eitaa logo
موعود(عج)12
1.9هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
15.3هزار ویدیو
20 فایل
﷽ 🔶احادیث.روایات مهدوی 🔶بشارت نزدیکی ظهور 🔶سخن بزرگان در مورد منجی(عج) 🔶️اخبار سیاسی روز 🔶️اخبار جبهه مقاومت 🔶️اخبار سرزمین‌های اشغالی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👈کپی با ذکر صلوات خادم کانال محتاج دعای خیر شمام
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️ یڪ روز ڪہ در ڪلاس هشتم درس میخواندیم.هنگام عبور از محله چگینے ڪه ازتوابع شهرقزوین است،یڪے از نوجوانان آنها بےجهت به ما ناسزا گفت واین باعث شد با او گلاویز شویم. ما با عباس سه نفر بودیم و در برابرمان یڪ نفر .عباس پیش امد و برخلاف انتظار ما ڪه توقع داشتیم به یاریمان بیاید سعے ڪرد تا مارا از یڪدیگر جدا ڪند. وقتے تلاش خود را بےنتیجه دید ناگهان قیافه اے بسیار جدے گرفت و در جانب‌دارے از طرف مقابل با ما درگیر شد.من و دوستم ڪه از حرڪت عباس به خشم امده بودیم به درگیرے خاتمه دادیم و به نشانه اعتراض با او قهر ڪردیم. سپس بےآنڪه به او اعتنا ڪنیم راهمان را در پیش گرفتیم اما او در طول راه به دنبال ما مےدویدوفریاد میزد:مرا ببخشید آخر شما دو نفر بودید و این انصاف نبود ڪِ یڪ نفر را ڪتڪ بزنید. از همان طفولیت در وجود شهدا نهادینه شده است. راوی: پرویز سعیدی نثارروح‌مطهرشهدا ‌صلواتـ
بین خود وخدا گفتم : حضرت زینب(س) از همه بیشتر مصیبت دیده ، ایشان میدانند من چه میکشم رضا را نذر حضرت زینب (س) کردم ! 💠مادر بزرگوار شهید مدافع حرم رضا کارگر برزی : 🌷رضا سال اول دبیرستان بود كه به شدت مریض شد. یک روز نزدیک ‌های ظهر بود كه لرزش شدیدی تمام وجود رضا را گرفت و بیهوشش كرد، هر طور بود او را به بیمارستان امام خمینی (ره) ‌كرج رساندیم. حدود یک ماه در بیمارستان بستری بود تا اینكه بعد از معاینات و آزمایشات فراوان به ما گفتند كه رضا،فلج شده است. البته این فلجی به گونه‌ای بود كه از سر انگشتان پا آغاز شده و به سمت بالای بدنش در حركت بود.به گونه‌ای كه دكترها معتقد بودند باید صبر كنیم تا این بی‌حسی و فلجی از كمر گذشته و به قلب برسد و در نهایت مرگ رضا را شاهد باشیم. آن زمان این بیماری به گونه‌ای ناشناخته بود و نام این بیماری "گیلنباره یا همان شَلی یكباره "بود. هركدام از بچه‌ها نذری می‌كردند تا رضا خوب شود. 🌷من هم با خودم فكر كردم،كسی مصیبت دیده‌تر از حضرت زینب(س)‌ در اهل بیت نیست،از خدا خواستم و به خانم زینب كبری‌(س) متوسل شدم. [رضا را نذر حضرت زینب‌(س) كردم و خواستم كه خوب شود برای خودشان.] 🌷مدت كوتاهی نگذشته بود كه یک روز در كمال ناباوری و به یكباره دیدیم رضا دست روی دیوار گذاشته و آرام آرام راه می‌رود. معجزه شده بود. !! خانم حضرت زینب‌(س)شفایش را داد،تا چنین روزی سربازی خودش را بكند و در راه دفاع از خیمه زینبی به شهادت برسد. 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃 @Mawud12
‌ 🌷شب ، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشی‌اش را تنظیم کرد و به من هم سفارش کرد بیدارش کنم. ‌ 🌷طاقتم طاق شد و زدم به سیم آخر. کوک ساعت را برداشتم. موبایلش را از تنظیم زنگ خارج کردم، باتری تمام ساعت‌های خانه را در آوردم. می خواستم جا بماند. حدود ساعت سه خوابم برد. به این امید که وقتی بیدار شدم کار از کار گذشته باشد. ‌ 🌷موقع نماز صبح، از خواب . نقشه‌هایم، نقشه بر آب شد. او بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانه‌ی مامانم. 🌷مامانم ناراحت بود، پدرم توی خودش بود. همه بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حال شلم شوربای ما جوک می گفت. می‌خواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم. 🌷من ماندم و عکسهای محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش میشد دوباره روشن می کردم. روزهای سختی بود... ✍️به روایت همسر بزرگوار شهید 🌷 🍃‌مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ ۖ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا🍃