eitaa logo
مطلع عشق
279 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه خسته نباشید ویژه هم باید به این پلیس مترو بگیم که در مقابل بی قانونی یک عده‌ اینجور استدلال و منطق میاره! همه تماس بگیرید ۱۱۰ و ۱۹۷ و تشکر کنید از پلیس مترو بابت "حمایت از آمران به معروف" آره بزرگوار؛ شما که بی حجابی در جایگاه خودت بی قانونی، اون اختلاس‌گر هم در جایگاه خودش؛ در بی‌قانونی با هم شریک و هم ردیفید والا به این پلیس باید هم تشویقی بدن هم درجشو ببرن بالا همه با ۱۱۰ و ۱۹۷ تماس بگیرید و از پلیس مترو تهران تشکر کنید... نشر این پیام واجب است ‌❣ @Mattla_eshgh
مطلع عشق
یه خسته نباشید ویژه هم باید به این پلیس مترو بگیم که در مقابل بی قانونی یک عده‌ اینجور استدلال و منط
مرحله ی دوم حمایت از حامی آمر👇👇👇 خبرگزاری فارس در مورد این واقعه دو خبر تهیه کرده لطفا به لینک این دو خبر برید و پائین هر خبر نظر بذارید تا این سوژه بیاد بالا و بیشتر دیده بشه😉 https://www.farsnews.ir/news/13990528000927 https://www.farsnews.ir/news/13990528001042
ملی 🌾چادر ملی برگرفته از چادر ساده ایرانی است با این تفاوت که دارای آستین هایی برای بیرون آوردن دست ها می باشد وجلوی آن با دکمه های مخفی بسته می شود و نسبت به چادر دانشجویی حالتی اندامی تر دارد‏.‏ . آستین می‌تواند کلوش یا راسته باشد که معمولاً با حریر یا نوار و یا منجوق‌دوزی تزئین می‌شود. جلوی چادر می‌تواند باز باشد و یا به وسیله‌ی زیپ و دکمه مخفی بسته شود. طراحی این چادر به نوعی است که بانوان بتوانند هنگام انجام امور روزمره،آزادی و راحتی بیشتری داشته باشند‏. این چادر به لحاظ ظاهری زیبایی ندارد و در هنگام راه رفتن نیز جلوه خوبی ندارد. استفاده از کیف بر روی چادر امکان پذیر است. به دلیل نوع الگو چادر و اندامی بودن آن، خانم هایی که دارای سایز بدنی بالا هستند در این چادر احساس راحتی نمی کنند. ‌❣ @Mattla_eshgh
📛چراغ سبز دوباره دیزنی برای ساخت 🔺ساخت شخصیت‌های همجنسگرا و دوجنسگرا در دیزنی ادامه پیدا کرده است و به تازگی کارگردان یکی از این انیمیشن‌ها از مدیران دیزنی برای ساخت خبر داده است. 🔥گویا هرچقدر تا به امروز مدیران دیزنی، نسبت به این اقدامات متعفن خود سکوت می‌کردند، این‌بار با خلق یک در انیمیشنی برای و و به لجن کشیدن دنیای معصوم آنان و خبر علنی حمایت آنان، مخاطبین سینما را به تعجب انداخته است. 🔺در انیمیشن "The Owl House" (خانه جغد)، "لوز نوسدا" قهرمان 14 ساله‌‌ سریال، یک معمولی است که به دنیایی دیگر سفر می‌کند تا به یک ساحره تبدیل شود. او در طول سریال نشان می‌دهد که به شخصیت‌های گرایش دارد، اما در دو اپیزود اخیر، رابطه‌ی وی با شخصیت دیگری به نام "آمیتی" بررسی می‌شود. 🔺"دینا تراس" نویسنده‌ این سریال انیمیشنی می‌گوید: "این اپیزودها قطعاً برای ترسیم روابط همجنس‌گرایانه بوده است، مسئله‌ای که بعضی از مدیران دیزنی، گاهی با آن مخالف بوده‌اند. 🔺او در ادمه اعتراف می‌کند که خود همجنس‌گرا است و بنابراین می‌خواهد یک شخصیت بنویسد: "خوشبختانه سماجت من جواب داد و از حمایت مدیران کنونی دیزنی برخوردارم". 💥 ‌❣ @Mattla_eshgh
134.3K
داشتم سخنرانی استادشجاعی رو گوش میدادم اینقسمتش جالب بود ، گفتم بفرستم براتون مجردا گوش بدین ☺️
مطلع عشق
داشتم سخنرانی استادشجاعی رو گوش میدادم اینقسمتش جالب بود ، گفتم بفرستم براتون مجردا گوش بدین ☺
از سری فایلهای تنبلی و بیحوصلگی ، استاد شجاعی ، شماره ۱۰ همین مطلب دقیقه ی ۳۲ صوت هست لینک کانالشو میفرستم ، اگه خواستین کاملشو گوش بدین 👇
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
تنبلی و بی حوصلگی_10.mp3
12.32M
۱۰ قانونِ بی چون و چرایِ دنیاست 👇 هر کُنِشی ، واکنش مخصوص به خود و هر عملی، عکس العملِ مشخصِ خود را ، درپی دارد. تنبلی در مهارت آموزی برای انتخاب‌ها، ارتباطات و رفتارهای صحیح، عواقب خطرناک خود را دارد. این عواقب را شما انتخاب کرده اید تقصیر خدا نیست‼ @ostad_shojae
مطلع عشق
#قسمت هشتم افشین شاکی شده بود،میگفت:گفتی ازعلاقه حرف نزن گفتم چشم! اما الان تا میخوام حرفی بزنم،خد
نهم نشستم روی کاناپه و زار زار گریه کردم. همش به این فکر میکردم که چی شد به اینجا رسیدم،یه ارتباط غلط و بی دلیل!!! توی همین فکرا بودم که کیوان زنگ زد _الو +الوسلام _سلام،خوبی؟ +خوبم _دارم میام خونه چیزی نمیخوای؟ +نه...منتظرتم بیا! _باشه،خداحافظ! یه بغض و خشم خاصی توی صداش حس کردم،نمیدونم چرا ناخودآگاه تنم لرزید..! میز شام رو چیدم،منتظر شدم تا بیاد! کمی دیر اومد؛حالت آشفته و بهم ریخته ای داشت! گفتم حتما خستگی کاره.. بدون اینکه نگاهم کنه،نشست سر میز! گفتم دست وصورتتو بشور تا غذا رو بکشم گفت میخوام باهات حزف بزنم گفتم باشه حالا شام بخوریم بعد.. سرم داد زد گفت مگه کری!!😡گفتم میخوام باهات حرف بزنم! خشکم زد.. کیوان تا حالا اینجوری باهام حرف نزده بود! به اجبار نشستم روی صندلی،زل زدم به کیوان تا ببینم این چه حرفیه که بخاطرش سرم داد زده! شروع کرد.. _چند وقتیه حواست به زندگیمون نیست،هست؟! +چرا هست کیوان.. _مطمئنی؟! +با صدای لرزون گفتم آره _حواست بود و نفهمیدی چقدر از هم فاصله گرفتیم!؟ +یعنی چی کیوان _ساکت!حرف نزن..گوش کن فقط! حواست هست و نفهمیدی هفته پیش تصادف کردم! حواست هست که شبا تا دیروقت بیرون بودم و عین خیالت نشد! حواست هست که لوبیا پلو دوست ندارم الان بوش توی خونه پیچیده! حواست هست موهای ژولیده و شلختگی رو دوست ندارم؛اما دو هفته بیشتره اصلا به خودت نرسیدی؟! حواست هست ریش پرفسوری دوس نداری اما این ریش رو گذاشتم و تو غر نزدی!! حواست هست پیراهن چارخونه قرمز دوست نداری،الان با این پیراهن روبروت نشستم و هیچی نمیگی!؟ حواست هست کیوان جان،شد کیوان؟ حواست هست چند وقته موهاتو نوازش نکردم!! حواست هست چند وقته بهم نگفتی دوستت دارم؟!! تو حواست کجا بوده که اینجا کنارم نبودی؟! جسمت اینجا بود،اما روحت.. روحت معلوم نیست کجاها سیر میکرده.. ادامه دارد... نویسنده : @Mattla_eshgh مطلع عشق درایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc مطلع عشق در تلگرام 👇 https://t.me/joinchat/AAAAAEPMpR-8n7jQKaBvdA
دهم با اینکه همه چتا رو پاک کرده بودم و دیگه خبری از صفحه های مجازی توی گوشیم نبود،اما باز میترسیدم و تو دلم خدا خدا میکردم کیوان چیزی از ارتباط غلطم نفهمیده باشه... ادامه داد.. _دوسش داری؟ +متعجب زده از سوالش،گفتم چی؟! _چی نه کی! +خب کی؟واضح حرف بزن.. _واضح نیست سوالم؟ +نه! _افشین خانت!!! انگار آب یخ ریخته باشن روی سرم! لال شده بودم،نمیتونستم چیزی بگم کیوان از کجا فهمیده بود!! من که همیشه چت ها رو پاک میکردم.. خودم رو زدم به اون راه.. با صدای لرزون گفتم افشین خان دیگه کیه!؟ _از من میپرسی!!!؟؟ هه هه... کیوان قهقه ای سر داد و گفت: _میشه دیگه برام نقش بازی نکنی من همه چی رو میدونم!! +چی رو میدونی؟! چرا درست حرف نمیزنی منم بفهمم؟! _خودتو به خریت نزن فرشته .. دو هفته ست فهمیدم چه بلایی سر من و زندگیم آوردی همون روزی که افشین خانت بهت گفته بود دوستت داره!!! همون روز دستت برام رو شد! چرا سکوت کردی؟؟؟ میگفتی دوسش داری دیگه.. میگفتی اشغال...!😡 فک کردی میتونی راحت خیانت کنی و منو بپیجونی!؟ کار خدا بود که دقیقا همون روزی که اون مرتیکه کثافت به زن من..!! به ناموس من ابراز علاقه میکرد و میخواست دل ببره و دلبری کنه.. یادت بره گند کاریاتو پاک کنی و منم نصف شب وسوسه بشم و گوشیتو چک کنم.. دنیا روی سرم خراب شده بود.. اشک از چشمام جاری شد و روی گونه هام غلتید،نمیدونستم چی باید بگم! لعنت به من.. کاش همه چیز رو زودتر از اینا تموم کرده بودم قبل از اولین گفتن دوست دارم افشین.. قبل از اینکه لو برم.. قبل از اینکه بدبخت بشم.. کاش... ادامه دارد... @Mattla_eshgh مطلع عشق درایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc مطلع عشق در تلگرام 👇 https://t.me/joinchat/AAAAAEPMpR-8n7jQKaBvdA
یازدهم غلط کردم کیوان.. غلط کردم..تروخدا منو ببخش😭 همه چی تموم شده...من سرم به سنگ خورده.. تروخدا منو ببخش کیوان.. [کیوان] ببخشم!!؟؟چیکار کردی با من..؟ چیکار کردی با خودت؟ چی کم داشتی ها!!! گیرم که کم داشتی،باید با اون مرتیکه چت میکردی؟! دردی داشتی به خودم میگفتی چرا به یه نامحرم آخه!!!چراااا.. هر چی من گریه و عذر خواهی میکردم بی فایده بود،به پاش افتادم... همه چی رو براش توضیح دادم اما کیوان عصبی بود و گوشش به این حرفا بدهکار نبود! چشماش آماده باریدن بود،اما غرور مردونه اش اجازه باریدن نمی داد.. کتشو برداشت رفت سمت در.. گفتم نرو کیوان.. یه چیزی بگو.. اصلا بزن درگوشم.. چرا هیچی نمیگی..تنهام نذار کیوان.. برگشت زل زد تو چشمام چشماش کاسه ی خون شده بود گفت فرشته سقوط کردی،بدجوری ام سقوط کردی از چشمم افتادی..حیف اسم فرشته که رو تو گذاشتن،دیگه فرشته نیستی!!! در کوبید و رفت... تو چشماش نفرت رو دیدم... تو چشماش غرور له شده شو دیدم.. نشستم پشت در و زانوی غم بغل کردم و های های گریه کردم کیوان 3شب تموم خونه نیومد!!! تو این چند سال سابقه نداشت یه شبم تنهام بذاره اما سه شبانه روز تنهام گذاشت گوشیشم خاموش بود از ترس آبروریزی نمیتونستم ازخانواده و دوست و آشنا سراغش رو بگیرم سه شبانه روز اشک ریختم و اشک.. دریغ از یه لحظه آروم گرفتن.. بلند شدم وضو گرفتم دو رکعت نماز خوندم،از خدا خواستم منو ببخشه و آبرومو حفظ کنه.. انقدر با خدا حرف زدم و گریه کردم که نفهمیدم کی سر سجاده خوابم برد... شب بالاخره کیوان به خونه برگشت داغون داغون...انگار عزیزی رو از دست داده باشه!!! کیوان شکسته شده بود و من مسبب این بدبختی بودم.. ادامه دارد... @Mattla_eshgh مطلع عشق درایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc مطلع عشق در تلگرام 👇 https://t.me/joinchat/AAAAAEPMpR-8n7jQKaBvdA
مداحی+محمود+کریمی+شب+اول+محرم+.mp3
2.51M
شب اول محرم... حاج محمود کریمی