اگر در مملکتی هستی که تمامش تاریک است، این نشان میدهد که تو یک کبریت هم روشن نکردهای.
نباید مساله را توجیه کنیم و بگوییم دیگران اقدام نکردهاند؛
که تو باید فرض کنی، کسی جز تو در این عالم نیست [تا اصلاحی صورت دهد].
باید خود شروع کنی و هر مقدمهای را که میخواهد فراهم نمایی.
وقتی اهداف دور را تکه تکه و ریز میکنی، زود به آنها میرسی.
ولی وقتی بخواهی قُلُمبه قلمبه کار کنی، اهداف نزدیک را هم از دست میدهی و محروم میشوی…
استاد علی صفایی حائری شیرازی
👌 ابزار ریاست و فن اصلی مدیریت چیست؟
مولا علی علیه السلام:
آلَةُ اَلرِّيَاسَةِ سَعَةُ اَلصَّدْرِ.
📚 نهج البلاغة ج ۱، ص ۵۰۱
ابزار ریاست، ظرفیت بالا و سعه صدر است.
اَلْحِلْمُ رَأْسُ اَلرِّئَاسَةِ.
📚 عیون الحکم و المواعظ ج ۱، ص ۲۴
حلم و صبر، رأس ریاست است.
[تصویر فوق از صفحه ۲۴۰ کتاب حرکت از استاد علی صفایی حائری است.]
هدایت شده از در محضر آیتالله میرباقری
📢 شاکر حقیقی کسی است که حتی در بیماری و بلا و سختی هم، خدا را پیدا میکند.
📢 شاکرِ حقیقی، نعمت خدای متعال و جمال صنع خدا را در متن بلا هم مشاهده میکند و آنچه از خدای متعال میرسد را زیبا میبیند.
💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری:
◀️ شاکرین و حامدین حقیقی رابطهشان با غیر خدای متعال قطع شده است؛ از او میگیرند و به او برمیگردانند و این موجب زیاده در خود انسان میشود.
این شاکرین آرامآرام پرده از جلوی چشمانشان کنار میرود و نعمتهای باطنی را هم که از طرف خدای متعال آنها را احاطه کرده است، میبینند و #شکر میکنند. «وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَ بَاطِنَةً».
◀️ شاکران حقیقی آن کسانی هستند که حتی در بیماری و #بلا و سختی خدا را پیدا می کنند. آنها در بودن #نعمت و در گرفتن نعمت، در همه حال، خدا را مییابند.
◀️ شاکرین حقیقی نعمت خدای متعال و جمال صنع خدا را در متن بلا هم مشاهده میکنند و آنچه از خدای متعال میرسد را زیبا میبینند.
البته بعضی غفلت کردند و گمان کردند که این، فعل دشمن را هم شامل میشود! ولی فعل دشمن مستحق لعن و عذاب است و اگر کسی آن را بپسندد به عقوبت الهی مبتلا میشود.
در کار خدا جز زیبایی نیست، حتی در تدبیر الهی که در عاشورا اتفاق افتاده است که اعظم ابتلائات برای امام حسین(ع) رقم خورده است؛ «ما رأیت الا جمیلاً».
◀️ شاکر حقیقی دائماً در محضر خدای متعال است و فقر خود را هم به او ارجاع میدهد و وقتی خداوند او را تأمین کرد، خدای متعال را حمد میکند و بین #حمد و استغاثه حرکت میکند. این همان مقامی است که انسان در محیط ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) پیدا میکند.»
☑️@mirbaqeri_ir
برای مقابله با #کرونا موارد زیر را در مورد بیمار رعایت کنیم:
۱. پاکسازی مجاری تنفسی با #استنشاق و غرغره آب نمک رقیق
۲. مصرف زیاد #سیب، آب سیب و آب هویج
۳. مصرف #عسل برای توانمند شدن بدن در برابر بیماری
۴. منع مصرف غذاهای سنگین در هضم مثل غذاهای گوشتی، #چرب و به ویژه سرخ کردنی
۵. مصرف شربت شور و شیرین (یک قاشق غذاخوری عسل را با یک قاشق چایخوری نمک طبیعی در یک لیوان آب جوشیده ولرم شده حل میکنید) برای کاهش #تب
۶. مصرف روزانه یک لیوان جوشانده #رازیانه برای رفع سرفه و تنگی نفس
۷. #ماساژ، روغن مالی و بادکش پشت کمر برای رفع تنگی نفس
۸. رفع یبوست با آب جوش یا #انجیر آب زده
۹. رفع #ترس و نگرانی با توکل و توسل و تلاوت قرآن و ادعیه به ویژه دعای هفتم صحیفه سجادیه
آشنایی با نظامِ سادهشده، کاربردی و عمومی سلامت و سبکزندگی اسلامی.pdf
295.7K
آشنایی با نظامِ سادهشده، کاربردی و عمومی #سلامت و سبکزندگی اسلامی
#ویرایش_چهارم
هدایت شده از روی خط سلامت
اناللّهواناالیهراجعون
روح ملکوتی و آسمانی استاد مجاهد و طلبهی فرهیخته #دکتر_محمد_حسین_فرج_نژاد به ملکوت اعلی پیوست.
دکترمحمدحسینفرجنژاد از مولفان، محققان و اساتید برجسته سواد رسانهای کشور بود که سالهای سال خدمات ارزشمندی را در جبههبندی علمی و سازماندهی فضای مجازی جبهه انقلاب اسلامی ارایه کرده بود.
بیشتر فعالان فضای مجازی و علوم انسانی وی را به عنوان یکی از متخصصترین کارشناسان کشور در زمینه صهیونیست شناسی میدانستند. تمرکز بخش مهمی از تحقیقات اخیر وی در زمینه رویکردهای #ضد_صهیونیستی بود.
همچنین ایشان در حوزههای اقتصاد و فلسفهی طب نیز صاحب نظر بود و یکی از اعضای #ستاد_راهبری_سلامت_و_سبک_زندگی حوزههای علمیه کشور محسوب میشد.
هدایت شده از استاد محمدحسین فرجنژاد
هدایت شده از ستادراهبریسلامتوسبکزندگی
إِنَّا لِلَّٰهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
رحلت استاد انقلابی، پژوهشگر خستگی ناپذیر، فرهیختهٔ حوزوی و مرد بی قرار مبارزه با صهیونیسم جهانی جناب مستطاب آقای حاج محمد حسین فرج نژاد، ضایعهای بزرگ برای جریان سلامت و سبک زندگی اسلامی بود؛ چرا که مجاهدتهای علمی ایشان نه تنها در رسانه، هنر و اقتصاد تحول آفرین شد، بلکه عرصه فلسفهٔ طب را نیز در نوردیده و از پیشگامان نگاه نو به سلامت گردید.
فعالیتهای متنوع علمی اما هدفمند و اثرگذار در بسترسازی برای تمدن اسلامی، از دست آوردهای آن دانشمند متعهد است که در پیشگاه حضرت حق تعالی، مورد رضایت خواهد بود.
ستاد راهبری سلامت و سبک زندگی اسلامی حوزههای علمیه که در فقدان ایشان، غم فراق یکی از اعضای ثابت قدم خود را تجربه میکند، ضمن عرض تسلیت به بازماندگان، دوستان، همکاران و شاگردان آن مجاهد نستوه، از درگاه خداوند متعال برای ایشان و اعضای خانواده شان، غفران، رحمت و رضوان الهی و برای بازماندگان، صبر جمیل تقاضا مینماید.
محمد جواد مسعودی نیا
دبیر ستاد راهبری سلامت و سبک زندگی اسلامی حوزههای علمیه
هدایت شده از استاد محمدحسین فرجنژاد
بخش اول
هوالشاهد
*تفاوتی از جنس حکمت*
(به بهانه پر کشیدن مظلومانه برادرم؛ محمد حسین فرجنژاد)
🚩🚩🚩
۱
آرام و قرار نداشت، حتی در نشست و برخاستهای عادی. وقتی جوشش او را میدیدی ناخودآگاه به جوش میآمدی. فکر میکردم تفاوت و خاصبودن «حسین» از کجا نشأت میگرفت؟ با همه متفاوت بود و شاید بتوان گفت: منحصر به فرد. این برای هر انسانی جذاب است که با شخصیتی متفاوت و غیرتکراری مواجه شود. شاید برای کسانی که شناختی از او ندارند ابتدا کمی اغراقآمیز باشد اما به این حدیث معروف که دل دادم انگار متوجه رمز شخصیت «حسین» شدم. قال رسول الله(ص): «اذا ماتالعالم الفقیه، ثلم فیالاسلام ثلمة لایسدها شیء»؛ بارها روی منابر در مراسم بزرگداشت علما شنیدهایم یا روی اعلامیه فوت علمای بزرگ دیدهایم که پیامبر عزیزمان میفرمایند: «وقتی عالمی فقیه فوت کند، در اسلام رخنه و حفرهای ایجاد میشود که هیچچیزی نمیتواند جای آن را پر کند.» حقیقتاً احساس کردم رفتن «حسین» حفرهای ایجاد کرده که قابل جبران نیست و این حدیث احساسم را جرأت داد و تازه به مصداق حقیقی «عالِم»بودنش هم مطمئن شدم. نه اینکه در نظرم عالم نبود، نه. عالم فقیه با تعریف شخصیت اول عالم خلقت؛ پیامبر اسلام(ص)، خیلی نگاهم را به «حسین عزیزمان» بزرگتر کرد.
۲
معمولاً آدمها وقتی از کنارمان دور میشوند، کوچکتر میشوند؛ اما حسین لحظهبهلحظه از صبح عید قربان، بزرگ و بزرگتر شد و ظاهر این مسئله یعنی خرق عادت یا اتفاقی خلاف سیر طبیعت! دقیقتر که بشوی متوجه میشوی اتفاقاً او با رفتنش به همه نزدیکتر شد. این را میشد در سه مراسم تشییع در قم، یزد و زادگاهش ابرکوه به وضوح دید. همه آدمهای بهتزده و عزادار، عجیب معرفتی به او پیدا کرده بودند و «حسین» برایشان جدیتر شده بود. صرفاً یک استاد یا معلم و رفیق قابل احترام نبود. انگار یک «پیامبر مبشر و منذر»ی بود که حرفهایش راه سعادت را نشان میداد و باید ذهنت را مرور میکردی آخرین نکتهای که به تو گفته بود چه بود! و این یعنی «حسین» به آرزویش رسیده بود: بیدارکردن انسانها، متوجهکردن به حقایق عالم خلقت. پس میشود در رفتنش باز هم تأمل کرد و به برخی تحلیلهای ظاهری از نحوه قربانیشدنش دچار حاشیه نشد.
۳
تفاوتی که در نگاه، حرفها و فکرش وجود داشت ناشی از تفاوت نگاه او به عالم و حقایق خلقت بود. تفاوتی نشأتگرفته از چیزی که فقط میتوانم منحصراً «حکمت» بنامم. اولاً: منشاء این حکمت خداست؛ «یؤتیالحکمة من یشاء.. (خدا) دانش و حکمت را به هرکس بخواهد (و شایسته بداند) میدهد...» ثانیاً: «حکمت» را بیخود و بیجهت به آدمها نمیدهد. جمله کسانی که به اشارات قرآنی به غیر از پیامبران(ع) و اولیای برگزیده الهی، مستحق دریافت «حکمت»اند، «صاحبان عقل و اندیشه» و «زاهدان و پارسایان»اند که در وصف آخرین دسته یعنی «زاهدان و پارسایان» در روایت آمده است: «هرکس دل از دنیا برگیرد، خداوند چشمههاى حکمت را در قلبش جاى میدهد.»(۲)
«حسین»، هم صاحب عقل و اندیشه بود و هم زاهد و پارسا. پس خیلی نباید اذهان را متوجه داشتهها و نداشتههای مادیش کرد و دچار حاشیه شد. هرچند بحمدالله خانواده بزرگوار او و همسر عزیزش استطاعت نسبی مادی داشتند اما او هرچه داشت و نداشت با مال و جان و خانواده جهاد میکرد. از همان اندک شهریهی طلبگی در دوران مجردیش کتاب تهیه میکرد تا بچهها را با کتاب انس دهد تا اینکه در همین سالهای اخیر منزلش پاتوق بسیاری از کارها بود و امکانات مختصر زندگیاش وسیله.
۴
دو عنصری که شخصیت او را خیلی پیشبرنده میکرد و او را مستحق «حکمت»: اول «مجاهدت» بود و دوم «اخلاص». بسیاری از خاطراتی که این روزها از او نقل میشود حول این دو عنایت ممتاز الهی بر وی بود. بهشدت دنبال کارهای سخت و پرمشقت بود. کارهایی که دشمن داشت و خیلیها تن به آن نمیدادند؛ او مجدانه دنبال میکرد. آنهم گمنام و بدون توقع. دو خصیصهای که در هر شخصیتی گرد آمد آثار و تبعات کار او را مؤثر حقیقی کرد و او را از سایرین ممتاز و متمایز.
۵
همهی آدمها برایش جدی بودند. حتی نوجوانهایی که با شیطنت و بازیگوشی در کلاسهای غربشناسی دستش میانداختند. میفهمید ولی با سعهصدر و با نهایت شفقت و دلسوزی میگفت: «هرچند منظور شما چیز دیگری بود اما بدان پاسخت این میشود.» بچه میرفت توی فکر و بعدها همین آدم میشد مشتری پروپا قرص بحثهای او. بدون تکبر، همه را جدی میگرفت. انگارنهانگار تحصیلات بالای حوزوی و دانشگاهی داشت و همبحث با بسیاری از اساتید بنام بود و تئوریسین در برخی اندیشکدهها. برایش کوچک و بزرگ، جوان و پیر فرقی نداشت. برای همه با نهایت جدیت وقت میگذاشت و به تفکرشان میانداخت.
هدایت شده از استاد محمدحسین فرجنژاد
۶
خیلی از آدمهای بزرگ و موفق مسئولیتپذیرند ولی «حسین»، «مسئولیتساز» بود. نمیشد چند دقیقه کنارت بنشیند و بعدش احساس نکنی عجب! چه مسئولیت سنگینی در عالم داری. و اینقدر دردمندانه میگفت که تمام وجودت درد میکشید. تو را متوجه فلسفهی انسانیتت میکرد. مداومت در ارتباط با او دمای انسانیت را بهقدری بالا میآورد که به جوش میآمدی و ناخودآگاه «قیام» میکردی. لحظات آخر وداع با پیکرش در حسینیهی امیرچقماق یزد یکی از خانمهایی که اخیراً در یکی از دورهها پای مباحث استاد فرخنژاد بود خواهش میکرد: «از طرف من از استاد حلالیت بطلبید. چون با وجود بچهی کوچکی که دارم نمیتوانم برخی تکالیفی که ایشان گفتند را انجام بدهم. ما شرمنده ایشان هستیم!»
۷
بعضی از کلمات با «حسین» برایم معنی واقعی پیدا میکند؛ «عمیق»، «جدی»، «پُرکار»، «قانع»، «بیادعا». یعنی اندیشه، رفتار و کردارش تجسمبخش فضائلی بود که یک «مؤمن مجاهد انقلابی» به تعبیر حضرت آقا در وجودش موج میزند.
۸
«حسین» تجلی «فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ» بود. حضرت آقا در تفسیر آیه 256 سوره بقره اشاره میکنند: «فرمود: فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی لَاانفِصامَ لَها؛ این یک معرفتی است، این یک اصل است؛ کفر به طاغوت و ایمان به خدا. یعنی ما همهی عالم وجود را تقسیم میکنیم به دو قسمت: یک قسمت منطقهی نفوذ طاغوت است، باید به آن کفر ورزید؛ یک قسمت منطقهی نفوذ الله است، باید به او ایمان آورد، باید او را باور کرد؛ هویّت ایمانی در مقابل هویّت کفر...» شالودهی همه مباحثی که در فلسفهی علم، فلسفه هنر، ماهیت سینما و رسانه، فلسفه طب، غربشناسی، دشمنشناسی، فلسفه سیاست و... از او میشنیدیم همین ایجاد «هویت ایمانی در مقابل هویت کفر» بود. روی همهی وایتبردها و تختهسیاههای کلاسهایش عالم را با یک خط عمودی تقسیم میکرد به منطقهی نفوذ الله و منطقهی نفوذ طاغوت. این مسئله و ملکهی تمام زندگی شخصیاش هم بود. کارها و رفتارهای شخصی و خانوادگیاش هم در منطقهی الله جا داشت و برای همین هم برای برخی رفتارهایش تعجببرانگیز بود.
۹
انقلابیبودن «حسین» ترازی داشت که شاید خیلی از ماها نسبت به این تراز فاصله داریم. قطبنمای حرکتش متأثر از تمایلات و اجتهاد شخصی نبود. همواره متوجه امامین انقلاب اسلامی بود و برای همین مسئلهی اولش، مسئلهی اول جهان اسلام بود. یعنی آرمان آزادی قدس شریف و محو اسرائیل و صهیونیسم از جهان. این مسئله خیلی نیاز به توصیف و نقل خاطره ندارد. نیاز به تأمل دارد که چگونه یک مؤمن خود را تماماً در جنگ حق و باطل میبیند و در جبههی حق نگاه همه را متوجه به ماهیت، هویت، مأموریت، نقشه و ابزار شیطان و اصحابش میکند. پس تمرکز او در مسئله ضدیت با صهیونیسم جهانی یک برداشت شخصی از اولویت نبود. منبعث از موقف مجاهدت او بود در نزاع جهانی حق و باطل.
۱۰
«حسین» با این نحوه عروجش در شام عرفه و شب عید قربان با تمامی اعضای خانواده عزیزش برای همه رفقا و دوستان نکتهای ناب داشت و آن هم: «ضرورت جهاد و مبارزه خانوادگی». حتماً این تقدیر که حقیقتاً برای همهی ما جانسوز بود، پیامآور معیت خانوادگی او بود در عرصه مبارزه. خداوند همهی آنان را در سفر به جهان آخرت همراه و همسفر کرد تا سیر اصلی حیات و این زندگی بدون وقفه ادامه یابد و این تلخی دنیایی این داغ را برای او و عزیزانش شیرین میکند.
۱۱
امروز در عالم ظاهر «حسین» رفته است و کتابها و آثاری از او به یادگار مانده. اما حقیقت آنست که «حسین» مانده است و به اعتبار همهی لحظات مجاهدتش و همهی انسانهای دلبستهاش همچنان در مسیر مبارزه با طاغوت حضور دارد و این حضور مرهون لطف الهی به همهی آنانیاست که در راه حق جان و مال و عزیزانشان را فدا کردند.
«وَلاتَحسَبَنَّالَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِاللَّهِ أَمواتًا بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ؛ (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند...» (۳)
۱۲
میماند یک دعا:
خدایا برادر عزیزمان «محمدحسین فرجنژاد» را با برادر شهیدمان «محمدحسین محمدخانی» در رجعت موعود بازگردان تا بار دیگر در رکاب ولیاللهالاعظم جانی دوباره تقدیم کنند.
🚩🚩🚩
انشاءالله
سیداحمد عبودتیان
------‐--------------------------------------
(۱) بقره/ آیه ۲۶۹
(۲) امام صادق علیهالسلام، اصول کافی، جلد ۲، ص ۱۲۸
(۳) آل عمران/ آیه ۱۶۹
#حکمرانی_به_سبک_عاشقی
انسان از مادهی «اُنس» و اسم جنس است.
یعنی وجه نام گذارى انسان به خاطر زيادى اُنس او، و به جهت آن است كه آفرينش او به
گونهاى است كه قوام زندگى او به اُنس با انسانهاى ديگر است؛
از اين رو انسان مدنى بالطبع و به ذات اجتماعی مىباشد.
[راغب اصفهانى، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، ص۹۴، دارالعلم الدارالشامية، دمشق.]
لذا دین، آئین و روشی نیز در زندگی انسانها میتواند باعث سعادت و تکامل بشری شود که در قوام روابط انسانی و نحوهی ادارهی اجتماعات بشری، حرف برتر داشته باشد.
#عید_غدیر