eitaa logo
مطلع عشق
277 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
مطلع عشق
#افزایش_ظرفیت_روحی 38 قانون امتحان 🔶 گفته شد که ما در دنیایی زندگی میکنیم که یک قانون بسیار مهم د
39 تقلب! ❇️ یکی از تفاوت های امتحانات الهی با امتحانات مدرسه اینه که در مدرسه، کسی حق تقلب کردن رو نداره و هر کسی تقلب کنه و مچش رو بگیرن تنبیه میشه! 👈🏼 اما در امتحانات الهی، علاوه بر اینکه تقلب بد نیست، بلکه خداوند مهربان خودش به آدم تقلب هم میرسونه! 😊 🔶 وقتایی که آدم سر دوراهی گیر میکنه و واقعا میمونه که چیکار کنه، خداوند متعال به روش های مختلف به آدم راه رو نشون میده. 🔹 مثلا گاهی یه آدم خوب رو سر راهت قرار میده که یه نکته ای بهت بگه! که اتفاقا تو هم به همون نکته نیاز داشتی تا در مورد یه موضوع مهم تصمیم بگیری.😌 ☢️ گاهی داری رد میشی یه دفعه ای میبینی توی تلویزیون یه حدیثی رو دارن توضیح میدن و تو هم از اون مطلب راه برات روشن میشه. 🔹 گاهی خدا با صدای یه زنگ گوشی راه رو به آدم نشون میده، گاهی با یه رفیق، یه کتاب، یه کانال معنوی، یه فیلم و... ✅ خدای مهربون وقتی میبینه بنده ش داره میره سمت گناه، یه دفعه ای یکی از رفقاش رو میفرسته تا سرش رو گرم کنه و وقت گناه رو از دست بده! 🔶 واقعا اگه کسی میخواد مهربونی خدا رو ببینه باید به تقلب های بی شماری که در طول زندگی به آدم میده نگاه کنه... یه سوال! تا حالا شده که تقلب رسوندن خدا رو توی زندگیت ببینی؟! ❣ @Mattla_eshgh مطلع عشق درایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc مطلع عشق در تلگرام 👇 https://t.me/joinchat/AAAAAEPMpR-8n7jQKaBvdA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ‏من هنوز باورم نمیشه همچین دیالوگ هایی و همچین برخوردهای فیزیکی روی صحنه ی تئاتر جمهوری اسلامی! به این راحتی بیان شده و انجام شده و هیچ کسی معترض نشده! یعنی هیچ ممیزی روی تئاتر ها صورت نمیگیره؟! " دکتر کُد " ‌❣ @Mattla_eshgh
دقت کردین شیطون چه داره ؟؟؟ پله به پله یواش یواش هفته به هفته شااااید یه آجر الان بزاره و آجر دوم رو چند هفته یا چند ماه بعد 💟 همون دختری که جواب پسرا رو نمیداد الان شب و روزش شده یک پسر مجازی 🆘 اینا یکدفعه اتفاق نمی افته ‌❣ @Mattla_eshgh
💠 می گوید : 💠⇦با خواهرت شوخی کن، ماچش کن، بغلش کن ، حمایتش کن و احترامش رو حفظ کن. ✳️⇦داداشتو محکم بزن به سَر شونش و بگو مخلصیم ، هواشو داشته باش خصوصا وقتی تنهاست وکمک نیاز داره. 💟⇦مامانتو کاری کن پیش دوستاش پُزتو بده، کیف کنه از داشتنت ، واسش هدیه بخر ، ازش بخواه دعات کنه. ✴️⇦باباتو بغل کن، چاییشو بده دستش، بگو برات از تجربه هاش بگه، بشین پای حرفش وخاطره هاش ،گاهی هم دستاش رو ببوس. 💭⇦دوستت اگه تنهاست، اگه غم داره تو دلش ،اگه مشکلی داره، تو هواشو داشته باش و تنهاش نذار. 🌸⇦همسرت رو بغل کن بهش بگو چقدر دوستش داری، اگه از دستش دلگیری به این فکر کن که اون توی تمام آدمای دنیا تو رو برای ادامه زندگی انتخاب کرده، پس ببوسش ، ازش تشکر کن و بهش وفادار باش. 🔔🔔باور کنیم روزی هــــــــــــــزار بار میمیره، کسی که فکر میکنه برای کسی مهم نیست… هوایِ هم رو داشته باشیم … حتما بهـــــــــــتر میشه … شاید یه روز دیگه وقت نباشه … شاید ما نباشیم شاید اون نباشه… و دیدنش آرزومون بشه‌… وقت کمه زندگی کوتاست ! ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
#قسمت_نهم سبحان همه فکروذهن منو تسخیرکرده بود اون روز هم مثل روز اول دیدارمون تا ساعت ۱۲ ظهر 🕛باهم
قهر و آشتی های من و سبحان ادامه داشت گاهی چند روز گاهی به چند ساعت تمام می شد . اما من هیچ وقت نمی توانستم سبحان را کنار بگذارم.😣عقل و ذهن من تسخیرشده بود. امابعدازمدتی فهمیدم من تنهادختری نبودم که باسبحان درارتباط بودم.💑 اون حتی بایکی مثل من رابطه احساسی وجنسی داشته.درکناردخترای متفاوتی که به صورت مجازی باهاشون درارتباط بود.😟 بعد از مدتها یکی از دوستان صمیمی ام که چند وقتی بود ندیده بودم اش را دیدم ازش گلایه کردم که خیلی نامردی چرا این چند وقته نیستی؟😓 تو ازدواج کردی دیگه توجهی به دوستات نمی کنی .نمیدونی این مدت من چقدر تنها بودم.😭 عذرخواهی کرد. اما دیگه الان برای عذرخواهی دیر بود .😰 مجبور شدم ماجرای خودم و سبحان رو براش بگم. دوستم دقیقا حرف‌های همسر برادرم روزد اما قاطع تر😠 و گاه دوستانه تر😕 من همیشه به حرفاش گوش می کردم و تنها دوست من نبود بلکه مثل یه خواهر مهربون بود و همراه.👭 کسی بود که چندین سال بود با هم دوست بودیم و خاطره‌های خوبی داشتیم .حالا این حرفارو داشت بهم میزد. عصبانی میشد😡 ،داد میکشید سرم 😤،ناراحت می‌شد☹ ،حتی یک بار گریه کرد.😭 گفت پشیمونم از اینکه این مدت به خاطر مشکلات خودم تورو تنها گذاشتم اما باور کن من نمی تونستم فقط به تو توجه کنم و به مشکلات خودم نرسم . اما الان اومدم هر چند دیر اما ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است .خواهش می کنم لطفاً به دلایلی که خودت میدونی از سبحان فاصله بگیر . سخت بود برای من فاصله گرفتن از کسی که چندین ماه باهاش بودم عاشقانه حرف زدیم💏 به من محبت کردهبهش محبت کردم حال و هوای زندگی منو تغییر داده اما هرچی باشه خودم میدونستم رابطه ما گناه و اشتباهههههههه😭😭😫 ...
من و سبحان هیچ وقت نمی تونستم با هم ازدواج کنیم💑.سخت بود فاصله گرفتن از کسی که برای اولین بار 1️⃣ وارد زندگی من شده بود ولی من تصمیمم رو گرفته بودم حداقل دیگه عذاب وجدان نداشتم بهش پیام دادم : خیلی بهتر میدونی که من و تو مال هم نیستیم خودت خیلی بهتر از من میدونی که راه من و تو از هم جداست😞 کاش از همون اول وارد رابطه نمی‌شدیم .کاش نه من عاشقت❤ می شدم نه تو از من استفاده میکردی و هزارتا کاش و ای کاش دیگه که شاید الان دیگه دیر باشه برای گفتنش . خداحافظ.✋🏻 حالم خیلی بد بود😞 از بدترین اتفاقات این بودکه متوجه شدم من چقدر از خط قرمزهامو زیر پا گذاشتم🤦🏻‍♀️ چقدر از حال و هوای معنوی خودم کم کردم😓 چقدر خودم را در معرض گناه قرار دادم😭 چقدر و چقدر چقدر😞 دختری که همه او را مقدس می دونستند دختری که همه به پاکیش قسم می خوردند حالا یه کسی بودمثل خیلی ازدخترای بی حیاو...😭 احساس عذاب وجدان داشتن احساس گناه پشیمونی احساس یه دختر هرزه داشتم که مثل خیلی از دختر خیابونی دچار اشتباهات زیاد شده بود اما دیگه الان پشیمونی سودی نداشت😞 فقط خدا رو شکر کردم که این رابطه دیگه برای من تموم شده. سخت بود شبهایی که گریه میکردم😭 روزا که حرف نمی زدم آشفته بودم بیقرار ، حرف نمی زدم، ،حوصله نداشتم و... فقط به امید اینکه خدا هست و میبینه که من توبه کردم دوباره زندگیم شروع کردم اما هیچ وقت یادم نمیره اشتباه بزرگی که تو زندگیم کردم امیدوارم این اشتباه بزرگ من در زندگی آینده تاثیری نداشته باشه .🙏 چند ماهی گذشت تا من بتونم به حالت عادی برگردم سخت اما گذشت متوجه شدم سبحان قبل از من با کسی بوده و بعد من هم قطعاً ادامه میده این کار رو. برای اینکه حال و هوام عوض بشه دوستم بهم پیشنهاد داد که کلا اینستا رو پاک کنم📵 برای بهترکردن حالم به قرآن، نماز ، ارتباطم با خونواده👨‍👩‍👧‍👦 و خیلی چیزهای دیگه رودوباره تجربه کردم وفهمیدم من چه نعمت هایی داشتم ونمیدونستم. بدبینی نسبت به مردا ،آشفتگی ذهنی، افت تحصیلی، مشکلات جسمی ،احساس گناه، تاثیرگذاری در زندگی آینده و هزار تا مشکل فردی دیگه کمترین مسائل روحی وروانی وجسمی بودکه برای من پیش اومد و ممکنه برای ارتباطات اینجوری پیش بیاد من به توبه پذیربودن خدااطمینان دارم وتنهابه همین امیدزندگیمو دوباره ازنو ساختم ازهمتون میخوام برام دعاکنید 🎀 من یه خطا و دوستی بد رو تجربه کردم ، شما تجربه نکنید 😭 تمام.
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
#فایل_صوتي_امام_زمان ۳۴ ✍چقدر عجیب است؛ زیر بارِغمـهای دنیا، لِـه شدیم! اما ابتلا به غم تو غمهای دیگر را از قلبمان زدود! 💢غم نداشتنت؛ بُزرگِمان کرد؛یوسف تاتو تنهایی،آرام نمی نشینیم👇 @ostad_shojae
مطلع عشق
📝شرح و تفسیر دعای عصر غیبت ⬅️قسمت سوم 👌شروع تفسیر این دعا:👇👇 📖در فراز اول این دعا می گوید «اَل
📝💠📝💠📝💠📝 📝شرح و تفسیر دعای عصر غیبت ⬅️قسمت چهارم ☝️یکی از معانی غربت این است که شما قدر یک انسان را می دانید، ولی به او مراجعه نمی کنید! می دانید امام زمان (عج) همه کاره ی این جهان است، صاحب عصر و زمان هست، ❌اما امام زمان برای او فقط حکم عابر بانک را دارد! پول بده، وام بده، همسر خوب بده، کار خوب بده، تمام شد و رفت! یعنی برای امام زمان دعاهای معرفتی اصلا نمی کند! این یعنی غریب ماندن امام زمان (عج)..!!😔 💭یعنی فرض کنید شما پیش یک میلیاردری بروید، فقط بگویید هزار تومان به من پول بده، نمی دانیم طرف چه جایگاه و ظرفیتی دارد! معرفت هم یعنی همین. ⁉️آیا هر معرفتی مطلوب است!؟ با یک حدیث مثال می زنم "یک ساعت تفکر برتر از هفتاد سال عبادت است" حالا سوال این است، الان من بنشینم درس بخوانم و یک ساعت فکر کنم، مسئله ی ریاضی حل کنم آیا مصداق این حدیث هست یانه؟ من یک ساعت بنشینم راجع به مشکلات زندگی خودم که فلان جا چه کار کنم آیا این هم مصداق این حدیث هست یانه؟؟ 👌همان طور که آیات قرآن تفاسیر دارد، احادیث هم تفاسیر دارد. در شرح این حدیث وقتی به داخل حدیث نگاه کنی می گوید: تفکری برتر از هفتاد سال عبادت است که آن تفکر شما را به خدا نزدیک کند. 👈حتی اشکال ندارد موارد زندگی باشد، آدم به مشکلات زندگی اش فکر کند، من چه طور این مشکل زندگی ام را حل کنم! چون مشکل زندگی ام حل بشود راحتر می توانم خدا را عبادت کنم، این هم درست است. حتی درس خواندن هم همچنین، مهم نیت است، که به چه نیتی طرف این کار انجام بدهد. 👈پس هر تفکری و هر معرفتی، مطلوب نیست. آن تفکر و آن معرفتی مطلوب است، که ما را به خدای متعال نزدیک کند. این خیلی مهم است، به نیت های ما بر می گردد. طرف مکه می رود، کربلا می رود، فقط و فقط به این نیت که به او بگویند، کربلایی، حاجی.. اصلا معرفت و خدا شناسی برایش مهم نیست. خیلی حواستان در این زمینه معرفت و تفکر و عبادت جمع باشد. ⁉️کمترین حد معرفت به اهل بیت چیست!؟ چون اینجا می گوید اگر حجت خدا را نشناسم، گمراه خواهم شد! یا آن حدیث معروف پیغمبر (ص)، که هر کس به امام زمانش معرفت نداشته باشد، به مرگ جاهلی می میرد. سوال می شود، معرفت داشتن یعنی چه؟ حداقل معرفت چه قدر است؟ 👌حداقل معرفت به امام زمان (عج) (امام، رسول فرقی نمی کند، حتی خدا) یعنی اینکه بدانیم اطاعت آنها واجب است و تلاش برای انجام دستورات آنها بکنیم. این کم، کم معرفت به اهل بیت هست. 👤که شاید بگویید این مقدار را همه ی ما داریم. بله، تقریبا کسانی که به هر حال اسم شیعه رویشان است، منتظر امام زمان (عج) در زمان غیبت، در زمانی که پر از شبهات است.. نمی توانیم بگوییم اینها بی معرفت هستند، حداقلش کم، کم معرفت را دارند. پس باید تلاش برای کسب معارف بالاتر کنیم. 🔹ادامه دارد ... @Mattla_eshgh مطلع عشق درایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc مطلع عشق در تلگرام 👇 https://t.me/joinchat/AAAAAEPMpR-8n7jQKaBvdA
PTT-20210114-WA0002.opus
3.34M
تحلیل اتفاقات اخیر امریکا ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
#رمان_محمد_مهدی 7 🔰 نرگس خانم نگاهی به همسرش کرد و هر دو با نگاهی خوشحال کننده به آقای رحمتی گفتند
8 ✳️ با هم وارد منزل شدن و نشستن ، آقای رحمتی گفت : خب ، بچه های من، طبقه بالا رو دیدین؟ پسندیدین؟ ما رو به صاحبخونگی می پذیرین؟ اگه اره ، بفرمایین شیرینی تا از دهن نیفتاده ! 🌀 هادی دیگه صبرش تمام شد و گفت حاج اقا میشه به ما هم بگین قضیه چیه؟ بخدا دیگه داریم از کنجکاوی دق مرگ میشیم! 🔰 حاج خانم رحمتی با حالت شوخی گفت : ای بابا ، مثل اینکه ما رو قبول ندارن این زوج خوشبخت ، حالا ما کجا غیر شما مستاجر خوب پیدا کنیم؟ همه زدن زیر خنده ، هادی و خانمش هم کم کم به قضیه داشتن پی می بردن ❇️ حاج اقای رحمتی گفت : عزیز من ، شما حتی اسم خودتم بما نگفتی ، حالا از من انتظار داری تمام ماجرا رو بهت بگم؟ نمیشه که ! هادی گفت: من مخلص شمام هستم حاج اقا، قصد بی ادبی نداشتم ، اما شما هم خودت رو بذار جای ما، قطعا تعجب می کردین ، شایدم کمی می ترس... حاج اقا رحمتی : ای بابا، حالا ما ترسناک هم شدیم جوان؟ با صدای بلند شروع به خندیدن کرد 🔰 هادی : نه نه، منظورم این نبود، اصلا ببخشید ، من حرف نزم بهتره، من کوچیک شما هادی هستم، حالا شما بفرمایین آقای رحمتی گفت : آها ، حالا شد، حالا خب گوش کن تا بهت بگم، قضیه از این قرار است که من و این حاج خانم که می بینید، سالهای سال بچه دار نمی شدیم، تا اینکه خدا به ما یه پسری داد ، نمی دونی چقدر خوشحال بودیم ، قابل وصف نیست هادی جان، این پسر روز به روز بزرگ و بزرگتر می شد ، رفت دانشگاه و بعدش هم سربازی ، چند ماه بیشتر خدمت نکرد و بعدش بخاطر ورود من به سن 60 سالگی، و چون تک پسر بود ، از سربازی معاف شد. براش تو یه شرکت حمل و نقل کار خوب و آبرومندی پیدا کردم و چندسالی مشغول بود ، من و مادرش هم به هم گفتیم که الحمدالله حالا که شغل خوبی هم داره، بهتره دیگه براش زن بگیریم 💠 رفتیم سراغ یکی از افراد مومن فامیل تا از دخترش خواستگاری کنیم، دختر خوبی بود ، این عکس هم که می بینین ، آقا رضا ، پسر ما هست ، برای شب خواستگاریش هست این عکس، هادی گفت: ببخشید که فضولی می کنم، اما این نوار سیاه کنار قاب عکس که نشون میده ایشون ... آقای رحمتی شروع به گریه کرد ، دیگه گریه امانش نمی داد، حاج خانم انگار صبور تر بود، گفت آره پسرم ، این عکس رضاجان ما هست که چند ماه بعد عقد و نامزدی ، تو یک سفر کاری بر اثر تصادف خودش و خانمش با هم به رحمت خدا رفتند. ( ادامه دارد ...) ✍️ احسان عبادی