در مقابل او قوی نبودم،
او اجازه میداد آزادانه بغض کنم، حرف بزنم، پیراهن جسارتم را کنار بزنم و کبودیها و زخمهام را به او نشان بدهم و او -انگار که کودکی را- مرا محکم در آغوش بگیرد تا خوب شوم. که تمام گریههای به تعویق افتادهام را در حصار امن بازوهاش هِقهقانه ببارم و من جانی تازه بگیرم برای جنگیدن با جهان بیانصاف آدمها.
او مرا با تمام ضعفها و سادگیهایم دوست داشت و همیشه مرا همان کودک منحصر بفردی میدید که هربار بزرگتر از سنش رفتار میکرد و عاقلانه حرف میزد و جسورانه قدم بر میداشت و جوری تحسینم میکرد که در دلم هزار هزار پروانه به یکباره میرقصیدند.
او امنترینِ من بود و نبودنش با من همان کاری را کرد که گازهای گلخانهای با زمین و با آسمان و با ابرها... مدتهاست که هیچ اشکی نریختهام و کودکانه به کسی پناه نبردهام و ضعیف نبودهام و از پا در خواهد آورد مرا اینهمه قوی بودن!:)
#نرگس_صرافیان_طوفان
#مجهول
- @Mava_a !🥥'
شاید کسی فقط میخواهد شنیدهشود، بشنوید.
شاید کسی فقط میخواهد دیدهشود، ببینید.
شاید کسی فقط میخواهد در آغوش گرفتهشود، در آغوش بگیرید.
شاید کسی فقط میخواهد دوست داشتهشود، دوست بدارید.
ببینید و بشنوید و دوست بدارید و در آغوش بگیرید آدمها را.
شاید تسکین بزرگترین حفره و رنج زندگیشان، همین باشد.
زندگی پلیست روی پرتگاهی عمیق.
با محبت و لبخندی،
آنان که به کنارهی میلهها رسیده و به عمق سکوت پرتگاه خیره ماندهاند را به میانهی پل بازگردانیم.
مراقب همدیگر باشیم،
هیچکس نمیداند در دل آدمی که همینلحظه دارد میخندد و حالش خوب به نظر میرسد چه غوغایی برپاست :))
-#نرگس_صرافیان_طوفان
#رآحیل
☕️' Mava | مأوی
گفت اینقدر مهربان نباش و گفتم: این تنها داراییِ ارزشمند من است، تنها چیز با ارزشی که میتوانم آن را به آدمها بدهم و تمام نشود.
گفت اینقدر مهربان نباش و گفتم: من بهخاطر خودم مهربانم. این نیازیست که در من میجوشد و من نیاز دارم مهربان باشم.
گاهی بدون دلیل غمگینم و هیچ چیزی مرا خوشحال نمیکند و به محض اینکه با کسی رفتار خوشایندی دارم، به کسی لبخند میزنم یا حال کسی را خوب میکنم، خوب میشوم.
گفت اینقدر مهربان نباش و گفتم: میمیرم. من اگر مهربان نباشم، اگر به آدمها لبخند نزنم، اگر سعی نکنم حال کسی را خوب کنم، میمیرم.
-#نرگس_صرافیان_طوفان
#رآحیل
☕️' Mava | مأوی