🔹 حضار محترم! حالا بفرمایید دوغتان را بنوشید...
شعری از مصعب یحیایی
«ماست»
تهدید جامعه جهانیست.
«بخشش
لازم نیست
اعدامش کنید»
به بایدن بگویید
«میهن» را تحریم کند!
اگر آخوندها
کشور را به چین
و عربستان نمیفروختند
این جور نمیشد.
«گاو شیرده»
«ماست»
رابطهاش را فهمیدید؟!
زندگی «میترا» را
«نجفی» استاد نکرد.
اصلاً تفنگش
از این آبپاشها بود
زبانبسته
بخاطر همین
رفته بود توی حمام!
«شنیدهها حاکیست
میترا را
حزباللهیها
ماستخور کرده بودند!»
(فعلاً تیتر این باشد)
حالا که اوضاع
شیر تو شیر شده
فریاد بزنید:
«زن
زندگی
آزادی...»
سلّمنا!
حق با شماست
میترا هم
زن بود
ولی قبول کنید
خدایی مثل مهسا
خونش را
پیراهن عثمان نمیشد کرد!
پس به خلق الله میگوییم:
میترا پرستو بود...
خلاص!
نگران نجفی نباشید
هرچه باشد او
هم حزبی خاتمیست.
آنقدری داریم
که گلریزان کنیم
ما «کابوی اصلاحات» را
از زندان
میکشیم بیرون
و تیتر میزنیم
«تراژدی استاد...»
گور پدر هستهای...
اصلاً
غنیسازی میخواهیم چکار؟!
وقتی که میتوانیم
در «سانتریپُفیوزهای رسانهمان»
از یک کیلو «ماست»
صد من کره بگیریم!
ما استاد ماهیگیری
از آبهای گلآلودیم
و اثبات میکنیم
یک سطل ماست
از پنج گلوله
بیشتر برد دارد!
ما
خدای تناقضیم.
محارب
حق حیات دارد
(شجریان را پِلی کنید:
اگر جان را خدا دادهست
چرا باید تو بستانی...؟!)
تَکرار میکنیم
محارب
حق حیات دارد...
ولی ماستپاش
حتماً اسیدپاش میشود!
یک نگاه بیاندازید
به «محسن برهانی»
این بشر
یک نمونه از «خَــر وارهای» ماست!
«سطل ماست
۷۴ ضربه شلاق دارد.
ولی محاربه
خیلی هم بد نیست...
بخشش؛ لازم نیست اعدامش کنید!»
این بشر
اگر دستش میرسید
به محاربین
جایزه میداد!
«آرمان»
باید پای منافع جنبش
ذبح شود
و قاتلش
محارب نیست.
«شریح»
فقط قاضی نبود
شنیدهایم
توی کوفه
دفتر وکالت هم داشته!
شریح قاضی
یکی بود مثل محسن برهانی.
تا بهانه جور است
بخوانید:
«برای اخم...
برااایِ
مگسهای روی زخم...»
اصلاً
از قدیم گفتهاند:
از «ماست»
که برپاست!
به بوقچیها بگویید
«ماست؛
اسم رمز است».
حضار محترم
حالا
بفرمایید دوغتان را بنوشید...
#مصعب_یحیایی (شاعر بوشهری)