eitaa logo
مطلع عشق
277 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت *** فقط دونفر ایستاده‌اند گوشه سالن نیمه‌تاریک فرودگاه؛ سیاوش و یک جوان که نمی‌شناسمش. انگار طبق یک توافق نانوشته، کنار هم ایستاده‌اند تا شاید از خطرات احتمالی در امان باشند. در این سالن خالی، آن هم در یک منطقه جنگ‌زده، وهم آدم را می‌گیرد. هم‌قدم با حامد داریم می‌رویم به سمت خروجی که حامد توجهش به جوان‌ها جلب می‌شود. حرفش نیمه روی هوا می‌ماند و می‌گوید: - عباس، این دوتا انگار بلاتکلیفند. بریم ببینیم مشکلشون چیه؟ سرم را تکان می‌دهم که برویم. قیافه جوانِ کنار سیاوش ، داد می‌زند همیشه شاگرداول مدرسه و دانشگاه بوده. لباس اتوکشیده و مرتب، عینک و موهایی که به یک طرف شانه کرده و ریش پرفسوری‌اش این را می‌گوید. خیلی بلند نیست و نسبتا بدن توپری دارد. می‌خورد سی سالی داشته باشد. جلو می‌رویم و حامد با لبخند همیشگی‌اش می‌پرسد: - شما چرا این‌جا ایستادید برادرا؟ چشمم می‌افتد به پلاک سیاوش ، که زنجیرش پیچیده به زنجیر نقره‌ای رنگی که قبلا گردنش بود. کنار خالکوبی کلمه مادر. سریع نگاهم را می‌گیرم. همان جوان قدم جلو می‌گذارد ، و با یک لبخند موقر، دست دراز می‌کند به سمت حامد: - سلام. کاظمی هستم، پوریا کاظمی. به ما نگفتند کجا بریم. و برگه‌ای را نشان حامد می‌دهد. انقدر کلمات را مودب، استوار و تمیز ادا می‌کند که مطمئن می‌شوم از آن بچه مثبت‌هایی ست که همیشه سرشان در درس و کتاب بوده. کنار سیاوش چه قاب ناهمگون و بامزه‌ای بسته‌اند! خنده‌ام را می‌خورم. حامد می‌گوید: - خب شما باید خودت رو به بهداری معرفی کنی برادر. پس حدسم درست بوده و پوریا باید دکتری، پرستاری، چیزی باشد. در سالن خالی چشم می‌چرخاند و عینکش را روی چشم صاف می‌کند: - خب الان باید کجا برم دوست عزیز؟ 🍃 🕊🍃 🍃🕊🍃
☀️☀️ ☀️☀️ قسمت من هم گفتم. - اصلا خود ما‌ها هم تا موقعي كه با كسي دوست نشديم ممكنه خيلي سخت با اون ارتباط بر قرار كنيم. در حقيقت تا صد جور امتحانش نكنيم و مطمئن نشيم كه اون از لحاظ روحي و اخلاقي به ما نزديكه باهاش دوست نميشيم. ولي بعد كه دوست شديم با هر قهر و دعوا يا مسئله اي كه از دست همديگه ناراحت شديم اين دوستي رو از بين نميبيرم. فهيمه گفت: - اين همون چيزيه كه بچه‌هاي مهندس بهش ميگن منحني "اشميت تريگل" ! يعني مثلا آب يه آبگرمكن بايد به نقطه ۶۰ درجه برسه تا خاموش بشه، ولي وقتي سرد شد و آب رسيد به ۴۰ درجه روشن نميشه. بلكه مثلا بايد برسه به ۲۰ درجه تا روشن بشه و وقتي روشن شد اگه به ۴۰ درجه رسيد، خاموش نميشه تا برسه به ۶۰ درجه. من گفتم: - يعني دو نفر اگر از ابتداي ازدواج عشق و علاقه اي به هم پيدا كردن، يعني رسيدن به نقطه اتصال و بعد از مدتي به هر دليلي اين عشق و علاقه اصلي رو از دست دادن، حق ندارن طلاق بگيرن تا اينكه به مقداري نفرت از همديگه برسن كه نتونن همديگه رو تحمل كنن كه ميشه اسمشو گذاشت نقطه انفصال. راحله هم تذكر جالبي داد: - منتها با اين تبصره كه مقدار افراد در تحمل اين نفرت‌ها فرق ميكنه، يه نفر ممكنه با اولين برخورد كه بين اون و همسرش بوجود به اين درجه انفصال برسه و كس ديگه اي هم باشه كه شديدترين برخوردها و زجر آورترين زندگي‌ها رو تحمل كنه و به اين نقطه انفصال نرسه. فاطمه با رضايت خاطر سرش را به نشانه تاييد تكان داد. - آفرين! 👌و دين اسلام سعي كرده كه با اتخاذ تدابير مختلف و بوجود آوردن اين نقطه جوش رو در افراد، عقب تر ببره تا افراد به اين زودي به اين نقطه نرسن راحله- مثلا؟! فاطمه- اينكه در حوزه مرتب زن و شوهرها رو به خوش رفتاري با همديگه و دوري از مسائلي كه ممكنه به برخورد بين اونها منجر بشه سفارش كرده تا اين نفرتها در زن و شوهر بوجود نياد از طرف ديگه هم _هاي_شديد اخلاقي براي كساني كه ميخوان دست به چنين كاري بزنند صادر كرده. ✨در روايت داريم كه طلاق مغبوض ترين حلال خداست و از مومنان خواسته شده كه حتي المقدور با در پيشه رو گرفتن راه صبر و تحمل بر مشكلات زندگي غلبه كنن تا بنيان خانواده از هم نپاشه.✨ فهيمه با لحني معترضانه گفت: - فاطمه جان! تمام اين حرفهايي كه تو ميزني در حوزه اخلاقه. امروزه هم كه ديگه كسي گوشش به اين حرفا بدهكار نيست. فقط قانونه، كه در اين قانون هم مرد هر وقت اراده كنه، ميتونه فوري در عرض چند روز زن رو طلاق بده. ولي اگه زن به اين نقطه اتصال برسه، هيچ راهي به جز سوختن نداره.😕 فاطمه- كي گفته كه مرد هر وقت بخواد، يه شبه ميتونه زنش رو طلاق بده؟اينقدر زود باور نباشين!😊 فهیمه- پس بگوببينم مرد چه طوري زن ور طلاق ميده؟ فاطمه- دقت كنيد ما كه ديديم، اسلام تلاش ميكنه هر چقدر كه ممكنه از وقوع طلاق جلو گيري كنه. به همين علته كه طلاق رو محدود كرده. يكي از محدوديت هايش اين بود كه كليد اون رو فقط به دست داده ولي در عين حال هم اجازه نداده كه اون يه نفر هر وقت دلش خواست از اين كليد استفاده كنه. يعني رو براي انجام طلاق وضع كرده. فهیمه- مثلا چه قوانيني؟