ـ┈┈••✾ ❀ ﷽ ❀ ✾••┈┈ـ
🚨 دوبارهخوانی مبحث #نفوذ
✍🏻 امیررضا آلحبیب
۱. رستم را تورانیان نکشتند،
(بلکه برادرش شغاد او را کشت)
⚠️
۲. خلفـای عباسی (طی بیست سال)
حریف بابک نشدند و او در این مدت بیش از پانصد هزار تن از سربازان خلفای ملعون عباسی را کشت،
(اما با نیرنگ افشین #یکی_از_بین_خودمان اسیر و مظلومانه مثله شد)!
⚠️
۳. "یعقوب لیث" این ابرمرد عیار را
خلیفهی عباسی مغلوب نکرد،
(بلکه یاران او
در حساس ترین زمان ممکن
از پشت به او خنجر زدند)!
⚠️
۴. جلالالدین منکبرنی خوارزمشاه،
در بیش از سی نبرد قوم تاتار
(مغولان مسیحی، بودایی) را
چنان درهم کوبید که تموچین
عروس خود را به وساطت نزد وی فرستاد
و از در صلح درآمد!
(اما متأسفانه؛ در این هنگام یکی از بین خودمان، از پشت به او خنجر زد
و با کشتن او، ایران از دست رفت)!
⚠️
۵. درست در زمانی که روسیهی تزاری
حاضر بود برای رهایی از دست شیرمرد ایرانزمین (عباسمیرزا) نیمی از ممالک خود را به ایران واگذار کند؛
صدر اعظم غربزدهی ایران
(میرزا ابوالحسنخان ایلچی)
دست در دست سر گوزلی سفیر بریتانیا، به گلستان شد
و نیمی از ایران را به روس واگذار کرد!
⚠️
۶. در آنهنگام که نابودی سپاهیان روس
به یک یورش سواره نظام ایران بند بود،
آصفالدوله فرماندهی غربگرای سوارهنظام،
از پشت به ایران خنجر زد
و از صدور فرمان حمله خودداری کرد
و عباسمیرزا و ایران را
در برابر دشمن وانهاد
و بدینسان ترکمنچای را بر عباسمیرزا تحمیلکرد.
⚠️
۷. "شهید امیرکبیر" مترصّد انقلاب صنعتی و علمی در ایران بود!
(اما به سفارش بیگانه و به دستور نزدیکترین فرد به خود رگ حیاتش قطع شد)!
⚠️
۸. حکم قتل شیخفضلالله نوری را
یک ملای زنجانی صادر کرد
و پسرش با کمک "یبرم خان ارمنی" بر دار کرد
و سران غربگرای مشروطه
به دست همین یبرمخان،
سردار ملی ستارخان و مبارزان تبریز را
در باغ اتابک به خاک و خون کشیدند!
⚠️
۹. "نهضت جنگل" را دشمن شکست نداد!
(سر میرزا را یکی از یاران نفوذی خودش
به نام خالو قربان برید و برای رضا شاه برد)!
⚠️
۱۰. "رئیسعلی دلواری" را هم، اجنبیها شهید نکردند!
(وی هم از پشت با تیر غلامحسین تنگـکی
که نفوذی انگلیس بود از پای در آمد)!
⚠️
۱۱. "محمدتقی پسیان" به کمک مردم همدان
سپاه روس را در هم کوبید،
(روس و انگلیس او را نکشتند،
بلکه رضاخان سر از بدن این شجاعمرد برداشت)!
⚠️
۱۲. ـ . ـ . ـ . ـ .
⚠️
…تاریخ مبارزات ما (با دشمنانمان)
گواه ایناست که
هیچوقت از رو به رو تیر نخوردیم!!!
⚠️
هر بار که مبارزه جدی شد،
رهبران ما به خودیها
( عناصر نفوذی که از پشت خنجر زدند،
یا همرهان سستعنصر
که سر بزنگاه پشت رهبران و فرماندهان را خالیکردند)
باختند!
⚠️
پدر بزرگوارم (مانند سردار نقاشیان)
معتقد بود که شهید إمامخمینی (رَحِمَهُٱللّٰه)
و "سیداحمد آقا" هم
توسط خائنین نفوذی (لَعَنَهُمُٱللّٰه)
مسموم و به شهادت رسیدهاند!
⚠️
چه کسانی کشمیری (ملعون) را
پروموت نمودند تا کنار گوش #شهید_رجایی (رَحِمَهُٱللّٰه) قرار بگیرد!!!
و بقدری اعتماد او را جلب کند که شهید رجایی پشت سرش نماز بخواند!؟!
⚠️
چه کسانی گرای شهدای عزیزی چون
#عماد_مغنیة
#طهرانیمقدم
#حاجقاسم
#سید_رضی
#فخریزاده
#رئیسی مظلوم و
این آخری #اسماعیل_هنیه را
به دشمنان دادند؟!؟
امیدوارم 🤲🏻 روزی
مورخانی شجاع و شرافتمند
تحقیق و بررسی کنند که
چگونه برخی #خواص،
یکربع قبلاز انفجار حزبجمهوری و شهادت ایدئولوگ و مغز متفکر نظام،
#شهید #بهشتی (رَحِمَهُٱللّٰه) و یارانش
از آنجا خارج شدند!!!
…دهها مورد دیگر
از نفوذ و خیانتی که
در همین جمهوریاسلامی صورت گرفته، میتوان ذکر کرد؛
از شهادت مشکوک فرماندهان جنگ چون
#فکوری و
#کلاهدوز و
#جهانآرا و ...
تا سرنگونی هواپیمای
#حاجاحمد #کاظمی و یارانش،
تا شهادت
شهید #چمران و
#تیمسار #بابایی و
حاجاحمد #متوسلیان و ...
مولونــٰا جلالٱلدینبلخی
چه زیبا گفته :
زین همرهان سستعناصر دلمگرفت
شیر خدا و رستمدستانم آرزوست…
تا ملتی خم نشود،
دشمن بر گُرده او سوار نمیشود
و اما امروز،
در شرایطی که ایران،
آماج خطرناکترین هجمهی دشمنان
و اذهان مردم عزیزمان
تحت تأثیر پروپاگاندای منافقان داخلی هست،
من و شما چه نقشی را ایفا می کنیم،
نقش #رستم یا #شغاد؟
چقدر علیه خودمان میگوئیم و مینویسیم
و
چقدر علیه منافقین و نفوذیها !؟!؟!؟
آقایان، شما را قسم به روح إمامراحل،
نفوذ را جدی بگیرید!
آیا ما همان میگوئیم و همان میکنیم
که دشمنان ایران را مأیوس میکند،
یا برعکس
(گفتار و کردار ما موجبخشنودیدشمنشده)!
مراقب باشیم تـا
مـا نـیـز
به یکی از نامردان (بین خودمان)
مُبـدّل نشویم…
𖧌 #امیرحسین_مولانا ❕↴
https://Eitaa.Com/MawLaNa_14 ↵
𖧌 📵 (حذفلینك)
8.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان
خرده حساب با قمر بنیهاشم
🎙️ (سیّدعلی علوي)
💔 یٰا مَولٰانـٰا
یـٰاأباٱلْفَضْلِٱلعَبـّٰاس
🤲🏻 أَغِـثْــنــــٰا
#یا_ابولفضل
𖧌 #امیرحسین_مولانا✋🏻↴
https://Eitaa.Com/MawLaNa_14 ↵
𖧌 📵 (حذفلینك)
ـ┈┈••✾❀ ﷽ ❀✾••┈┈ـ
حاجآقای قرائتی نقل میکنند:
مرحوم پدرم در چهل سالگی از دنیا رفت
(و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم) ؛
در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم، تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست:
( در بزم غـم حسـین؛ مـرا یـاد کنید )
بعدها و در جوانی
همیشه کنجکاو بودم که
آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟!؟
روزی در سن حدوداً بیست سالگی
در کوچه میرفتم که مردی حدوداً پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاجعباسعلی هستم، ناگهان مرا در آغوشگرفت
و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!!
وقتی آرام شد
راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفاً سرویسطلایی ارزان و کموزن به نامزدم نشون بده
(طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند)
از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد ،
من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت :
حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویسطلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بناییئی که در خانهمان کردی صد تومان است؛
و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد
من؛ همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم
کدوم بدهی؟
کدوم بنایی ؟
من طلبی از حاجی ندارم !!
بالأخره
پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ،
بلکه صد تومان خرج عروسیام را هم داد
و مرا آبرومندانه راهی کرد
گذشت و گذشت
تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجعباسعلی در سن ۴۱ سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته
آمدم خانه
خیلی گریه کردم
و برای اولین بار
به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم
وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه
و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی
و همسرم با هقهق اینگونه جواب داد :
آنروز بعد از خرید طلا
چون چادر مادرم وصله دار بود
حاجی فهمید که ما هم فقیریم ،
شاگردش را به دنبال ما فرستاده بود تا خانهی ما را یاد بگیرد
و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ،
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم
و حاجی بیآنکه به ما نگاه کند
(که مبادا ما خجالت بکشیم)
پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است
حواله ی آقا إمامحسین علیهالسلام است ،
لطفاً به دامادتان نگویید که من دادم !!
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد
باز هر دو به گریه زار زدیم
(که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما داشته) ،
بگونهایکه آنروز
پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد؛ که زنم نفهمید
و
خرج جهاز زنم را طوری داد؛ که من نفهمیدم !!!
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی
از زبان حسینآقای کهنه داماد شنیدم؛
فهمیدم که پدرم
همانگونه که
در عزای إمامحسین علیهالسلام بر سر می زده
دست نوازش بر سر یتیمان هم میکشیده ،
همانگونه که
در عزاء بر سینه میزده
مرهمی به سینه دردمندان هم بوده ؛
و
همانگونه که
برای عاشورا سفره نذری میانداخته
هرگز دستش به مال مردم آلوده نبوده
و
یک حسینیِ حسینیِ راستین بوده .....
ـ┈┈•• 🕊⃟🌿 ••┈┈ـ
هدیه به روح متعٰالیاش
ألفٰاتحةُمعٱلصّلوٰات 📿
ـ┈┈•• 🕊⃟🌿 ••┈┈ـ
🕌 یٰا مَولٰانـٰا
یـٰا أبـٰاعَبْدِٱللّٰهُ
🤲🏻 أَغِـثْــنــــٰا
#یا_حسین
𖧌 #امیرحسین_مولانا✋🏻↴
https://Eitaa.Com/MawLaNa_14 ↵
𖧌 📵 (حذفلینك)