eitaa logo
کانال تنهامسیری های مازندران
1.1هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5هزار ویدیو
61 فایل
جهت انتقاد پیشنهاد و ارائه ی مطلب با ادمین ارتباط برقرار کنید.👇👇👇 @Yaa_ss در این کانال مباحث کاربردی و تربیتی موسسه تنهامسیر آرامش ارائه خواهدشد🌟
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 ماجرایی زیبا از حسینی بودن🍃 بزرگواری تعریف میکرد؛👇 پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ، 🔹 در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست ( در بزم غم حسین مرا یاد کنید ) بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟ روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!! وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد : در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد ، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت : حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !! بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد : آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ، من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ، لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !! تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!! وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم همانگونه که در عزای امام حسین بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ، همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ، و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم و بیت المال آلوده نبوده و یک حسینی حسینی راستین بوده است ..... اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا والاخره دل مردم درتلاطمه اگر کاری از دستتان تو این روزگار سخت بر اومد بخاطر خدا و امام حسین (ع) انجام بدهید که حتما نتیجش را تو همین دنیاخواهید دید. یاعلی مدد✋ 🚩@Mazan_tanhamasir
▪️ لوح | دست‌نوشته سردار قاسم سلیمانی: ▫️ کشوری که در قلب، اسمِ حسین را دارد، فرهنگِ عاشورا را دارد، باید در زیست و فرهنگ الگوی جهان شود. 🍃🍃🍃 سلام تنهامسیری های عزیز. صبح بخیر ✨ذکر روز سه شنبه: یاارحم الراحمین 🏴 @Mazan_tanhamasir
⚘﷽⚘ کُلُّهُم نورٌ واحِد یعنی؛ همان طور که نگاهت به پرچمِ سرخِ گنبد امام حسین می‌افتد و با هر تکانِ پرچم اش دلت تکان میخورد... چشمانت در چشمانِ مهدی فاطمه که گره بخورد با هر بار دیدنش دلت هزار بار میلرزد و هر بار هزار دفعه عاشقش میشوی ... کُلُّهُم نورٌ واحِد یعنی(همه ی اهل بیت ع از یک نور هستند)؛ دستانت که به ضریح ارباب میرسید و تمامِ جانت آرام میشود دست در دستِ مهدیِ فاطمه که بگذاری تمــامِ وجودت آرام و قرار میگیرد... آه چه ساده گذشتیم از لحظه های کنارِ تو بودن و هنــوز بیقرارِ دیدارت نشده ایم ما امام حسین را ندیده ایم و دلتنگ حرم و گنبدش میشویم ما امام حسین را ندیده ایم و با هر تکانِ پرچمِ گنبدش قرار از دست میدهیم... ما اگر تو را ببینیم اگر دست در دستانت بگذاریم اگر دل به چشمانت بسپاریم از شوق برایت جان میدهیم آقا.... امان از این همه سال که بدون تو گذشت، بیا مهدی...بیا مهدی! 🏴 @Mazan_tanhamasir
یادت هست⁉️ چند ماه قبل بود،،،می گریستیم که مگر می شود محرم شَود و ذکر یا حسین ام در شهر طنین افکن نشود ⁉️ ___ اما... 🚩حالا هر شبکه ی صدا و سیما یک حسینیه شده ... 🚩دیدم که یکی از معروف ترین پارکهای پایتخت، هیئت شده و مردمی عاشق، که ماسک زده و با رعایت همه موارد بهداشتی نشستهُ بنی فاطمه که با نوایش، سازِ کربلا میزد ... 🚩آن دیگری ،آواره شده بود،،،،،همان پرآوازه ترین مداح شهر،،،، کریمی،،،،با پای برهنه،...چونان دوره گردی بود که ذکر حسین را جار میزد و دلهای شکسته و اشکُ سوزُ دعا میخرید... 🚩دیدم که رسولی، علیمی و پویانفر،کوچه هاشان را حسینیه کرده اند ... 🏴امسال هر خانه و کوی و برزن یک حسینیه شده ... 🔺میدانی؟ ما نیستیم که ١۴٠٠ سال است نام حسین را زنده نگه داشته ایم بلکه «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته» ... آری... إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةٌ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً* 🚩 این حسین(علیه السلام)است ، که خود ، مظلومیتش را فریاد میزند🚩 *مستدرك الوسائل، ج ۱۰ص ۳۱۸ 🚩 @Mazan_tanhamasir
السلام علیک یا اباعبدلله الحسین❤️ هر شب جمعه که دلتنگ زیارت میشوم میروم در گوشه ای غرق عبادت میشوم یا سلامی میدهم از بام خانه بر حرم چون کبوتر راهیه صحن و سرایت میشوم با دوبال حسرتم پر میكشم تا شهر عشق تا که مهمان تو و گنبد طلایت میشوم من کبوتر نیستم هستم کلاغی رو سیاه گر بخواهی ام, غلام رو سیاهت میشوم مثل جون و مثل عابس, مثل مسلم, مثل حر گر دهی رخصت مرا, من هم فدایت میشوم گر برات کربلایم را به دستانم دهی جان زهرا تا قیامت وامدارت میشوم چون قسم دادم تو را بر نام زهرا, مادرت مطمئناً شامل لطف و عطایت میشوم 💔 🏴 @Mazan_tanhamasir
لحظه‌ شماری می‌کردیم برای این سفر!! برای برافراشتن پرچم تسلیت ... برای هم‌قدم شدن با مولای‌مان ... برای دعای فرج، زیر قُبّه حسین ع ... چه‌کنیم که امسال ، مجالِ زیارت فراهم نشد ... هرجا که باشیم؛ این‌ بار اما ... زائر می‌شویم ... 🚩🍃🚩🍃🚩🍃🚩🍃🚩🍃🚩 سلام و عرض ادب✋ صبح بخیر. انشاءالله هفته ای سرشار از شور و شعور حسینی داشته باشین🤲 ذکر روز شنبه: ✨
○•🌱 ما گم شدگانیم که اندر خَم دنیا... تنها هنر ماست که مجنون شب زیارتی اربابمون حسین جان😍 بازم زائرت نیستم آقا از دور سلام✋ التماس دعا . شبتون حسینی ┈┈••✾🌺🕊✾••┈┈ @Mazan_tanhamasir ┈┈••✾🌺🕊✾••┈┈
•°🌱 حسیـن جان سینه پریشان ڪربلاسٺـــ شبهای جمعه روضه فقط، ذڪر سر جداسٺـــ ای پسرِ فــاطمه ، حسین شبهای جمعه مــادرتان زائر شماسٺـــ 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 امام حسین(ع) اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ مجلس عشق و نشاط 👈🏻 تجربه‌‌ی اشک ریختن از سر محبت یک اتفاق ساده نیست! 🔻مردم دنیا آرزو دارند همچین لحظه‌ای که راحتی در دسترس ماست را تجربه کنند. ➕فیلم سینه زنی مسیحی‌ها در آمریکا ➕پاسخ جالب پناهیان به جوانان ایرانی ساکن کانادا که درخواست درس اخلاق داشتند! 🌸@Panahian_ir 🌹 @Mazan_tanhamasir
🚩 🍃امام حسین علیه السلام از دیدگاه اندیشمندان بزرگ جهان ❗️ ⚜ آنتوان بارا 🌎 🏴 @Mazan_tanhamasir
حاج اسماعیل دولابی (ره) : ✨هنگامی که به یاد امام حسین علیہ الســـــلام افتادید تردیدی نداشته باشید که حضرت هم به یــاد شماست.✔️ ❣السلام علی الحُسیْن ❣و علی علی بن الحُسیْن ❣و علی اولاد الحُسیْن ❣و علی اصحاب الحُسیْن 🚩 @Mazan_tanhamasir
🍃عاقبت یک لحظه به امام علیه السلام... 💠 آیت الله اراکی فرمودند: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. 🔹پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر. سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه ی مولایم حسین (علیه السلام) است! گفتم چطور؟ 💠با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید. ☑️ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد. 🌷آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمود: ✨به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم! 🔶 همیشه برایم سوال بود که امیرکبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست. جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود. 🔰منبع: کتاب آخرین گفتار 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙شب جمعه وشب زیارتی حضرت اباعبدالله..🌷 سلام آقا...بسه دوری از حرم بذار بیام آقا شب و روزمو توی فکر کربلام آقا... حسین جانم... 🔆مرحوم دولابی ره: هرگاه یاد امام حسین علیه السلام افتادید شک نکنید که آن حضرت نیز به یاد شماست...🌺 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙شب جمعه وشب زیارتی حضرت اباعبدالله..🌷 سلام آقا...بسه دوری از حرم بذار بیام آقا شب و روزمو توی فکر کربلام آقا... حسین جانم... 🔆مرحوم دولابی ره: هرگاه یاد امام حسین علیه السلام افتادید شک نکنید که آن حضرت نیز به یاد شماست...🌺 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙شب جمعه وشب زیارتی حضرت اباعبدالله..🌷 سلام آقا...بسه دوری از حرم بذار بیام آقا شب و روزمو توی فکر کربلام آقا... حسین جانم... 🔆مرحوم دولابی ره: هرگاه یاد امام حسین علیه السلام افتادید شک نکنید که آن حضرت نیز به یاد شماست...🌺 🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙شب جمعه وشب زیارتی حضرت اباعبدالله..🌷 سلام آقا...بسه دوری از حرم بذار بیام آقا شب و روزمو توی فکر کربلام آقا... حسین جانم... 🔆مرحوم دولابی ره: هرگاه یاد امام حسین علیه السلام افتادید شک نکنید که آن حضرت نیز به یاد شماست...🌺 🌹 @Mazan_tanhamasir
💔 نشان بہ اینڪہ شب جمعہ اشك و آهے بود ببخش روز حسابم اگر گناهے بود تویے ڪه بوده نگاهٺ همیشہ و هرجا بہ من، منے ڪه دلم با تو، گاه گاهے بود ❤️ 🌹 @Mazan_tanhamasir
✨ ⚡️این روزا و شبها؛ شدیدا به يه آغوش اَمن و دِنج نیاز دارم ...به آغوش ضریـحـت‌😔 🌹 @Mazan_tanhamasir