قسمت #صد_وپانزده
وقتی پیرمرد از آغوش حامد جدا میشود، حامد تازه یادش میافتد باید ما را به هم معرفی کند:
- ایشون مش باقر هستن، بزرگ ما و بچههای فاطمیون. مش باقر، این برادرا هم با منند. انشاءالله امشب بخوابند، فردا تکلیفشون روشن میشه.
مش باقر لبخند میزند:
- خوش آمدید باباجان. مهمون آقا حامد جاش رو چشمای مایه.
و راهنماییمان میکند به سمت یک اتاق خالی.
قرار میشود سیاوش و پوریا در یک اتاق بخوابند و من و حامد در یک اتاق.
من همان اول، سرم به بالش رسیده و نرسیده چشمانم بسته میشوند.
***
با دست باندپیچی شده ،
در بیمارستان قدم میزدم که چشمم به پزشکِ جلال افتاد.
جلو رفتم.
احتمال میدادم کسی را گذاشته باشند که سر و گوشی آب بدهد و بفهمد حال جلال چطور است؛
برای همین دکتر را که از بچههای خودمان بود، کناری کشیدم
و پرسیدم:
- حالش چطوره؟
- خوبه. خوشبختانه آسیب جدی ندیده. یکم سرش دچار ضربه شده که نگران کننده نیست؛ اما باید تحت نظر باشه.
ته دلم خدا را شکر کردم.
سرم را کمی جلو بردم و نزدیک گوش دکتر گفتم:
- بهتره فعلاً توی کما باشه. متوجهید که؟
چند ثانیه با حالتی گنگ نگاهم کرد و بعد ابروهایش بالا رفت:
- آهان...باشه.
خوشم میآمد خوب میگرفت منظورم را.
میخواستم فعلا به همه از جمله خانواده جلال بگویند توی کماست که خطر حذفش منتفی شود.
از بیمارستان زدم بیرون ،
و به یکی از بچهها سپردم نامحسوس مواظبش باشند.
خودم را رساندم به اداره.
امید و میلاد طبق معمول پشت سیستم بودند؛ اما با چهرههای نگران.
از میلاد پرسیدم:
- هنوز نتونستی بفهمی این ناعمه کیه؟
مطلع عشق
☀️☀️ #دختران_آفتاب ☀️☀️ قسمت #صد_وچهارده فاطمه- مثلا #قوانيني كه #موانع_مادي رو سر راه مرد قرار م
☀️ #دختران_آفتاب ☀️
قسمت #صد_وپانزده
فاطمه- اون وقت يه چنين مردي با چه انگيزه اي ميتونه مسئوليت خانواده رو قبول كنه؟ بخصوص وقتي ميبينه #اختيار از بين بردن اين خانواده به دست كس ديگه ايه.
از اون گذشته، تكليف #پرداخت_نفقه روي دوش مردهاست. اين رو هم بگم كه شما امروز رو نبينين كه زن بايد كلي #جهاز داشته باشه.
#اينهاهيچ_ربطي_به_دين_نداره. در اسلام زن خودشه و خودش. نفقه يعني اينكه مرد بايد تمام لوازم زندگي زن رو از مسكن و ماشين گرفته تا لوازم زندگي و خورك و پوشاك براي زن تهيه كنه. تازه اون هم در حد شئونات خانواده دختر. يعني اينكه اگر دختر در خانواده خودش كلفت داشته، اينجا هم مرد وظيفه داره براش كلفت استخدام كنه. قبلا هم ديديم كه زن براي كارهايي كه تو خونه انجام ميده، ميتونه از مرد #حق_الزحمه بگيره! و زن در قبال همه اينها يه تكليف تمكين به عهده اش هست و مرد يه حق طلاق! حالا شما دوباره به زندگي برادرتون نگاه كنين كه اگه زن برادرتون بدون هيچ جهازي بياد تو خونه برادر شما، برادرتون خرج اين رو با اين شرايط و اين همه تفاصيل كه گفته بده، حالا اين حق زياديه كه برادر شما داره؟! فكر نميكنين كه برادرتون مظلوم هم واقع شده؟! در غرب كه حق طلاق رو براي زن گذاشته چه شد...!!؟
🔸فصل سي و پنجم🔸
عاطفه با مشت كوبيد روي زمين و با عصبانيت گفت:😠👊
- من يكي بدم نمياد مسعود زن بگيره كه يكي از اون بلاهايي كه سرم آورده رو تلافي كنه اگه بخواد اينقدر روش رو زياد كنه، خودم...
يكهو ساكت شد. چند لحظه به همه نگا كرد و بعد به آرامي گفت:
- پدري ازش در ميارم كه حتي اگه حق طلاق دست خودش هم بود مسعود رو بذاره فرار كنه و با رضايت خاطر مسعود رو طلاق بده.
سميه گفت:
- بچه ها، اين حرفي هم كه عاطفه زد بحث جالبي بود! يعني اينكه فرض كنيم حق طلاق هم به دست زن باشه، مرد با توجه به اين كه هم زورش بيشتري داره هم نفقه زن به عهده اونه، اينقدر زن رو اذيت ميكنه كه خود زن راضي به طلاق بشه!
فاطمه هم با توضيح ديگري حرف سميه رو كامل كرد:
- اونوقت ميدونيد چي ميشه! زنو مردي كه با چنين #لجبازي و #دشمنيهايي كارشون به نفرت بكشد، در وضعيتي قرار ميگيرن كه ديگه حتي #روي_برگشت هم ندارن. 👈يكي از دلايلي كه طلاق رو كاملا به عهده دادگاه نذاشتن به همين دليله!👉
فهيمه انگار يه چيز جديدي يادش افتاده باشد، دستش را بلند كرد.
- راستي چه اشكالي داره كه حق طلاق رو كاملا از دست زن و مرد خارج كنند و فقط #بعهده_دادگاه بذارن. اينطوري هم طلاق محدود ميشه و هم جلوي ظلم به زن گرفته ميشه.