5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢بیانیه عجیب و کمتر شنیده شده حضرت امام پیش از وفات، درباره #آینده_انقلاب اسلامی و اتصال آن به دوران ظهور!!
🍃ألّلهُـــمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــرج🍃
کانال موعود(عج)
👇👇👇
@Mawud12
موعود(عج)12
🔺اسناد تکاندهنده از خیانت جدید منافقین به ملت ایران 🔹تصاویری که جدیدا از درون کمپ منافقین به صورت
📸 تصویری تازه منتشر شده از سوله یگان سایبری سازمان مجاهدین خلق_آلبانی
صادق فرامرزی به بهانه انتشار این عکس نوشت:
🔹این عکس من را ساخت... این پیرمرد و پیرزن های چروک برداشته پشت سیستم هایی ردیف شدهاند و احتمالا در مهمترین حالت ممکن یا سعی بر ترند کردن یک هشتگ توئیتری علیه جمهوری اسلامی دارند یا در حال کامنت کردن فحش هایی رکیک به رژیم مرتجع آخوندی خونخوار (و...) هستند
روزی روزگاری نه چندان دور، در کوچه پس کوچه های همین تهران سیانور به زیر زبان و هفتتیر به دست به دنبال سوژه ترور میرفتند، میکشتند و برخلاف "رفیق"هایشان کشته نمیشدند... در ناخودآگاهشان "برمیگردیم گل نسرین بچینیم" ژان لافیت را بازخوانی میکردند و به فصل انفجارش که میرسیدند با خود جامعه بیطبقه توحیدی را تصور میکردند... خشم بود و خشونت، کارخانه ای از تولید کینه علیه هر عمامه به سر و ریش در صورتی که احیانا درون مغازهاش عکسی از خمینی نصب کرده، چه شیرین میشد برایشان زمانیکه گلوله آخر را به مغز کاسبی طرفدار ارتجاع شلیک میکردند و با کسب امتیاز این مرحله به مرحله بعد مبارزه صعود میکردند... در ذهن سازمانیشان این حیات چریکی به هر چیز ختم میشد الا پیری، جوانی محض بود و پیروزی حتمی، فشنگ بود و باروت، سوژه ترور، بیانیه جدید و سخنرانی رهبر سازمان... آنها هیچوقت فکر نمیکردند در قفسی سیمانی، هزارها کیلومتر آنطرفتر، در آلبانی پیام دستبوسی برای شاهزاده پهلوی و کاسهلیسی برای دولت آمریکا بفرستند تا نهایتا بودجهای به دستشان برسد و یک ماه دیگر نیز زنده بمانند و کامنت و هشتگ بگذارند تا آخوندها بروند... آنها فکرش را هم نمیکردند، در بوم نقاشی ذهنشان هیچگاه چریک ها اینگونه چروک نمیشدند، از چگوارا به ترامپ نمیرسیدند، از عقیم سازمانی شدنشان اینچنین به آرزوی آبستن تفکرشان درون خاکی که روزی پا میگذاشتند. نمیماندند... در دنیای آنها ساعت به وقت عربستان تنظیم نمیشد، پایان قصه این حجم از حقارت نبود، فشنگ ها به هشتگ ها تقلیل پیدا نمیکرد... آنها فکر این زندگی سگی را هم نمیکردند!
#مهدویّت
💠 آخرالزمان؛ واپسین دوران جهان
🔻 آخرالزمان کلمه ای عربی، به معنای دوره پایانی جهان است که در همه ادیان الهی به آن اشاره شده است. جریان مهدویت و آخرالزمان، دو موضوع به هم وابسته هستند. بنابراین در ابتدا باید معانیِ آخرالزمان در روایات را بررسی کنیم:
🔸 معنای عام: در این معنا، آخرالزمان از بعثت پیامبر خاتم و پا به عرصهی وجود گذاشتنِ کامل ترین دین آغاز می شود و ما امّت آخرالزمان به معنای عام هستیم.
🔸 معنای خاص: در این معنا، آخرالزمان از شهادت امام حسن عسکری و همراه با آغاز امامت امام زمان آغاز می شود. تمام کسانی که بعد از شهادت امام یازدهم به دنیا آمده اند، مردم آخرالزمان به معنای خاص هستند. بر اساس روایات، به تمام مردم آخرالزمان به معنای خاص، اجازه داده شده است که با کسب آمادگی، ظهور را رقم بزنند.
🔸 معنای خاص الخاص: در این معنا، آخرالزمان دوره ایست که شرایط و علائم ظهور بسیار پررنگ می شود و مردم می توانند با زمینه سازی برای ظهور، این امر را رقم بزنند.
❄️ در مبحث آخرالزمان، در ابتدا به علائم و شرایط آخرالزمان در کتب ادیان مختلف، سپس به طور ویژه، به علائم و شرایط آخرالزمان در اسلام و روایات اسلامی و در پایان، به مبحث آخرالزمان در غرب و شرق خواهیم پرداخت.
🍃ألّلهُـــمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــرج🍃
کانال موعود(عج)
👇👇👇
@Mawud12
موعود(عج)12
#پایی_که_جا_ماند 🇮🇷 قسمت :9⃣1⃣ ✍ به روایت سید ناصرحسینی پور اوایل صبح به بغداد رسیدیم.اتوبوسها
#پایی_که_جا_ماند 🇮🇷
قسمت :0⃣2⃣
✍ به روایت سید ناصرحسینی پور
دیگر سرهنگ عراقی که مسنتر بود گفت :
«ما بعداز ظهر، برمیگردیم. تا اون موقع فرصت دارید فکراتونو بکنید و به ما راست بگید.
عصر شد. همان دو بازجو، که هر دو سرهنگ تمام بودند، وارد زندان شدند. سرهنگ از جیبش سیگار سومر پایه بلندش را در آورد، چند پُک عمیق که به سیگارش زد، گفت : «امیداورم فکراتونو کرده باشید.وقت ندارم زیاد با شما مجوسها سر و کله بزنم، فرماندهان با پای خودشون بلند بشن و بیان بیرون!»
هیچکس از جایش بلند نشد.وقتی دیدند کسی بلند نمیشود، جلو آمدند و ده، دوازدهنفر از بچهها را شانسی از جمع اسرا بیرون کشیدند.یکی از آنها «هوشنگ جووند» بود.او قبلا روی مین رفته بود و یک پایش قطع شده بود.در قرارگاه نصرت فرمانده محور عملیاتی بود.به دستور سرهنگ یکی از دژبانها با لگد و کابل به جان هوشنگ افتاد.پای مصنوعی هوشنگ از پایش درآمد و او به زمین افتاد.سرهنگ عراقی با لبخند معناداری گفت :
«هذا هوشنگ جووند!» عراقیها میدانستند که هوشنگ جووند یک پایش مصنوعی است و توانستند شناساییاش کنند! وقتی او را میزدند، بهشان گفت : «بزنید،مگه قرار نیست یه روز بمیرم و توی قبر، مار و عقرب جنازه منو بخورن، بزنید!» او را بردند و دیگر هیچوقت ندیدمش!
امروز، جمعه بود. برای چندمین بار ما را بازجویی میکردند اما جوابی نگرفتند. سرتیپ بازجو که رفت،دژبانها از اسرا خواستند زیرپیراهنشان را درآورند و روی زمین داغ دراز بکشند.گرمای سوزان تیرماه چنان زمین زندان را داغ کرده بود که به قول بچهها تخممرغ را آبپز میکرد. بچهها بدون زیرپیراهن مجبور بودند با شکم روی زمین داغ دراز بکشند.شکم بچهها روی زمین کباب شد. این شکنجه نالهی بچهها را درآورد. تا ده، پانزده دقیقهی اول دژبانها فقط تماشاگر بودند. آنها سراغ کسانی میرفتند که سعی میکردند، شکمشان به زمین سیمانی نخورد.دژبانها با پوتین روی پشت بچهها میایستادند و با کابل به کمرشان میکوبیدند.میخواستند شکم بچهها به زمین داغ بچسبد تا داغی و حرارت زمین را حس کنند.پاهایم بدجوری میسوخت. مجبور بودم هر چند دقیقه یکبار خودم را روی یک طرف بدنم قرار دهم.
اجازه نمیدادند آب بخوریم. یکی از بچهها از فرط تشنگی بلند شد و به سمت پارچ شربت دوید.همین که پارچ شربت را برداشت تا بنوشد، دژبانها به جانش افتادند و تا حد مرگ او را زدند. دو، سه نفر از تشنگی بیهوش شدند.یکی از اسرا از تشنگی شهید شده بود و جنازهاش در گوشه زندان در آن گرمای سوزان به زمین افتاده بود.
پارچهی روی زخمم پر از عفونت و خون و چرک بود. فرجالله پایین زیر پیراهنش را پاره کرد، دور زخم پایم بست. دلش میخواست کمکم کند، مرا روی زمین کشید و کنار دیوار برد.
فرجالله که میدانست مجروحان از تشنگی ناندارند، به طرف شیر آب رفت. دژبانها جلویش را گرفتند و با کابل به جانش افتادند.حاضر بودم تشنه بمانم ولی او برای آب آنهمه کتک نخورد.
غروب بود، عراقیها دستور داخل باش دادند. هنگام داخلباش، وحشیانه با کابل و باتوم به جان بچهها افتادند. این کار، هر روز غروب تکرار میشد. هنگام داخل شدن پای یکی از اسرا به پایم خورد و از شدت درد بیهوش شدم.وقتی بهوش آمدم در گوشه راهرو دراز کشیده بودم. ظهراب محمدی که به پایم خورده بود،کنارم نشسته بود. منتظر بود به هوش بیایم تا از دلم درآورد. سرم را بوسید و گفت : «سید! تورو خدا ببخشم»
نمیدانستم چه کار کنم که در رفت و آمدها پایم لگد نشود. ترابعلی توکلپور را صدا زدم و از او خواستم مرا ببرد در راهروی توالتها. میخواستم شب را در توالت بخوابم. آنجا راحتتر بودم. وضعیت توالتها افتضاح بود. عراقیها برای اینکه اسرا شب تشنه بمانند، شیر فلکهی اصلی آب توالتها را از بیرون میبستند. به همین دلیل، شیرهای توالت هیچگاه آب نداشت! از ترابعلی خواستم کارتنی تهیه کند. ترابعلی رفت و برایم یک تکه کارتن آورد. با قرارگرفتن کارتن روی سنگ توالت لباسها و بدنم کمتر کثیف میشد.پاهایم داخل توالت بود و از شکم به بالام بیرون توالت. ترابعلی گریهاش گرفت. شاید یادش میآمد شش، هفت روز قبل روی شناور جزیره مجنون کنارهم میخوابیدیم و چه حال و هوایی داشتیم.
ادامه دارد...
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🍃ألّلهُـــمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــرج🍃
کانال موعود(عج)
👇👇👇
@Mawud12
هدایت شده از موعود(عج)12
به رسم ادب وارادت سلام بر ارباب بیکفن روزمون رو شروع کنیم
🌷اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ
🌷وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِك
🌷َ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً
🌷مابَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ
🌷وَلا جَعَلَهُاللهُ آخِرَالْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْن
🌷ِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
🌷وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
🌷وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
🌷و همچنین به رسم ادب
روز خود را با سلام به تو آغاز میکنم
روزم بــه نـام تـــــو مـــادر:
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّهِ
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللَّهِ
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ
السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ
السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّكِيَّة
ُالسَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّه
تا ابد اين نکته را انشا کنيد
پاي اين طومار را امضا کنيد
هر کجا مانديد در کل امور
رو به سوي حضرت زهرا کنيد
روزتون پربرکت
✨﷽✨
#مهدویّت
✅اندوهگین بودنِ مومن در فراق امام
✍این اندوه از نشانه های دوستی و علاقه به حضرت است. دلیلِ اینکه این کار از نشانه های اهل ایمان است، روایات بسیاری است که از امامان رسیده. روایاتی که بیان داشته اند از نشانه های یک فرد شیعه آن است که در اندوه امامان ناراحت باشد و تردیدی نیست غیبت مولایمان و غم هایی که بر ایشان وارد میشود، از بزرگترین علل اندوه امامان است.
🔅امام صادق فرمودند:
شخصِ اندوهگین به خاطر ما (اهل بیت) که غم و اندوهش برای ظلمی باشد که بر ما وارد شده، نفس کشیدنش، تسبیح گویی است و ناراحتی اش برای ما، عبادت است.
📚 مکیال المکارم؛ اصول کافی ج۲
🍃ألّلهُـــمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــرج🍃
کانال موعود(عج)
👇👇👇
@Mawud12