاد“ کنیم تا همه با هم حیوانی “زندگی“ کنیم.
راهکار دیگر این است که دخترانِ کشورمان را به کشورهای دیگر صادر کنیم.
آیا کسی راهکارِ دیگری به جز زنده به گور کردنِ دختران، که بعضی جوامع قبل از اسلام به آن رسیده بودند، سراغ دارد؟
از تعدد زوجات چیزی نگویید که از شمر بدتر خواهید بود و غالبِ زنان، با انگیزه های ناخودآگاهِ انحصارطلبی، حسادت و ترس از مشکلات زیادی بزرگ شدهٔ آن، میخواهند سر به تن ایران و اسلام و اخلاق و دنیا و آخرت نباشد و کسی از این خطِ قرمزشان عبور نکند، زیرا در تهاجمِ شیاطین به فرهنگِ جهان در یک قرن گذشته، چنان کلمهٔ "هوو" از مفهومِ خواهر، دوست، همدم، مادرِ دومِ فرزندان و شريکِ امین در شوهر داری وخانواده داری، به مفهومی برعکس و منفی تغییر کرده و سپس تابو شده است که بعضی از زنان حاضرند حتی شوهرشان هر روز با یکی از زنان خیابانیِ حاصل از این آشفتگی ارتباط بگیرد اما اگر کسی حرف تعدد زوجات را بزند، باید نابود شود.
البته راهکار دیگری هم هست:
این مشکل را رها کنیم تا مانندِ وقایعِ اخیر، در زمانی دور یا نزدیک، جمعِ کوچکی از زنانِ ناآرام و بی قیدی که هیچ امیدی به آیندهٔ خود ندارند، موی پریشان کرده و با اغوا گری و بی فکری، بسیاری از جوانان را با خود همراه نموده به خیابانها بکشند و تبدیل به لیدرهای سپاه دشمن در برپایی جنگ داخلی، کشت و کشتار و نابودی کشور و فرهنگ و جامعه شوند و در نهایت با اضافه شدن میلیونها بیوه به این جمعیت ٣ میلیونیِ زنانِ ناامید، مانند غربیهای بعد از جنگهای جهانی که تعداد زنان بالغ مجرد، چندین برابر شد، ارزش زن به یک بازیچه جنسی تنزل کند.
خداوند به امتحان وادار می کند و انتخاب با ماست.
توقعی برای تولید، نشر و دفاع از این نوع مطالب نیست.،چون همیشه قدرت واهمهٔ شکستن تابوها، از احساس وظیفه ها بهتر عمل می کند، اما آیا نمیتوانیم از ثواب تذکر و ارسال این آمار مغفول مانده، برای علما، مسئولین و تاثیرگذاران اجتماعی بهره ببریم.
سهیل محمدشفیعی
ایتا:(s_mshafii)
وبلاگ بیان: (WOMENREVOLUTION)
#سال_اولین_شورش_زنان_مجرد