عشقِ ویرانگرِ او در دلم اردو زده است
هرچه من قلبِ هدف را نزدم او زده است
بیستون بود دلم عشق چه آورده سرش
که به ارگِ بمِ ویران شده پهلو زده است؟
مو پریشان به شکار آمد و بعد از آن روز
من پریشانم و او گیره به گیسو زده است
دامنش دامنه های سبلان است... چقدر
طعمِ شیرینِ لبش طعنه به کَندو زده است
ناخدایی شده ام خسته که بعد از طوفان
تا دمِ مرگ دعا خوانده و پارو زده است
تا دَم از مرگ زدم گفت: دعا کن برسی
لعنتی باز به من حرفِ دو پهلو زده است
- #عبدالمهدی_نوری
#وِنوش
☕️' Mava | مأوی