eitaa logo
موعود(عج)12
1.9هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
15.3هزار ویدیو
20 فایل
﷽ 🔶احادیث.روایات مهدوی 🔶بشارت نزدیکی ظهور 🔶سخن بزرگان در مورد منجی(عج) 🔶️اخبار سیاسی روز 🔶️اخبار جبهه مقاومت 🔶️اخبار سرزمین‌های اشغالی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👈کپی با ذکر صلوات خادم کانال محتاج دعای خیر شمام
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 امروز هم حقّ و حقيقت در برابر (كه ارمغان غربى ها است) به همين بلا مبتلا شده. چون اساس تمدّن نامبرده بر حسّ و مادّه است و از ادلّه اى كه دور از حسّ اند، هيچ دليلى را قبول نمى كند، و متقابلاً در هر چيزى كه منافع و لذائذ حسّى و مادّى را تأمين كند، از هيچ دليلى سراغ نمی گيرد. و همين باعث شده كه احكام غريزى انسان به كلّى باطل شود، و معارف عاليه و اخلاق فاضله از ميان ما رخت بر بندد، و در خطر انهدام، و جامعه بشر در خطر شديدترين فساد قرار گيرد، كه بزودى همه انسانها به اين خطر واقف خواهند شد، و شَرنگ تلخ اين تمدن را خواهند چشيد. 💠 در حالى كه بحث عميق در خلاف اين را نتيجه ميدهد، آرى هر سخنى و دليلى قابل پذيرش نيست، و هر تقليدى هم مذموم نيست. توضيح اينكه؛ نوع بشر بدان جهت كه بشر است با افعال ارادى خود (كه متوقّف بر فكر و اراده او است) به سوى كمال زندگيش سير مى كند، افعالى كه تحقّقش بدون محال است. 💠 پس ، يگانه اساس و پايه اي است كه كمال وجودى و ضرورى انسان بر آن پايه بنا می شود. پس انسان چاره اى جز اين ندارد، كه درباره هر چيزى كه ارتباطى با كمال وجودى او دارد (چه ارتباط بدون واسطه و چه با واسطه) تصديق هايى عملى و يا نظرى داشته باشد. و اين تصديقات همان كلّيه ای است كه ما افعال و رفتار فردى و اجتماعى خود را با آنها تعليل مى كنيم. و يا قبل از اينكه افعال را انجام دهيم، نخست افعال را با آن مصالح در ذهن مى سنجيم، و آن گاه با خارجيّت دادن به آن افعال، آن مصالح را به دست مى آوريم.(دقّت فرمائيد). ادامه دارد... 📚
💠 از سوى ديگر در نهاد انسان اين نهفته شده كه : همواره به هر حادثه بر می خورد، از علل آن جستجو كند، و نيز هر پديده اى كه در ذهنش هجوم مى آورد علّتش را بفهمد. و تا نفهمد، آن پديده ذهنى را در خارج تحقّق ندهد. پس هر پديده ذهنى را، وقتى تصميم مى گيرد در خارج ايجاد كند كه علّتش هم در ذهنش وجود داشته باشد. و نيز درباره هيچ مطلبِ علمى و تصديق نظرى، داورى ننموده و آن را نمى پذيرد مگر وقتى كه آن را فهميده باشد، و با تکیه بر آن علّت، مطلب نامبرده را بپذيرد. ⬅️ اين وضعى است كه دارد، و هرگز از آن تخطّى نمى كند. و اگر هم به مواردى برخوريم كه بر حسب ظاهر بر خلاف اين كليّت باشد، باز با دقّت نظر و باريك بينى شبهه ما از بين مى رود، و پى مى بريم كه در آن مورد هم جستجوى از علّت وجود داشته؛ چون اعتماد و طمأنينه به علّت، امرى است و چيزى كه فطرى شد، ديگر اختلاف و تخلّف نمى پذيرد. ✅ و همين داعى و انگیزه فطرى، انسان را به تلاشهاى فكرى و عملى وادار كرد، كه ما فوق طاقتش بود. چون احتياجات طبيعى او يكى دو تا نبود، و يك انسان نمى توانست همه حوائج خود را بر آورد و در همه آنها عمل فكرى انجام داده و به دنبالش عمل بدنى هم انجام بدهد، و در نتيجه حوائج خود را تأمين كند؛ چرا که نيروى طبيعىِ شخص او وافى و کافی به اين كار نبود. لذا فطرتش راه چاره اى پيش پايش گذاشت و آن اين بود كه متوسّل به زندگى اجتماعى شود، و براى خود بوجود آورد، و حوائج زندگى را در ميان افراد اجتماع تقسيم كند، و براى هر يك از ابواب حاجات، افرادی را موكّل سازد. عيناً مانند يك بدنِ زنده، كه هر عضو از اعضاء آن، يك قسمت از حوائج بدن را بر مى آورد و حاصل كار هر يك، عايد همه می شود. ادامه دارد... 📚
✅ از سوى ديگر، حدّ معيّنى ندارد تا وقتى به آن رسيد، تمام شود. بلكه روز به روز بر كميّت و كيفيّت آنها افزوده مى گردد؛ و در نتيجه : فنون و صنعت ها و علوم، روز به روز انشعاب جدیدی به خود مى گيرد. و بشر ناگزير براى هر شعبه از شعب علوم و صنايع، به احتياج پيدا مى كند، و در صدد تربيت افراد متخصّص بر مى آيد. ✅ آرى، اين علومى كه فعلاً از حدّ شمارش خارج شده، بسيارى از آنها در سابق يك علم شمرده می شد، و همچنين صنايع گوناگون امروز، (كه هر چند تاى از آن در سابق، جزء يك صنعت بود و يك نفر به تنهایی، متخصّص در همه آنها بود) ولى امروز همان يك علم، و يك صنعتِ ديروز، شده و هر باب و فصل از آن علم و صنعت، علم و صنعتى جداگانه شده (مانند علم طبّ، كه در قديم يك علم بود، و جزء يكى از فروع طبيعيّات به شمار مى رفت، ولى امروز به چند علم جداگانه تقسيم شده) كه يك فرد انسان - هر قدر هم که باشد - در بيشتر از يكى از آن علوم تخصّص پيدا نمى كند. ✅ و چون چنين بود، باز با الهام فطرتش مُلهم شد به اينكه در آنچه كه خودش تخصّص دارد، به علم و آگهى خود عمل كند، و در آنچه كه ديگران در آن تخصّص دارند، از آنان نموده و به تخصّص و مهارت آنان اعتماد كند. ادامه دارد... 📚
✅در زندگى اجتماعى، انسان ناچار از است. 💠 اينجاست كه می گوييم : بناى عقلاى عالَم بر اين است كه هر كس به اهل خبره در هر فنّ مراجعه نمايد. و حقيقت و واقع اين مراجعه، همان تقليد اصطلاحى است كه معنايش به دليل اجمالى هر مسئله ای است كه دسترسى به دليل تفصيلىِ (=دلیل کامل) آن، از حدّ و حيطه طاقت او بيرون است. هم چنان كه به حكم فطرتش خود را محكوم می داند به اينكه در آنچه كه در وسع و طاقت خودش است به تقليد از ديگران اكتفاء ننموده، خودش شخصاً به بحث و جستجو پرداخته، دليل تفصيلى آن را به دست آورد. 💠 و ملاك در هر دو باب اين است كه آدمى پيروى از نكند. اگر قدرت بر اجتهاد دارد، به حكم فطرتش بايد به اجتهاد و به دست آوردنِ دليل تفصيلى و علّت هر مسئله كه مورد ابتلاى او است بپردازد؛ و اگر قدرت بر آن ندارد، از كسى كه عالِم به آن مسئله است تقليد كند. و از آنجايى كه است فردى از نوع انسانى يافت شود، كه در تمامى شئون زندگى تخصّص داشته باشد و آن اصولى را كه زندگيش متّكى بدانها است مستقلاً اجتهاد و بررسى كند، قهراً خواهد بود كه انسانى يافت شود كه از تقليد و پيروىِ غير، خالى باشد. و هر كس خلاف اين معنا را ادّعا كند، و يا درباره خود پندارى غير اين داشته باشد (يعنى می پندارد كه در هيچ مسئله از مسائل زندگى تقليد نمى كند) در حقيقت سند خود را امضا کرده است. 💠 بله تقليد در آن مسائلى كه خود انسان ميتواند به دليل و علّتش پى ببرد، و غلط است؛ هم چنان كه اجتهاد در مسئله اى كه اهليّتِ ورود بدان مسئله را ندارد، يكى از رذائل اخلاقى است كه باعث هلاكت اجتماع می گردد، و مدينه فاضله بشرى را از هم مى پاشد. پس افراد اجتماع، نمى توانند در همه مسائل باشند و در هيچ مسئله اى تقليد نكنند؛ همانطور که نمی توانند در تمامى مسائل زندگى باشند و سراسر زندگيشان پيروى محض باشد. چون جز از خداى سبحان، از هيچ كس ديگر نبايد اينطور پيروى كرد (يعنى پيرو محض بود). بلكه در برابر خداى سبحان بايد پيرو محض بود، چون او يگانه سببى است كه ساير اسباب، همه به او منتهى می شود. ⬅️ پایان 📚 تفسیر_المیزان جلد 1 ص 319 🍃اللَّهـُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمّد وَعَجِّل فَرَجَهـُم وأهـْلِك أَعدَائَهـُـم أجمَعین🍃 @Mawud12