eitaa logo
مطلع عشق
277 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت - کسی این‌جا نیست قربان. فقط یه موبایل افتاده روی زمین و یه کیف دستی نسبتاً بزرگ زنونه. با شنیدن این جمله، دلم می‌خواست بنشینم روی زمین و دو دستی خاک بریزم روی سرم. این یعنی ناعمه در رفته بود. رفتن ناعمه، آن هم وقتی موبایلش را – که ما روی آن شنود و ردیاب نصب کرده بودیم – دور انداخته بود، فقط یک معنی می‌توانست داشته باشد: بو برده است که تحت تعقیب است. ما تمام پیام‌ها و تماس‌هایش را ، تحت‌نظر داشتیم و می‌دانستیم برنامه‌ای برای پیچاندن پروازش ندارد. در نتیجه، معلوم بود تازه خبردار شده در تور ماست. سرم تیر کشید. سعی کردم خودم را آرام کنم و به خودم بگویم: -شایدم فقط خواسته ضدتعقیب بزنه که مطمئن بشه. معطل نکردم. دویدم داخل سرویس بهداشتی مردانه. بجز یک پسربچه که داشت دستانش را می‌شست، کس دیگری نبود. تمام دستشویی‌ها خالی بودند و آن‌جا هم... یک موبایل که افتاده بود روی زمین و شیشه‌اش شکسته بود. حدس زدم از عمد باتری را درنیاورده‌اند ، تا ما فکر کنیم هنوز در تورمان هستند و بتوانیم گوشی را ردیابی کنیم. کنار موبایل، کوله‌پشتی سمیر را دیدم ، که با زیپ نیمه‌باز افتاده بود روی زمین. وقتی سمیر داشت می‌رفت دستشویی و کوله‌‌پشتی را همراه خودش می‌برد، خیلی حساس نشدم. طبیعی بود که وسایلش را روی صندلی‌های فرودگاه رها نکند و همراهش ببرد. کارد می‌زدند خونم در نمی‌آمد. مفت و مسلم هردوتا سوژه از دستمان پریده بودند. به مرصاد گفتم: -بیا اینایی که افتاده توی دستشویی رو بردار ببر، من کار دارم. و از سرویس بهداشتی زدم بیرون. کمیل ایستاده بود کنار ردیف صندلی‌ها ، و با یک دست به سمت اتاقک نیروهای امنیت فرودگاه اشاره می‌کرد: -بدو برو دوربینا رو چک کن! انقدر بلند داد زد ، که صدایش در سالن پیچید و من ناخودآگاه تندتر دویدم. به چهره مردمی که در سالن فرودگاه بودند نگاه کردم؛ انگار هیچ‌کس صدای کمیل را نشنیده بود بجز من. کمیل هم پشت سرم دوید و خودش را به من رساند: -سال هشتاد و هشت همین بلا سر من اومد. دوربین‌ها رو چک کن، بعیده از فرودگاه خارج شده باشن یا حداقل خیلی دور نشدن. باید قیافه جدیدشون رو پیدا کنی.