نبودت روزهایم را به قدری بی هویت کرد ؛
که در تقویم ِمن تنها غروب ِجمعه جا دارد .
متروکه .
-
معشوقهی ِما یکسره در حال نماز است ،
عشق است خدایی که خدا داشته باشد :)!
آنچنان جای گرفتی تو به چشم ِو دل ِمن ،
که به خوبان ِدو عالم نظری نیست مرا .
من ؛ خود ِغمگینم را در تکهای نقاشی ؛
لابهلای کتاب ، شعرها ، کلمات ، دفن کردهام .