#راز عظمت حضرت سیدالشهدا (ع)
سید بحر العلوم (ره) به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد و در بین راه، به عظمت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و زیارت حضرت (ع) و ثواب و فضیلت زائران ایشان تفکر میکرد که متوجه شد عربی سوار بر اسب به او نزدیک میشود به او که رسید سلام کرده، سؤال نمود:
جناب سید درباره چه چیزی به فکر فرورفتهای؟
سید بحرالعلوم گفت درباره عظمت سیدالشهدا (ع) فکر میکنم که چگونه خداوند متعال این همه ثواب به زائران و گریه کنندگان به او میدهد و به خاطر هر قدمی که در راه زیارت آن حضرت (ع) برداشته میشود ثواب یک حج و یک عمره و برای یک قطره اشک تمام گناهان کبیره و صغیره آنان آمرزیده میشود؟
سوار عرب فرمودند:
تعجب نکن!
من برای شما مثالی میزنم تا مشکل شما حل شود.
سلطانی به همراه درباریان خود به قصد شکار به صحرا رفت، در هنگام شکار از همراهیان خود دور شد تا آنها را گم کرد شب که شد به خیمهای رسید که پیرزنی با پسرش در آن زندگی میکردند و تنها دارایی آنها یک بز شیرده بوده که از شیر آن امرار معاش میکردند، وقتی سلطان وارد شد، بدون آنکه او را بشناسند، برای پذیرایی از میهمان خود تنها دارایی خود را سر بریده و برای او کباب کردند، سلطان پس از صرف غذا هم آنجا خوابید و فردای آن روز خود را به درباریان رسانید؛ و جریان شب گذشته را برای آنها تعریف کرده و از آنها سؤال نمود چگونه پاداش این پیرزن و فرزندش را بدهم؟
یکی از وزرا گفت:
در عوض این مهمان نوازی صد گوسفند به او بدهید، دیگری گفت، صد گوسفند و صد اشرفی!
و سومی گفت:
یک مزرعه هم به آنها بدهید! سلطان گفت: هر چه به آنها بدهم کم است زیرا آنها تمام دارایی خود را برای من سر بریدند و اگر بخواهم جبران کنم باید تمام تاج و تخت و سلطنت خود را به آنها بدهم.
سپس آن سوار عرب به بحرالعلوم فرمود: حضرت سیدالشهدا (ع) هرچه مال و منال و اهل و عیال داشت همراه با جان شریف و جسم مطهر خود در راه خدا فدا کرد، خدای منآنکه در عوض فدا نمودن تمام هستی حضرت سیدالشهدا (ع) نمیتواند خدایی خود را به او بدهد، امّا در عوض برای آن حضرت، مکان، زائران، گریه کنندگان او این همه عنایت میکند بنابراین نباید تعجب کرد! سیدبحرالعلوم که با جواب زیبای سوار عرب مشکل خود را حل نموده بود هر چه نگریست آن سوار را ندید...
@Mawud12