مطلع عشق
ما علی (ع) فروش نیستیم اینجا سرزمین امیرالمومنین (ع) است ما بچههای خیبریم ✍ابوذر از اینکه پای
👆امام زمان ( عج ) و ظهور
روز چهارشنبه( #خانواده_و_ازدواج )👇
#آقایون_بدانند
💞بگذار همسرت برایت ناز کند
به او این فرصت را بده تا کمی برایت دلبری کند🤗
یادت باشد او یک زن است نه یک مرد..
او باید دلبری کند
با بی توجهی از او یک مرد نساز
بگذار حساس باشد
نه اینکه پوستش در گذر زمان کلفت شود و حساسیت هایش کم و کمرنگ..
تو باید با او مثل یک زن رفتار کنی💞
این بزرگترین کار توست
❣ @Mattla_eshgh
ملاک صحیح برای خواستگار چیه؟
🔴بعضی از دختر خانم ها
ملاکای غلطی برای انتخاب همسر دارن
مثلا ملاکش اینه که
پسره حتما مذهبی و متدین باشه و اهل نماز شب و این حرفا!
خب این ملاک "به تنهایی" درست نیست.
💢💢💢
"تربیت خانوادگی خواستگار" بسیار مهم تر از ریش و تسبیحش هست.
"رفتار پدر و مادر اون پسر با همدیگه"
"شغل یا حداقل اهل کار و تلاش بودن پسر"
اینا خیلی مهم تره.
💢طرف ملاکش غلطه
بایه طلبه یا یه فرد خیلی مذهبی ازدواج میکنه
بعد میبینه که چقدر گند اخلاق بوده!
اونوقت کلی به خدا و پیغمبر و دین بدو بیراه میگه!
خب تو چرا ملاکت رو درست قرار ندادی؟
چرا همه جانبه به دین نگاه نکردی؟
هم مذهبی بودن طرف مهمه
و هم اهل کار و زندگی بودنش
🔴🔴🔴‼️
به طور کلی یکی از مصادیق هوای نفس
"خلاف امر ولایت رفتار کردن هست."
هم آقایون و هم خانم ها
کاملا طبق دستور دین
"مبارزه با نفس کنن و از بعضی خواسته هاشون کوتاه بیان"
اونوقت از زندگیشون لذت میبرن.
یه لذت پایدار...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گروه فرهنگی رسانه ای رایحه ، ساری
#مهدی_بیا
#عید_امید
#یامهدیادرکنی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#میلاد_منجیعالمبشریت_مبارک🌸🍃
مطلع عشق
⚫️ #دختر_با_این_ویژگیها_مجرد_میماند_بخش_اول 🍃چه خصوصیاتی باعث می شود دیگران از ما فاصله بگیرند؟ اگ
⚫️ #دختر_با_این_ویژگیها_مجرد_میماند_بخش_دوم
⚠️ دخترهای خرافاتی
اگر اولین سوالی که در هنگام آشنایی با افراد می پرسید این است که متولد چه ماهی هستند، اگر پای دکه روزنامه فروشی می ایستید و فال این ماهتان را در تمام مجلات می خوانید، اگر در کتابخانه اتاقتان انواع گوناگون کتاب های تعبیر خواب، فال قهوه، طالع بینی هندی، چینی، رومی، فرانسوی و ... است، اگر به خودتان انواع سنگ های ضد چشم زخم، ازدیاد حافظه، مهره مار، سنگ ماه تولد، سنگ سیاره ژوپیتر و از این جور چیزها آویزان کرده اید و اگر پاتوق شما خانه معروف ترین فال قهوه گیر شهر است که برای رسیدن به آرزوها و خواسته های مختلفتان نسخه های عجیب و غریب می پیچد، باید بگوییم که سرگرمی خوبی دارید اما خیالتان را راحت کنم:
متاسفانه در طالع شما هیچ ازدواج موفقی دیده نمی شود!
می دانید چیست، متاسفانه مردها سر از اسرار ماوراءالطبیعه در نمی آورند و اصلا نمی توانند شما را درک کنند. آنها واقع بین هستند و اکثرا همه چیز را از دید عقل و تجربه میبینند، به خاطر همین ذاتا از این جور کارها دل خوشی ندارند. البته که مهم نیست آنها چه فکری در مورد شما می کنند، اما ... خواهش می کنم به خاطر خودتان هم که شده کمی منطقی باشید!
ادامه دارد ....
⚠️ این دخترها مجرد می مونن
🆔 @Mattla_eshgh
مطلع عشق
قسمت #چهل_وهفتم فهيمه موافقت بچهها را كه ديد خواندش را ادامه داد: _(از پايان ماه اكتبر سي نفر از س
قسمت #چهل_وهشتم
فاطمه-اينها حرفهاي دريفوس بود، ولي من بهش اضافه ميكنم كه اين يعني «فاجعه»، يعني «وقاحت»، يعني «جنايت» يعني كه غرب يه سيستم «برده داري نوين» راه انداخته كه انسانها رو در اون معامله ميكنند و اين انسانها ديگه هيچي از خودشون ندارن! اون چيزي كه در غرب اسمش رو گذ اشتن آزادي، در حقيقت آزادي مردهاي هرزه از زنها ميباشد.
عاطفه خنديد:😄
- پس اين همه شعار تساوي زن ومرد يعني كشك!
فاطمه - اتفاقا ميخوام بگم كه اين تساوي فقط در وظايف و تكليفه! يعني اينكه هر كاري مرد ميكنه زن هم بايد بكنه. همون طور كه مرد عهده دار خرج خانواده است، زن هم بايد باشه. كار سنگين و سبك نداره! اون وقت كه زنها توي ميدون رقابت نابرابر بايد پابه پاي مردها كار كنن و به هر كاري هم تن بدن، حتي خشن ترين كارها. حالا انصاف بگين در اين تساوي مرد بيشتر ضرر ميكنه يا زن؟! به بركت آزادي زن مرد امكان نوع لذت و سوء استفاده جنسي را داره و به اسم تساوي زن ومرد، هيچ وظيفه اي هم نسبت به اون نداره!
راحله كلافه به نظر ميرسيد. اين سوالش به آخرين دست وپا زدنهاي يك غريق شبيه بود:
راحله_ ولي شماها كدوم متفكر غربي رو سراغ دارين كه معتقد باشه زن از لحاظ ارزشهاي انساني كمتر از مَرده؟😕
_ هيچ متفكر و سياستمداري چنين چيزي رو نمي گه. چون اگه چنين حرفي رو بزنه، مورد اعتراض تمام دنيا قرار ميگيرن و كسي هم ديگه به حرفشون گوش نمي ده. ولي چيزي كه در عمل داره اتفاق ميافته، همينه! غربيها نه فقط در زمينه كار و فعاليتهاي صنعتي، بلكه در زمينه ادبيات هم به زن ظلم كردند. شما امروز در آثار هنري، داستا نها، رمان ها، نقاشيها و انواع كارهاي هنري نگاه كنين ببين چطوري به زنها نگاه ميكنن! آيا جنبههاي مثبت، ارزشهاي والا مثل روحيات مادرانه مورد توجه اند، يا جنبههاي منفي؟ عواطف رقيق و اخلاق مهر آميزي كه خداي متعال در وجود زن قرار داده مورد توجه اند يا جنبههاي شهواني و عشقي؟
راحله ديگر داشت در ميماند، اين از نحوه ي سوال كردنش هم پيدا بود:
- همه اين حرفها درست! من هم قبول دارم. ولي مي گم كه غلط عمل كردن يه گروهبان ارتش آمريكا، يا حتي تمام سياست مدارهاي كشورهاي غربي نميتونه به لحاظ تئوري، ارزشهاي نهضت فيمينيسم رو رد كنه. ما هم كاري نداريم كه اونها خودشون چي كار كردن، ولي در تئوري كه ميتونيم از نظرهاي اونها استفاده كنيم و زن امروزمون رو از این وضع خارج کنیم.😐
🔸فصل دهم🔸
فهيمه با نگاهي مشكوك پرسيد:
-منظورت چه نوع فمينيسته؟
راحله با بهت و حيرت خيره شده بود به فهميمه. انگار سوال فهميمه را نشنيده بود. يا اين كه كسي بديهي ترين سوال عالم را از او پرسيده بود.
فهميه سعي كرد بيشتر توضيح دهد:
- منظورم اينكه كه كدوم فمينيسم؟ فمينيسم راديكال؟ فمينيسم فرامدرن؟ سوسيال فمينيسم؟ فمينيسم ليبرال؟
راحله كم كم داشت از گيجي بيرون ميآمد:
- حالا چه فرقي دارن؟ ميدوني كه بالاخره همه شون طرفدار آزادي زن و احياي حقوق اون هستن ديگه!🙁
فهیمه- نه! قضيه اين قدرها هم كه فكر
مي كني ساده نيست. عمده فمينيستها معتقدند كه تفاوتي بين زن و مرد وجود نداره يا اگه هم تفاوتيه صرفا نوعي تفاوتهاي فيزيكي است كه منشا تفاوتهاي روحي و روان شناسي نمي شه.
-درسته ديگه!
- من نمي دونم. ولي فميميسم راديكال معتقده كه استعداد زن براي علم و تدريس و سايركارها نسبت به مرد بيشتره.😏
- اين هم درسته! فاطمه مچ راحله و فمينيستها رو يكجا گرفت...😅
❌ #نویسندگان_آقایان_بانکی_دانشگر_رضایتمند
❌ #کپی_بدون_نام_نویسنده_ممنوع
قسمت #چهل_ونهم
-پس مگه نمي گفتين كه زن و مرد هيچ تفاوتي در استعدادها و مسائل روحي ندارند؟ حالا چطور شد كه استعداد زنها بيشتر شد؟!😳
فهميمه مهلت نداد كه راحله دنبال جواب بگردد:
فهیمه-تازه اين فمينيستهاي راديكال مرد رو انسان ناقص و زن رو انسان كامل ميدونن!
بچهها هيجان زده بودند:
-اوه.!!
-اونها معتقدن كه اگه عقيده به هر مسئله اي باعث وابستگي زن و مرد بشه بايد اون اعتقاد رو كنار گذاشت.
سميه پرسيد:
-مثلا؟😟
فهیمه-مثلا اگه اعتقاد به خبيث دانستن ارتباط شهواني زن با زن سبب بشه كه زن به جنس مرد وابسته بشه بايد اين اعتقاد رو كنار گذاشت. چون كه زنها با عقيده به صحت همجنس بازي ميتونن براي ارتباط جنسي به مردها وابسته نباشن.
سميه رنگ و رويش سرخ شد و زير لب چيزي گفت كه من نفهميدم. فقط صداي طعنه آميز عاطفه را شنيدم:
-فقط همين؟!
فهیمه-نه! باز هم هست! اگه بخواهي بازم برات ميگم. بعضي از فمينيستها معتقدن كه نبايد معاد رو پذيرفت; چون معاد از نظر اونها مسئله اي براي ارضاي حس جاودانگي خواهي روحه و اين مطالب با دنياي مردها مناسبت داره;
زيرا زنها براي كه مادر بشن و نسلي از خودشون به جا بذارن! در اين صورت ديگه نيازي به اعتقاد به مفهومي نظير #معاد ندارن😕
سميه نگاه تندي به فاطمه كرد، انگار ميخواست اعتراض كند كه
( (هان! ميبيني به جاي زيارت چه مزخرفاتي توي گوشمون ميخونن. ) ) فكر ميكنم اعتراض راحله بايد بيشتر او را عصباني كرده باشه
فاطمه-فهيمه چرا همه اش روي نقاط ضعف و نكات منفي فمينيسم مانورميدي؟ نكات مثبت هم كم نيست!
راحله-چون كه اين هاواقعيتهايي ان كه وجود دارن. اگه قرار باشه ما راجع به فمينيسم حرفي بزنيم بايد اينها رو مد نظر بگيريم.
عاطفه خواست يك طوري به اين غائله پايان دهد:
-حالا نكات مثبت رو هم تو بگو راحله! ما كه بخيل نيستيم!
-مي دونين كه فمينيسم يكي از بزرگ ترين نهضتهاي اجتماعي آمريكاست. اين نهضت تونسته بعد از قرنها زندگي زنهاي غرب و آمريكا رو از اين رو به اون رو كنه. حالا هم تو مراكز فرهنگي مهمي مثل دانشگاهها بيشترين طرفدار رو داره. به طوري كه الان به عنوان فلسفه رسمي دانشگاههاي مهم آمريكا دراومده!
عاطفه چشمك خفيفي زد 😉كه معلوم نيست براي كيست؟ شايد ميخواست كه سميه را آرام كند.
سمیه-حالا چي چي ميگن اين فمينيست ها؟
-ببينين! ميدونين كه معناي اصطلاحي فمينيسم يعني علاقه بسيار به رفاه زنان و بهبود وضع زندگي اونها از طريق فعاليتهاي اجتماعي! نمونه بارزش راحت تر شدن زندگي زنها تو غربه و تلاشهايي كه باز هم داره انجام ميشه تا اين زندگي باز هم راحت تر و خوشايند تر باشه
عاطفه-پس گوشت رو بده به من تا بهت بگم كه اگه هدف فمينيسم راحتي زن هاست,فكر نمي كنم تموم چيزهايي كه فمينيسم در اين چند سال براي زنها انجام داده به اندازه اختراع ماشين لباسشويي ارزش داشته باشه.
سميه پوزخندي زد. عاطفه چشمك ديگري زد و به بيانات خودش ادامه داد:
عاطفه-متاسفانه خيلي از اين ماشين لباسشويي ها,جاروبرقي,چرخ گوشت برقي و بقيه چيزها رو مردها اختراع كردن,كه ظاهرا فمينيستها همچين روي خوشي هم نسبت به مردها ندارن.
راحله-ببين عاطفه مشكل تو اينه كه همه چيز رو به شوخي ميگيري,حتي جدي ترين چيزهارو! 🙁
باز هم جواب عاطفه به همراه چشمك خفيفي بود:
عاطفه-مشكل تو هم اينه راحله جون كه بعضي مسائل رو زيادي جدي ميگيري. حتي شوخي ترين چيزها رو. مثلا همين فمينيسم به نظر من شوخي كوچكي بوده كه يه موقع يكي از اين فيلسوفها كرده و زنها رو گذاشته سركار. تو هم حالا جدي گرفتي و فكر ميكني يه جايي يه خبري هست؟ نه خاله جون! هيچ جا خبري نيست.
راحله انگشتهاي يك دستش را فشرد. تلق تلق! دندان هايش رو روي هم فشار داد و گفت:😬
-يعني چي كه زنها رو گذاشتن سركار؟
عاطفه-يعني همين ديگه عزيزم! ببين ميدوني كه فيلسوفي بوده كه زنش ازش طلا ميخواسته. اون فيلسوف بدبخت هم كه پول نداشته براش يه انگشتر ساده بخره يه همچين خزعبلاتي رو سر هم ميكنه و تحويل زنش ميده و خانم رو ميفرسته دنبال نخود سياه!
راحله نفس عميقي كشيد. سعي داشت خودش را كنترل كنه:
-مشكل ما اينه كه با مسخرگي و خودمون رو به اون راه زدن سعي ميكنيم نقاط ضعف خودمون رو بپوشونيم. ولي زنهاي غربي با واقع نگري,از اين فرصت شكل گيري نهضت فمينيسم,استفاده كردن و خيلي از حقوقشون رو به دست آوردن 😏
فاطمه-مثلا چه حقوقي؟😳
اين سوال را فاطمه پرسيد. راحله به سمت فاطمه برگشت. ظاهرا بدش نمي آمد از دست عاطفه نجات پيدا كند.
ادامه دارد....
❌ #نویسندگان_آقایان_بانکی_دانشگر_رضایتمند
❌ #کپی_بدون_نام_نویسنده_ممنوع
☀️☀️ #دختران_آفتاب ☀️☀️
قسمت #پنجاه
راحله-به نظر من يكي از كوچك ترين نتيجه هايش اين بود كه حس خودباوري و اعتماد به نفس در زنها به وجود اومد. دليلش هم حضورشون درميدونهاي سياسي و اقتصادي و اجتماعيه!😏
فاطمه-ولي فكر نمي كني به خاطر همين حضور ناقص وبدون تحليله كه زنها آلت دست بازيهاي سياسي شدن. چه در انتخابهاي مختلف چه در سياستهاي بين الملل كه از اين شعارهاي زنها سوءاستفاده ميشد تا رقيبشون رو تحت فشار قرار بدن 😟
راحله-به نظر من مهم اينه كه زنها شروع به كار كنن. ممكنه اولش هم اشتباه كنن ولي بالاخره قواعد اين نوع بازيها دستشون ميآد.👎
فاطمه دستش را به نشانه قبول تكان داد:
-اگه اين حس خودباوري در زنها به وجود اومده بود خودشون رو از اين كه فقط جنبه سكسي شون در نظر گرفته بشه و شان انسانيشون فراموش بشه نجات ميدادن و نميذاشتن كه ابزار توسعه اقتصادي نظام سرمايه داري باقي بمونن
فاطمه -به هر جهت همين زياد شدن حضور زنها در عرصههاي علمي, ادبي, هنري و بالا رفتن سطح فرهنگيشون باعث ميشه كه اون شان انسانيشون رو به دست بيارن و نشون بدن كه جنبههاي ديگه اي هم غير از جنبههاي سكسي دارن.
البته يادمون نره كه در بعضي از همين عرصههاي ادبي و هنري,اين قدر كه به جنبههاي سكسي توجه ميشه, به اون هويت از دست رفته زن توجه نمي شه و ضمنا قبلا كه بحثش شد نوع حضور زنها در اين ميدونها به قيمت گروني براي خودشون و جامعه غرب تمام شد. كم شدن در صد ازدواج ها,زياد شدن طلاق ها,و زياد شدن فحشا بهاي كمي نبود.😒
راحله با لحني معترضانه گفت:
-اينها مشكلات اجتماعي جهان غربن, ربطي به انديشههاي اصلاح طلبانه فمينيسم ندارن!😐
فاطمه-ولي ريشه اش به همون فمينيسم بر ميگرده.
فهميمه هم تاييد كرد:
-واقعا هم همين طوره! چون كه انديشه فمينيسم اهميت زيادي براي استقلال اقتصادي و اجتماعي و حضورشون در صحنههاي اجتماعي قائله,و هر چيزي رو كه مانع اون باشه,محكوم ميكنه! از جمله ويژگي ( (مادر بودن) ) و خيلي از وظايف سنتي زنها رو كه قبلا موجب تحسين زنها ميشد,تحقير ميكنند و در عوض از مشاغل تخصصي زنها تعريف و تمجديد ميكنند.
فاطمه رو به راحله كرد:
-اون وقت ميدوني چي شد؟ سرپرستي بچهها كه مسئله اي عادي براي زنها بود,در غرب تبديل به شغل تخصصي شد: پرستار بچه! كه باز هم زنها اين شغل رو انجام ميدهند و از طرف ديگه هم زنهاي ثروتمند كه از زير وظايف زنانه شان فرار ميكردن زنهاي فقيرتر رو استخدام ميكردن.
ادامه دارد....
❌ #نویسندگان_آقایان_بانکی_دانشگر_رضایتمند
❌ #کپی_بدون_نام_نویسنده_ممنوع
☀️☀️ #دختران_آفتاب ☀️☀️
🔸فصل يازدهم🔸
قسمت #پنجاه_ویک
و بعد لبخند تاسف آميزي زد:
فاطمه-اين طوري آدم به مادرش هم به چشم مجرمي نگاه ميكنه كه اجازه داده يه مرد بهش مسلط بشه! به همين علت; فمينيسم هم اگرچه شعار مبارزه با تحقير زن و زن ستيزي رو ميده, ولي خودش
هم زن رو تحقير ميكنه. چون كه به احساس مادري و همسري كه از راههاي كمال زنانه ست حمله ميكنه. يعني اگر دشمن قديمي هويت زنها مسائل جنسي بود, امروز به خاطر در نظر نگرفتن شرايط جنسيت زنانه توسط فمنيسم, اين انديشه شده دشمن هويت زن! اگر قبلا مردها زنها رو بي ارزش ميكردن حالا خود زنها اين كار رو ميكنن. ميخوام بگم از اون جا كه انسانيت رو نمي شه صرفا بر اساس جنسيت درك كرد, حتي روشنفكرانه ترين نظريههاي فمنيستي هم نمي تونه درك متعادلي از انسان داشته باشه. اگر به فمينيستها اجازه داده بشه كه خيالات خام خودشون رو تبليغ و ترويج كنن, نتايج اوليه فمنيسم بسيار خطرناك و نتيج نهايي اش فاجعه آميز خواهد بود😐
پيش بيني فاطمه درمورد اين آينده خطرناك، باعث شد كه جلسه ساكت شود. كسي حرفي نمي زد. شايد همه فكرمي كردند كه چه خواهد شد؟
راحله ظاهرش آرام بود، ولي نگاهش ناراضي به نظر ميرسيد. معلوم نبود او به چه چيزي فكر ميكند! فهيمه همان طور كه با بند عينكش بازي ميكرد، بعضي وقتها از زيرچشم به راحله نيز نگاه ميكرد. به نظر نگران ميرسيد. شايد نگران راحله بود!
عاطفه و سميه هيجا ن زده به نظر مي رسيدند. فاطمه اما آرام و خونسرد بود. به ثريا نگاه ميكرد كه صفحات آخر كتاب را ورق ميزد.
نمي دانم چه طوري به اين زودي رسيده بود به آخر كتاب! شايد هم مثل من كتاب ميخواند.
💭جاي پدر خالي كه حرص بخورد:
_آخه اين چه وضع كتاب خوندنه دختر؟! كتاب رو كامل ميخونن! حتي سفيديهاي حاشيه اش رو هم بايد بخوني! نه اين كه ده صفحه از اولش، ده صفحه از وسطش، و ده صفحه هم از آخرش بخوني!
صداي فرياد هيجان زده ثريا همه چيز را به هم ريخت!
سكوت جلسه، رشته فكر و نگرانيهاي بچهها را! خاطرات پدر را، نگاه آرام وخونسرد فاطمه را!
ثریا- لعنت به همه تون!😠
همه صورتها و نگاهها برگشت به سمت ثريا. كمي لحنش آرامتر شد. فقط كمي!
ثریا- پس كه اين طور! شما هم ...بله!
به سرعت سرش را بلند كرد. هيجان زده بود! خواست چيزي بگويد كه نگاه بچهها را ديد و چهرههاي متعجب وحيرت زده را! دهانش باز ماند.
يادش رفت چه ميخواست بگويد. به آرامي دهانش را بست. زير نگاههاي خيره بچهها سر در گم بود. آرام نگاهش را پايين كشيد. نگاه ديگري به كتاب كرد و دوباره هيجان زده سرش را بلند كرد. اين بار نگاهش به راحله بود. فقط به راحله! هيجان زده و مشوش!
ثریا- تو تموم اين كتاب رو خوندي؟
راحله جواب نداد. ترديد داشت. شايد هم متوجه نشده بود كه ثريا با كيست؟ جهت بعضي از نگاهها عوض شد. فهيمه و عاطفه از ثريا به سوي راحله چرخيدند. بالاخره مطمئن شد كه او بايد جواب دهد.
راحله- نه! تا همان جايي كه تو جلسه را به هم زدي و رفتي.
ثريا اين طعنه را اصلا به روي خودش نياورد. شايد هم سوالش مهم تر بود!
- پس، آخر كتاب رو نخوندي؟😏
راحله- فرض كن نخونده باشم! اشكالي داره؟
ثریا- اگه نخونده باشي ...نه! اشكالي نداره، ولي...
و بعد يكهو جهت نگاهش عو ض شد. اين بار همه را نگاه ميكرد و بيشتر فاطمه را.
ثریا- داشتم اين كتاب را ورق ميزدم. دنبال همان تكه اي ميگشتم كه راحله خوانده بود! ولي در عوض چيز ديگه اي پيدا كردم. مطلبي در آخر همين كتاب. فكركنم به گونه اي نتيجه گيري نويسنده همين كتاب باشه.😏
چرخيد به سوي راحله! بي قراربود.
- راستي! گفتي اين خانم ( فالاچي) فمينيست هم هست، آره!
راحله سرش را تكان داد.😟
- تقريبا!
ثریا- پس جالبه كه نظريات همين خانم نويسنده رو راجه به وضعيت زنها در غرب بشنوين. فكر كنم شنيدني باشه. بخصوص براي راحله كه از ديدن اون مادر سالارها اين طوري ذوق زده شده بود!
و بعد چند صفحه آخر كتاب را ورق زد:
ثریا- اين توصيفي از شهر نيويوركه كه براتون ميخونم:
(در درون ساختمانهاي غرق در نور نئون، هرگز نور خورشيد به داخل آنها راه نمي يافت، هزاران تن از زنان، متحد و عليه مردان شرم زده، در تكاپو و مبارزه بودند و خود را نيرومند و فرمانروا ولي سخت تنها احساس ميكردند. هنگام ظهر كه ادارات براي صرف نهار خالي ميشود، اين زنان همچون آبشار پرخاشگر غم زدهاي از اتاقهاي خود فرو ميريختند و در ( (بارها) ) در مقابل يك همبرگر ومقداري سالاد قرار مي گرفتند.
#نویسندگان_آقایان_بانکی_دانشگر_رضایتمند
#کپی_بدون_نام_نویسنده_ممنوع
☀️☀️ #دختران_آفتاب ☀️☀️
قسمت #پنجاه_ودو
در خلال يك لقمه همبرگر و يك برگ كاهو گاهي سر خود را ميگرداندند تا با مردي كه درمقابل همبرگر و سالادش نشسته بود، سختي مبادله كنند. در اثنايي كه نور تمنايي محبت از مردمك چشمشان ساطع بود، نوري كه مرد به ديدگانش پاسخ نمي داد؛ زيرا از تقاطع تير مژگان هراسان بود. بعد از جايي بر ميخواستند، به شتاب حساب ميز را ميپرداختند و از فروشگاه «ماسي» چند شيء مورد نياز خود را باعجله خريداري ميكردند و لحظه اي هم به پيش بندهاي مردانه مينگريستند كه تابلوي بزرگي با اين نوشته دربالاي آنها جلب توجه ميكرد: (يكي از پيش بندهاي مردانه را براي شوهرتان كه در آشپزي به شما كمك ميكند، خريداري كنيد. ) سپس به سرعت به ادارات غرق نور خويش باز ميگشتند تا بار ديگر آن مبارزه تمسخر آميز خود را عليه جنس مرد كه خواهي نخواهي موفقيت آميز بود از سر گيرند.)
ثريا كمي صبر كرد. مكث كرد.
انگار شك داشت يا چيزي بود كه جلوي خواندنش را ميگرفت؛ جلوي حرف زدنش را. چيزي در گلويش! هر چيزي بود، روي چشمهايش اثر ميگذاشت. نگاهش غمگين بود.😒 ولي در لحنش ذوق و اشتياق غريبي موج ميزد. انگار لذت ميبرد از خواندن اين متن😟
–غيرازجايي كه آگهي فروشگاه ماسي را ميخواند (يكي از پيش بندهاي مردانه را براي شوهرتان كه در آشپزي به شما كمك ميكند، خريداري كنيد.)
كمي صبر كرد. دو صفحه ديگر را ورق زد. آب دهانش را به زحمت قورت داد.
- دو ،سه صفحه بعد ادامه زندگي اين زنها رو اين طوري تو صيف ميكنه: (شامگاهان هنگامي كه مترو آنان را همچون اژدهايي به درون خود فرو ميبرد تا آنان را در مقابل آپارتماني كه با پول اين همه آزادي و استقلال خريداري كرده بودند، دوباره از درون خود فرو ريزد، غم و افسردگي جانكاهي قلب و مغزشان را فرا ميگرفت و گفتي تمام شهر نيويورك از اثر آههاي خشم آلود آنان به ارتعاش در آمده است. بدين طريق بار ديگر فرار از خانه را بر قرار ترجيح ميدادنند و مجددا سوار مترو ميشدند و در مقابل يك سينما يا يك ( (با) ) فرود ميآمدند و چند گيلاس ويسكي ميزدند و بار ديگر به اين حقيقت تلخ ميانديشيدند: اين پيروزي كه توجه تمام جهانيان را به خود جلب كرده است تا چه اندازه براي آنان گران تمام ميشود. آري در مقابل اين مرداني كه در زن، حتي در منشيهاي خودشان تنها يك ( (مادر) ) تجسس ميكنند، زنان امريكايي نفوذ فراوان و خود كفايتي شاياني به دست آورده اند، ولي در عين حال از ته دل آرزو ميكنند چه خوب بود فروتني را جانشين غرور ميكردند و در اين جهان مرد وفاداري داشتند! زيرا درست است كه هيچ كس نمي تواند خويشتن را از قوانين آهنين جامعه رهايي بخشد، ولي در عين حال كاملا صحيح است كه انسان نمي تواند احساسات خويش، حتي ساده ترين عواطف خويش را پايمال كند. )
ثريا ديگر نخواند.
صفحات كتاب را محكم به هم كوبيد. شرق! كتاب بسته شد. همچنان سرش پايين بود. 😔سرش را بلند نمي كرد. شايد ميخواست چيزي را كه در چشم هايش بود، پنهان كند. من كه نفهميده بودم بالاخره او چه مرگش است!؟
👈هر كس به #تيپش نگاه ميكرد، مطمئن ميشد كه از آن عشاق سينه چاك غرب است، اما انگار اين طور هم
نبود!👉
شايد او هم دريكي از خانوادههاي مادر سالار زندگي ميكرد. فاطمه حواسش به ثريا بود به زحمت نگاهش را از او ميگرفت و رو به بچهها كرد:
فاطمه- مطلب جالبي بود! 😊خيلي جالب! حداقل براي من كه اين طور بود. نشون ميداد حتي بعضي از خود متفكران غرب خود سردمداران و مدافعان فمينيسم هم فهميدن كه اشتباه كردن؛ 😏فهميدن هنوز هم به زن ظلم ميشه. ولي دليلش رو نمي دونن. شايد اگه ميدو نستن، ميتونستن كاري كنن. استاد ما ميگفت كشورهاي غربي چون ديرتر از بقيه ملتها به مقام زن آگاهي پيدا كردن، ميخوان با اين جنجالهاي تبليغاتي عقب ماندگي شون رو به نحوي جبران كنن. ولي چون به جنبههاي انساني و معنوي زن توجه نمي كنن، برداشتهاي الان اونها هم اشتباهه. من فكر ميكنم براي همين هم هست كه هنوز هم نمي تونن به زنها كمك كنن.
يادمه استادمون تاكيد ميكردن كه
{در مورد مسئله زن اين ما نيستيم كه بايد از موضع خودمان دفاع كنيم، اين فرهنگ منحط غرب است كه بايد از خو دش دفاع كند.}😏✌️
عاطفه گفت:
- از بس اومد دم در مدرسه ما ايستاد و پشت سر ما راه افتاد، كار دست خودش داد! يه روز چند تا از مغازه دارهاي اطراف مدرسه يقه اش رو گرفتن: «مزاحم دختراي مردم ميشي مارمولك؟» و بعد هم يه فصل كتك مفصل زده بودندش. ولي پسره لجباز و يه دنده باز هم ...