قسمت #هفتاد_ودو
صافتر مینشیند و با دست چشمانش را میمالد.
زیر لب غر میزند:
- اینا تا کجا میخوان ما رو بکشونن دنبال خودشون؟
میگویم:
- نمیدونم. فعلاً که وضع همینه. دعا کن قرارشون با مامور تخلیه دم مرز نباشه.
نفس عمیقی میکشد و میگوید:
- آب داری عباس؟
با چشم به داشبورد اشاره میکنم:
- توی داشبورده.
داشبورد را باز میکند و بطری آب را برمیدارد. یک جرعه از آن مینوشد
و درش را میبندد:
- این داغه که!
شانه بالا میاندازم:
- فعلاً همینو داریم.
بطری را برمیگرداند سر جایش.
صدای هشدار پیامکش بلند میشود. از هول شدنش برای پیدا کردن گوشی و دیدن پیامک خندهام میگیرد.
پیامک را که میخواند،
خنده روی لبش پهن میشود و دست میاندازد میان موهایش.
شروع میکند به تایپ کردن پیامک.
یاد روزهایی میافتم ،
که با مطهره پیامکبازی میکردیم؛ هرچند خیلی طولانی نشد.
دو ماه و بیست و سه روز،
آن هم وقتی سر جمع نصفش را در ماموریت و مشغول حفاظت از امنیت مردم باشی، چیز زیادی نمیشود.
مطهره درکم میکرد،
به رویم نمیآورد که از همان اول بنا را گذاشتهام بر نبودن.
گوشی مرصاد زنگ میخورد.
با تردید پاسخ میدهد. کمی قرمز میشود و من را نگاه میکند؛ میفهمم معذب است جلوی من صحبت کند.
نگاهم را میبرم به سمت دیگر؛ همین از دستم برمیآید.
مرصاد صدایش را میآورد پایین و میگوید:
- عزیزم الان توی ماموریتم. نمیتونم صحبت کنم.
🕊 ادامه دارد....
🍃نویسنده فاطمه شکیبا
🌹کپی بدون نام نویسنده غیرمجاز است
🍃
🕊🍃
🍃🕊🍃
قسمت #هفتاد_ودو
ثريا جواب داد:
- اين چه سواليه؟ معلومه تابلويي كه يه دست و يه رنگ باشه، هنر نيست. هر آدم بي دست و پايي مثل من هم ميتونه تابلويي فقط با يه رنگ نقاشي كنه!
فاطمه- ببينين اصل منظره تو هر دو تا نقاشي يكي بود. فقط يكي اش با يه رنگه، اون يكي اش با چند رنگ. حالا فكر ميكنين چرا اون منظره اي كه با چند رنگه، قشنگ تره؟
تا بيايند همه فكر كنند، راحله مثل هميشه زودتر از بقيه جواب داد:
- به نظر من به خاطر تنوع رنگ هاست. يعني لازمه قشنگ بودن يه تابلو، متنوع بودن رنگها و نقش هاست تا بشه ظرايف و حدود هر شكل رو به راحتي مشخص كرد و فهميد كه هر شكل يا رنگي چه نقشي در كليّت تابلو داره.
فاطمه از جواب راحله راضي به نظر ميرسيد:
- حالا اگر بتونيم #نظام_خلقت رو به يه تابلو تشبيه كنيم، چيزي كه اين نظام رو به كمال ميرسونه تنوع نقشها و گوناگوني مخلوقاته. براي اين كه هر موجودي بتونه به بهترين نحو به نقش خودش عمل كنه، بايد افراد و موجودات هم استعدادهاي مختلفي داشته باشن. پس تنوع موجودات يا نقشها كه تنوع استعدادها رو هم به دنبال خودش مياره لازمه يك نظام منطقي و حساب شده است، قبول؟
راحله- قبول!
فاطمه- همه هم قبول داريم كه خدا انسانها را متنوع آفريده و به دو نوع زن و مرد تقسيم شون كرده. حالا اگه قرار بود نقش اين دو تا عيناً مثل هم باشه يا استعدادهاي يه اندازه اي داشته باشن، ديگه زن و مرد آفريده شدن انسانها معنايي داشت؟ نه! كار بيهوده اي بود! يا همه مرد خلق ميشدن يا همه زن! پس 👈اولاً از اين تنوع در آفرينش هدفي در ميون بوده،
👈ثانياً زن ومرد در به هدف رسوندن اين منظور، نقشهاي جداگانه و در نتيجه استعدادهاي مختلفي دارن. پس با هر استعداد هم بايد برخورد جداگانه اي بشه.
فهيمه پرسيد:
- يعني چه؟
فاطمه- بذارين يه مثال براتون بزنم. حتماً همه تون داستان مهموني رفتن لك لك و روباه رو شنيدين. يه روزي روباهي، لك لكي رو دعوت كرد خونه شون و بعد غذاي لك لك رو هم مثل مال خودش ريخت توي بشقاب، روباه خودش با زبان غذايش را ميليسيد و ميخورد، ولي لك لك چون منقار داشت نتونست اون غذا رو بخوره.