eitaa logo
مطلع عشق
277 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
شبتون خوش😊🌸
مطلع عشق
دلـ💔ـم ... کمی بهـ🌸ـار می خواهد ... نمی آیی⁉️ ... سلام بهـ❤️ـار دلها ... #سلام #دلنوشته_مهدوی
پستهای روز شنبه(امام زمان (عج) و ظهور)👆 روز یکشنبه(خانواده وازدواج)👇
۳۹ ✴️قدرت زبان زبان؛ عضو سرخ رنگِ کوچکی ست، که قدرتِ سحرانگیزی، در ساختن یا نابود کردن دارد. بیاموزید از آن، برای ساختن یک زندگی عاشـ💞ـقانه استفاده کنید! ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
#جلسه_سی_و_هشتم_۳ 🌸🍂🌼🍃🌺 🌺1⃣ قاعده اول : بذر طبع زمین را به طبع خودش برمی گرداند. اگر 100نوع بذر
۳۹ 🌸💐✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم✨💐🌸 ۱ 🌷📝 موضوع : ادامه توضیح در مورد چگونگی شکل گیری مخلوقات خداوند روی زمین : 👈 گیاهان 👈 حیوانات 👈 انسان ۲ 🌸🌾🌺🌾🌼 ✳️ خلقت حیوانات : 🔵 حیوانات نیز مثل بقیه موجودات مخلوق خدا هستند، در زمان حضرت نوح علیه السلام وقتی قرار شد که کل زمین را آب فرا بگیرد، حضرت از هر نوع حیوان یک جفت را در کشتی گذاشت تا نسل آن ها منقرض نشود. ✅👈 حیوانات ⬅️ یک مزاج اولیه دارند و ⬅️ یک مزاج منطقه ای پیدا می کنند. 🌸👈 مثال : مزاج مار گرم است، ولی یک مار جعفری که در کرمان است، اگر به رشت منتقل شود در نسل های بعدی دیگر آن زهر کاری را ندارند. 🌺👈 یک گوسفند که در ارتفاعات و یا در صحرا تغذیه می کند در مقایسه با گوسفند داخل اصطبل، مزه های کاملا متفاوتی دارد. 🔷 حیوانات واسطه بهره مندی ما از طبیعت است. پس اگر از حیوانات عالمانه استفاده کنیم، از طبیعت فراگیر استفاده کرده ایم. ✅✌️💐 ✳ مثال : کبوتر 🕊، دانه ها را در طبیعت گزینش کرده و بهترین آن را می خورد و در عین حال آفتاب به بدنش می خورد و جسمش با فصل های مختلف هماهنگ است. این با کبوتری 🐦 که در 👈 قفس است و به او دانه داده می شود و آفتاب و فصل های مختلف را ندیده، بسیار ⬅️ متفاوت است. ⛔️ پس تفاوت یک گوشت طبیعی با غیر طبیعی بسیار زیاد است. ✅👌💐 ⚠️ دلیل زیاد شدن موهای زائد خانم ها در جامعه امروز، غلبه سردی و بهم ریختگی هورمون ها در آن هاست که علت اصلی آن مصرف مرغ های پرورشی است که هم مزاج سرد دارن و هم از لحاظ هورمونی در آن ها تغییراتی داده اند. ✅🔰 💠 هر حیوانی را که بخوریم اخلاق آن حیوان به ما منتقل می شود. ✅👌🌹 🌼👈 مثلا : اگر مرغ زیاد بخوریم ریزبین می شویم (منظور 👈مرغ محلی). جستجوگری های بیهوده را اخلاق مرغانه می گویند. ✨🌷 در روایات داریم مانند خروس باشید (سحر خیز و غیرتمند است، تسبیح خداوند را به موقع می گوید و عیال دوست است). 💐👈 پس خروس 🐓 بخورید. 🐷 خوک برخلاف همه حیوانات ادرار خود را می خورد و زوج های متعدد می پذیرد. مصرف گوشت خوک همیت انسانی را ازبین می برد. 💠 نتیجه گیری کلی: 👈 هر رفتاری در انسان تابع غذای اوست. ✅👌👏💐 یکشنبه چهارشنبه در👇 ‌❣ @Mattla_eshgh
۳۲ 🌹 با عشق؛ اقتدار خونه رو به دست بگیر نه با خودخواهی❗️ ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
#بسوزه_پدر_عاشقی😍😜 قسمت_یازدهم 🔰 همیشه تو فکرم به خودم میگفتم حتما مینا هم منو دوست داره. مگه میش
😍😜 دوازدهم 🔰 بعد از عقد تو محضر به مینا گفتم که سوار ماشین من بشه و تا یه جایی بریم.... -کجا میریم مجید؟😯 -بیا کارت نباشه خانمی...سریع میاییم😊 -آخه الان همه منتظرن...😐 -خوب باشن...به ما چه 😀میخواییم بریم جایی که این همه سال منتظرم یه بار دیگه با هم بریم... -کجا؟!😯 -حدس بزن 😊 -خونه مامان جون 😯 -آفرین به خانم باهوش خودم😆 -خوب مگه کلید اونجا رو داری مجید؟!😕 -آره عزیزم...از مامان گرفتم 😊 جلوتر رفتم و در رو برای مینا باز کردم و خانم خانما سوار ماشین شد. توی راه یه آهنگ گذاشتیم و کلی خندیدیم... رسیدیم جلوی در خونه مامان جون دل تو دلم نبود😶 در رو که باز کردم و با مینا که دوباره پا تو اون حیاط گذاشتیم کلی خاطره اومد جلوی ذهنم... خونه مامان بزرگ با همون حیاط با صفا که 9 سال زندگی من و مینا تو اون حیاط گذشت. البته الان نه از مامان جون خبری بود که بشینه رو ایوون و بافتنی ببافه و نه از شمعدونیهای قشنگش که دور تا دور حوض رو رنگی کنن😔 دوتایی دور حوض میدویدیم و میخندیدیم...مثل همون بچگیامون😀😀 از گوشه حیاط یه شاخه گل زرد براش کندم و بهش دادم و اونم گذاشت تو جیب کت من😊 چرا اونجا گذاشتی خانمی؟! برای تو کندم😕 -چون میخوام همیشه جلوی چشمم باشه 😊😊روی سقف خونه م.. -خونه ت؟!؟😯 -آره دیگه مگه قلب تو خونه من نیست؟!😄 -آهان از اون لحاظ 😅 پاهامونو گذاشتیم تو آب حوض و شروع کردیم با هم صحبت کردن مثل بچگیا... از این همه سال دوری و فراق... از سختی هایی که کشیدم تا بهش برسم... مینا صحبت میکرد و من همین طوری زل زده بودم تو چشماش و گوش میدادم... خیلی حرف داشتم که بهش بزنم ولی نمیخواستم فرصت گوش دادن به صدای مینا رو از دست بدم 😊 اصلا نمیشنیدم چی میگه ولی فقط دوست داشتم حرف بزنه. تو دلم میگفتم خدایا شکرت...بالاخره این چشم ها مال من شد...😊 تو دست مینا تیغ گل رفت و قرمز شد. به یاد بچگیها دستشو بوسیدم تا خوب بشه😌😊 ولی این بار دیگه محرم محرم محرمم بود و خاله ای نبود که برامون چشم غره بره😃 شروع کردیم دویدن دور حوض و بازی کردن یه مشت آب از حوض برداشتم تو یقه ی مینا ریختم..اونم آب برداشت و داشت پشت سرم میدوید که مینا منو هل داد تو حوض و یهو از خـــواب پـــریـــدم😢 💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥 قلبم داشت تند تند میزد😓 وای خدایا یعنی همه خواب بود؟؟!!! 😕😔😔 ای کاش تا آخر عمرم میخوابیدم و خواب مینا رو میدیدم گوشیمو نگاه کردم دیدم چند دقیقه از اذان صبح گذشته وضو گرفتم و نماز خوندم آخر نماز گفتم: خدایا خودت میدونی چقدر دوستش دارم...نا امیدم نکن خدا 😔😔 ⏪ ادامه دارد........ ‌❣ @Mattla_eshgh http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
😍😜 قسمت_سیزدهم 🔰 صبح شد ولی همش خواب دیشب جلو چشمام بود. چه خواب خوبی بود... ای کاش واقعیت داشت 😔 گوشیم رو برداشتم و باز به پیامش خیره شدم 😕 -سلام...ممنون داداش نمیدونم خوشحال باشم از اینکه جوابمو داده یا ناراحت باشم به خاطر گفتن داداش.. نمیدونم منظورش از گفتن داداش چیه؟😕 رفتم تو گوگل و سرچ کردم: دخترها چه مواقعی میگویند داداش؟ یکی نوشته بود هر وقت دختری بگه داداش یعنی همه چیز تموم شده... یکی نوشته بود یعنی من یه کسی رو دارم و نزدیکم نیا... یکی نوشته بود یعنی ازت بدم نمیاد و بشین رو نیمکت ذخیره... اما نه... مینا که از جنس این دخترا نیست😯 حتما میخواست محرم و نامحرمی رو حفظ کنه و بهم گفت داداش... مثل تو پایگاه که همدیگه رو برادر و خواهر صدا میزنن.. آره... منظورش همینه حتما😊 💥 دلم خیلی برای خونه مامان جون تنگ شده. خیلی وقته که نرفتم.. رفتم پیش مامانم و گفتم: -مامان!میشه کلید خونه مامان جون رو بدید😕 -کلید اونجا رو میخوای چیکار؟! -دلم تنگ شده میخوام یه سر بزنم😞 -تنها؟!😯😯 -آره دیگه پس با کی؟!😐 -هیچی...باشه برو...فقط مواظب باش...موقع برگشتن هم برق رو یادت نره خاموش کنی.. راه افتادم سمت خونه مامان جون.. سوراخ کلید زنگ زده بود و در یک کم با سختی باز شد.. وارد حیاط که شدم یهو هجمه ای از خاطرات روی سرم خراب شد... اما این خونه خیلی فرق داشت... دیگ از حوض پر آب و شمعدونیها خبری نیست 😕 کاشی های حیاط سبزه بسته و دیوارا نمناک و خیسن... دور تا دور حیاط هم عنکبوتها تزئین کردن و پشه ها هم وسط حیاط عروسی مختلط گرفتن 😕... رو زمین هم اینقدر برگ خشک ریخته که خاک باغچه معلوم نیست... درختها هم از بس بهشون آب نرسیده ریشه هاشون به جای برگهاشون از خاک بیرون اومده و مثل دستهایی که کمک میخواد به سمت آسمون بلند شده... این عاقبت نبود عشقه.. دیگه کسی نیست که این درختها رو عاشقونه دوست داشته باشه و بهشون برسه قلب ما هم همینطوریه اگه کسی نباشه دوستمون داشته باشه همینطوری خشک میشیم😕 بلند شدم و شروع کردم به جارو زدن و تمیز کردن حیاط... خیلی سخت بود ولی دلم نمیخواست این حیاط پر خاطره رو اینجوری ببینم .. حوض رو هم تمیز کردم و دوباره آب کردمش.. از شدت خستگی کمرم درد گرفته بود...😥 جورابامو کندم و پاهام رو تو آب خنک حوض فرو بردم...😊 اما دیگه کسی نبود که باهاش گل بگم و گل بشنوم..😔 چشمام رو بستم... انگار هنوز از این حیاط صدای خنده ی مجید و مینا کوچولو میومد که داشتن دور حوض میدویدن و بلند بلند قهقهه میزدن... ⏪ ادامه دارد..... ‌❣ @Mattla_eshgh http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
😍😜 قسمت_چهاردهم 🔰 چند بار دیگه به مینا به بهانه های مختلف پیام دادم بازم هربار تا پیام بره و جوابی بیاد قلبم تو دهنم میومد😰 حتی یه بار چند ساعت گذشت و جواب نداد... اینقدر استرس داشتم که همینطوری دعا میخوندم... خدایا یعنی ازم بدش میاد😔😔 خدایا فکرای بد نکنه 😕 چشمام رو بسته بودم و تند تند دعا میخوندم که دیدم پیام فرستاد😮 بازم اول پیامش نوشته بود سلام داداش 😔 نمیدونستم چرا مینویسه داداش😕 میخواستم بپرسم ولی جراتشو نداشتم 😔 🔰 امروز جواب کنکور میاد ولی من هیچ هیجانی ندارم... اینقدر که سر پیام دادن به مینا استرس دارم برا جواب کنکور ندارم😔😔 ولی از یه چیز خیلی میترسم... از اینکه مینا هم از امسال دانشگاه میره و کلی همکلاسی پسر و😕😕 واییییی خدا 😔 ولی نه... مینا اینقدر با حیاست که اگه صدتا پسر هم دور و برش باشن چیزی نمیشه ☺ بالاخره جواب کنکورم رو گرفتم و دیدم دانشگاه شهر خودمون قبول شدم حس خاصی ندارم و برام بی اهمیته😕 رفتم خبر رو به مامانم گفتم و اونم گفت: -حالا منم یه خبر برات دارم -چه خبری مامان 😯 -مینا هم یکی از دانشگاه های اینجا قبول شده😊 -واقعا 😲..اینجا؟! چرا شهر خودشون نزد ؟!😯 -نمیدونم..خاله میگفت همه انتخاباش اینجا بود -خب حالا خاله اینا میذارن بیاد؟😞 - آره...میگه اینقدر اصرار کرد که یا امسال میره همینجا یا دیگه درس نمیخونه که شوهر خاله ت قبول کرد و میخواد انتقالی بگیره و دوباره برگردن -خوب کجا میرن حالا..کی میخوان خونه بگیرن؟! -اجازه گرفتن فعلا تا خونه بخرن برن خونه مامان بزرگ بشینن... -واییی راست میگی مامان 😍چه خوب 😊 -حالا چرا تو اینقدر ذوق کردی؟!😐 -من...نه...ذوق چیه؟!😌 -چشات آخه برق میزنه 😐 -نهههه...یکم گرد و خاک رفته تو چشام 😶 -مگه گرد و خاک بره برق میزنه 😆 -عهههه...مامااان...اذیت نکن دیگه 😟 -باشه بابا...نترس 😁😁 -راستی مامان کی میان؟! -هفته دیگه فکر کنم -خوب تا بیان من میرم هم خونه رو گردگیری کنم هم یه رنگی بزنم به در و دیوار چون خیلی داغونه☺ -باشه پسرم...فقط توی خونه ی خودمون یادم نمیاد از این کارا کرده باشیا 😉😄 -ماماااان 😐 -باشه...باشه...😄برو کارتمو بردار یه سری چیز میز بخر یه سر و سامونی بده به خونه.... . با گفتن حرفهای مامان دوباره بررسی تحلیل های ذهنم شروع شد. حتما به خاطر منه که دانشگاه اینجا رو انتخاب کرده 😊 حتما اونم منو دوست داره 😌😌 🦠 چند سطل رنگ خریدم و دیوارای خونه رو رنگ زدم...یه سطل هم رنگ آبی خریدم برای توی حوض تا باز مثل قدیما خوشرنگ بشه😍 از حیاطمون هم چند تا گلدون شمعدونی بردم برای دور حوض😊 ⏪ ادامه دارد....... ‌❣ @Mattla_eshgh http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
📌 امام خامنه‌ای -حفظه‌الله‌تعالی- : بحث یا اختیاری، یک مبحث انحرافی است... ‌❣ @Mattla_eshgh
📸 b2n.ir/071669 📍این یک هشدار جدی است! 🔹مریم جلالی دهکردی عضو هیئت رده‌بندی سنی آثار سینمایی معتقد است که حجم انبوه حذف شخصیت پدر در آثار جشنواره فیلم فجر یک هشدار جدی است. 📽 جشنواره سی و هشتم فیلم فجر نقطه عطف سالانه سینمای ایران است، می‌توان نگاه فیلم‌ساران حاضر در این دوره از جشن‌واره را نسبت به نهاد خانواده سنجید و روی‌کرد آن‌ها را در این راستا مورد ارزیابی قرار داد؛ این‌که فیلم‌سازان ما در این دوره چه پیشنهاداتی را فراروی خانواده‌ها قرار دادند و کدام پنجره‌های تازه را پیشِ‌روی آن‌ها گشودند؛‌ از دو منظر می‌توان به بررسی این مسئله پرداخت؛ نخست، خانواده به‌عنوان موضوع فیلم‌های سینمایی و دیگری خانواده به‌عنوان مخاطب فیلم‌های سینمایی. 💢اغلب آثار حاضر در سی‌وهشتمین جشن‌واره فیلم فجر، خانواده متزلزل و پدرزدوده را به نمایش می‌گذاشتند؛ بدین معنا، نقش پدر در خانواده‌هایی که سینمای ایران در آثار جشن‌واره امسال به نمایش گذاشت، به‌شدت کمرنگ و ضعیف بود؛ این امر شاید به تغییری که در نهاد خانواده در حال وقوع است، بازگردد؛ با وجود این، چنین حجم انبوهی از حذف پدر در آثار سینمایی جشنواره امسال که قرین حذف قدرت، اقتدار، تصمیم‌گیری و پیش‌روی پدرانگی هم بود، یک هشدار است که باید آن را جدی گرفت. 🎥 شما در اغلب فیلم‌ها پدری را می‌دیدید که یا مخالف تغییر است و یا بی‌خردی می‌کند؛ چه بی‌خردی‌های مالی و چه بی‌خردی‌های عاطفی؛ در هر صورت، پدران نقش پیشران فرهنگی خود را از دست داده‌اند؛ به‌عنوان مثال مشهود در فیلمی که نام «پدران» را بر خود داشت، عمق بی‌خبری پدران از نسل جدید را ملاحظه می‌کنید؛ پدرانی که اساساً دنیای پسرانشان را نمی‌شناسند و در خیالات خود زندگی می‌کنند. رابطه میان زن و شوهر و آن‌چه ما از آن با عنوان تشکیل خانواده یاد می‌کنیم نیز در آثار جشنواره سی‌وهشتم فاقد نشانه‌های قوی و منسجم بود؛ به نظر می‌رسد خانواده از اولویت اول به اولویت چندم تبدیل شده است. 🎞 در فیلم «بی‌صدا حلزون» که من آن را پسندیدم، نمادی از ناشنوایی جامعه و این را که جامعه نمی‌خواهد بشنود ملاحظه می‌کنیم؛ در این فیلم با جامعه‌ای مواجهیم که اساساً نمی‌خواهد گوش‌هایش را برای شنیدن باز کند و پدر خانواده نقشی ممانعت‌کننده دارد؛ او نسبت به این نشنیدن موضع مثبت می‌گیرد و معتقد است که نباید شنید و باید به همگرایی سکوت تن داد؛ در مقابل، این زن خانواده است که حاضر می‌شود به‌ازای تحمل تاوانی سنگین، تمام تلاش خود را به‌ کار بندد تا فرزندش به‌ عنوان نماینده‌ای از نسل آینده بتواند دنیای جدیدی را تجربه کند؛ بتواند بشنود و این ذوق حاصل از شنیدن را به نسل‌های بعدی نیز هدیه بدهد. 📌 در این‌که فرهنگ از جنس مادرانگی است و مادران همواره تغییردهنده و مبدع تغییرات فرهنگی بوده‌اند، شکی نیست اما اغلب این تغییرات در سایه تعامل و هم‌افزایی زن و مرد یا پدر و مادر با یکدیگر رخ داده است؛ بنابر این به‌ نظر می‌رسد سینمای ایران در حال نمایش نوعی دست‌تنها بودن زن و دست‌تنها بودن مادرانگی است؛ مادرانگی تنها است و هیچ پدری هم به آن کمک نمی‌کند؛‌ چنین وضعیتی را در فیلم‌های دیگر جشن‌واره سی‌وهشتم هم مشاهده می‌کنیم؛ از جمله در «سه کام حبس»، «قصیده گاو سفید» و آثار دیگر، چنین مؤلفه‌ای ظهور و بروز برجسته‌ای پیدا کرده است. فکر می‌کنم متولیان فرهنگی باید کمک کنند تا این وضعیت رو به بهبود گذارد. / خبرگزاری تسنیم ‌❣ @Mattla_eshgh http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
‌📸 همسر محجبه بهترین بازیکن لیگ انگلیس 🔹همسر محمد صلاح، بهترین فوتبالیست سال انگلستان با حجاب اسلامی به همراه فرزندشان در ورزشگاه المپیک رم شاهد دیدار تیمهای لیورپول و رم بودند ‌❣ @Mattla_eshgh