eitaa logo
📚 مکیال المکارم 📚
317 دنبال‌کننده
0 عکس
1 ویدیو
0 فایل
🌼در فوائد دعا برای حضرت قائم «عج» اثر مرحوم آیت الله سید محمّدتقی موسوی اصفهانی🌼
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 📚 مکیال المکارم 📚
🍃🌹🍃میانبر به اوّلین پست کانال؛ https://eitaa.com/Mecyall/1
هدایت شده از 📚 مکیال المکارم 📚
📢📢 بسیار مهم 💫💫💫💫💫 برای انتخاب یه رئیس جمهور که مسئولیّت فقط یه قسمتی از دنیا به او سپرده میشه باید میلیونها نفر بیان، رأی بدن و به نوعی باید متقاضی آن شخص باشند. حالا برای آمدن امام زمان ــ عجل الله تعالی فرجه ــ که قراره کُلّ عالم را اصلاح کنه نباید میلیونی متقاضی داشته باشه؟ پس همه حرکت کنیم و ساده ترین راه برای تبلیغ، بیان زیبایی های ظهور صاحب الزّمان «عج »است. فقط باید یه تکون بخوریم. یه حرکت دست جمعی میخواد. باید همدیگه رو راه بندازیم باید به همه بگیم آقا که میاد دیگه هیچ فقیری نخواهد بود. باید به همه بگیم اماممون که بیاد دیگه ظلم نخواهد بود. و عدالت همه عالم رو فرا میگیره. باید به همه بگیم وقتی بیاد مریضا خوب میشن. باید همه بدونن تو زمان ظهورش دنیا گلستان میشه. 🎄🌴🌿 بارون رحمت خدا چنان میاد که همهء دنیا سرسبز میشه.🌧❄️🌦 نه کم آبی، نه از بین رفتن محصول، و خلاصه دنیایی عجیب! تا آنجایی که پیغمبر اکرم ــ صلی الله علیه و آله ــ فرموده ‌؛ امّت من در زمان مهدی «عج» از چنان نعمتی برخوردار میشوند که تا کنون نظیر آن دیده نشده! 💫 حالا اگه طالب چنین دنیایی هستید بسم الله. 🔑 باید همه باهم تأکید میکنم همه باهم به خدا التماس کنیم، گریه کنیم و خاصّه امام حسین علیه السّلام رو واسطه کنیم که امام حسین میانبر تمام مسیرهاست. ✨✨✨🌹 خیلی نزدیکه اگه همه حرکت کنیم. https://eitaa.com/Mecyall
🌳🌿🌳🌿🌳🌿🌳🌿🌳🌿 دوّم 🌟اثبات امامت حضرت حجّة بن الحسن العسکری»عج« 🌟 خداوند من و شما را بر اندیشهء محکم و استوار و ایمان به حقّ در دنیا و آخرت پایدار نماید، و بین ما و خلف منتظر از خاندان عصمت و طهارت جمع فرماید. بدان که هیچ راهی برای اثبات امامت نیست مگر نصّ و معجزه. زیرا همان طور که در جای خود ثابت شده از جمله شرایط امام، عصمت است که اگر امام معصوم نباشد، هدف از نصب او تحقّق نمی یابد، و به اصطلاح نقض غرض لازم می آید. عصمت حالتی است نفسانی و مرتبه ای است که از نظر مردم پوشیده است و کسی آن را نمی داند مگر خداوند و کسانی که خداوند علم آن را به آنها الهام فرموده باشد. در این رابطه بر خداوند است که امام معصوم را با یکی از دو راه به مردم معرفی کند: ١- به وسیله پیغمبر و یا امام قبلی. ۲- به وسيله معجزه ای که به دست او انجام شود، و چون امام برای مردم معیّن شده، بر آنها واجب است که به او مراجعه کنند و اعتماد نمایند که: «و برای هیچ مرد و زن مؤمنی این حقّ نیست که هرگاه خدا و رسول او کاری را لازم کنند، ایشان در کارشان اختيار و گزینشی داشته باشند. و هر آنکه خدا و رسول او را نافرمانی نماید، حقّا که در گمراهی آشکاری افتاده است.«(سوره احزاب، آیه ۳۶) 🌳🌿🌳🌿🌳🌿🌳🌿 https://eitaa.com/Mecyall
💐💐💐💐💐💐💐💐💐 ۱ــ حدیثی است که شیخ احمد بن ابی طالب طبرسی در کتاب الاحتجاج آورده است. این حدیث هر چند که طولانی است ولی فواید بسیار و امور مهمّ دارد. در این حديث امامت مولای ما - عجل الله فرجه الشريف - با نصّ و معجزه اثبات شده و اینکه امّت را نشاید نام خود امامی اختیار کند، پس تعجّبی ندارد که تمام این حدیث را بیاوریم و از خداوند می خواهیم که ما را اهل پذیرش این حدیث قرار دهد. 💐💐 شیخ طبرسی ــ که خدایش رحمت کند ــ چنین گفته است: «احتجاج( حجّت و دلیل ) حضرت حجّت قائم منتظر صاحب الزّمان ـــ درود خداوند بر او و پدرانش باد ـــ سعد بن عبد الله قمی اشعری گفته است: به یک نفر ناصبی ( دشمن حضرت علی«ع»)که از همه ناصبی ها در مجادله قویتر بود دچار شدم. روزی هنگام مناظره به من گفت: مرگ بر تو و هم مَسلکانت باد. شما رافضی ها( شیعیان)، مهاجرین و انصار را مورد طعن قرار می دهید، و محبّت پیغمبر را نسبت به آنان انکار می کنید، و حال آنکه صدّیق، بالاترین افراد اصحاب است که به اسلام سبقت جسته، مگر نمی دانید که رسول خدا او را شب هجرت از ترس بر جان او، با خود به غار برد( ابوبکر) چنانکه بر جان خود ترسان بود. برای این که می دانست که او خليفه و جانشین آن حضرت خواهد شد، لذا خواست که جان او را مانند جان خود حفظ کند تا مبادا وضع دین بعد از خودش مختل شود، در همان حال علی را در رختخواب خود قرار داد، چون که می دانست اگر او کشته شود وضع اسلام مختل نمی گردد، زیرا کسانی از اصحاب بودند که جای او را بگیرند، لذا خیلی به کشته شدنش اهمیت نمی داد. 💐💐 سعد می گوید: من جوابش را دادم، ولی جوابها دندان شکن نبود. . . . سپس گفت: شما رافضیان می گویید: اوّلی(عمر) و دوّمی(عثمان) منافق بوده اند و به ماجرای ليلة العقبه استدلال می کنید. آنگاه گفت: بگو ببینم آیا مسلمان شدن آنها از روی خواست و رغبت بود یا اکراه و اجباری در کار بود؟ من در این جا از جواب خودداری کردم، چون که با خود اندیشیدم اگر بگویم از روی اجبار و اکراه مسلمان شدند که در آن هنگام اسلام نیرومند نشده بود تا احتمال این معنی داده شود و اگر بگویم از روی خواست و رغبت اسلام آوردند که ایمان آنها از روی نفاق نخواهد بود. از این مناظره با دلی پردرد بازگشتم، کاغذی برداشتم و چهل و چند مسأله ای که حلّ آنها برایم دشوار بود نوشتم و با خود چنین گفتم: این نامه را به نمایندهء مولی ابو محمّد حسن بن على عسکری ــ یعنی احمدبن اسحاق ــ که ساکن قم بود تسلیم کنم. 💐 ادامه دارد https://eitaa.com/Mecyall
⭐️💫⭐️💫⭐️💫⭐️💫 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 امّا وقتی سراغ او رفتم دیدم سفر کرده است، به دنبال او مسافرت کردم تا اینکه او را یافتم و جریان را با او در میان گذاشتم. احمد بن اسحاق به من گفت: بیا با هم به سرّ مِن رأى (سامراء) برویم تا از مولایمان حسن بن علی علیه السّلام در این باره سؤال کنیم، پس با او به سِرّمِن رأی رفتیم تا به درب خانه مولایمان رسیدیم و اجازه ورود خواستیم، اجازه داده شد داخل خانه شدیم. احمد بن اسحاق کوله باری داشت که با عبای طبری آن را پوشانده بود که در آن صد و شصت کیسه از پول های طلا و نقره بود و بر هر یک از آنها مُهر صاحبش بود و چون چشممان به جمال حضرت ابو محمّد، الحسن بن علي عليه السّلام افتاد، دیدیم که صورتش مانند ماه شب چهارده می درخشد و بر روی رانش کودکی نشسته که در حُسن و جمال مانند ستاره مشتری است و دو گیسو بر سر دارد و در پیشگاه آن حضرت انار زرّینی قرار داشت که با جواهرات و نگین های قیمتی زینت شده بود، انار را یکی از رؤسای بصره اهدا کرده بود، امام «ع»قلمی در دست داشت و با آن روی کاغذ چیزی می نوشت، و هرگاه کودک دستش را می گرفت آن انار را می افکند تا آن کودک برود و آن را بیاورد و در این فرصت هر چه می خواست می نوشت. پس احمد بن اسحاق عبا و کوله بار را نزد حضرت هادی«ع» (یکی از القاب امام حسن عسکری «ع» است) گشود، پس از آن، حضرت نظری به کودک افکند و گفت: مُهر از هدایای شیعیان و دوستانت برگیر. عرضه داشت: ای مولای من! آیا جایز است دست پاک به سوی هدایای نجس و اموال پلید دراز شود؟ . . . 🌻🍃🌻 آن حضرت به احمد بن اسحاق فرمود: آنچه در کوله بار هست بیرون آورد تا حرام و حلال از هم جدا شود. پس او کیسه ای را بیرون آورد، کودک گفت: این مربوط به فلان بن فلان از فلان محلّهء قم است که شصت و دو دینار دارد، از پول منزلی که فروخته و ارث از پدرش چهل و پنج دینار است و از پول هفت پیراهن چهارده دینار و اجرت سه دکان سه دینار. مولای ما فرمود: راست گفتی فرزندم، حرام از آن را بیان کن. کودک گفت: در این کیسه دیناری است که در فلان سال در ری سکّه خورده، نیمی از نقشش رفته و سه قطعه مقراض( قیچی) شده که وزن آنها یک دانق و نیم است، حرام در این اموال همین مقدار است که صاحب این کیسه در فلان سال، فلان ماه نزد نسّاجی که همسایه اش بود یک من و ربع پشم ریسیده شده داشت که مدت زیادی بر آن گذشته بود، پس آن را سارقی دزدید، نسّاج به او ابلاغ کرد، ولی او سخن نساج را نپذیرفت و به جای آن به مقدار یک من و نیم پشم نرم تر از مال خودش که به سرقت رفته بود تاوان گرفت، سپس سفارش داد تا برایش پیراهنی از آن ببافند، این دینارو آن مقراض شده ها از پول آن پیراهن است...... 🌟ادامه در پست بعدی...... https://eitaa.com/Mecyall
💐💐💐💐💐💐💐💐💐 👆👆👆👆👆👆👆👆👆 احمد بن اسحاق گره از کیسه گشود، دینار و مقراض شده ها را همان طور که خبر داده بود در آن دید. سپس کیسهء دیگری بیرون آورد. آن کودک فرمود: این مال فلان بن فلان است از فلان محلّهء قم پنجاه دینار در آن هست، شایسته نیست برای ما که به آنها دست بزنیم. احمد بن اسحاق گفت: چرا؟ فرمود: به خاطر اینکه این دینارها از پول گندمی است که صاحب این پول با کشاورزانش قرارداد داشت ولی قسمت خودش را با پیمانه کامل برداشت و قسمت آنها را با پیمانه ناقص داد. . حضرت امام حسن عسکری «ع»فرمود: راست گفتی فرزندم. سپس گفت: ای پسر اسحاق! این کیسه را بردار و به صاحبانش گوشزد کن و آنها را سفارش نمای که به صاحبان اصلی (= کشاورزان) برسانند که ما به آن نیاز نداریم. 💐💐 آنگاه فرمود: پیراهن آن پیرزن را بیاور. احمد بن اسحاق گفت: آن را که ــ در ساکی بوده - فراموش کرده ام. آنگاه رفت تا آن را بیاورد که در این هنگام مولایمان حضرت ابو محمّد هادی«ع» به من نظر افکند و فرمود: چه عجب این جا آمدی؟ عرضه داشتم: احمد بن اسحاق مرا تشویق کرد که به دیدار شما بیایم. فرمود: پس سؤالاتی که داشتی چه شد؟ عرضه داشتم: به همان حال است ای مولای من! فرمود: از نور چشمم هر چه می خواهی بپرس. - و به کودک اشاره کرد - عرضه داشتم: ای سرور و مولی زادهء ما! برای ما روایت شده که پیغمبر اکرم «ص»،طلاق همسران خود را به امیر المؤمنین واگذار کرده بود به طوری که روز جمل به عایشه پیغام داد: تو بر اسلام و اهل اسلام هلاکت وارد ساختی و( از مقامت سوء استفاده کردی) و فرزندانت را از روی جهل به نابودی کشاندی، اگر از کارهایت دست برنداری تو را طلاق خواهم داد. ای مولای من بفرمایید که معنی طلاق در این جا چیست که رسول خدا حكم آن را به أمير المؤمنین واگذار کرده بود؟ 💐💐 فرمود: خداوند, مقام همسران پیغمبر را بزرگ قرار داد و آنان را به شرافت مادران مؤمنین بودن افتخار بخشید، آنگاه رسول خدا به امیر مؤمنان فرمود: یا ابالحسن! این شرافت تا وقتی برای آنها باقی است که بر اطاعت خداوند استوار بمانند، پس هر کدامشان بعد از من خدای را معصیت کرد به این که علیه تو خروج نمود، او را از همسری من بیرون ساز و افتخار مادر مؤمنین بودن را از او بگیر..... 🌳 ادامه در پست بعدی...... https://eitaa.com/Mecyall
🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿 👆👆👆👆👆👆👆👆 پس از آن گفتم: «فاحشهء مُبيّنه» چیست که اگر زن آن را مرتکب شود برای شوهر جایز است هرچند در ایام عدّه او را از خانه خود بیرون راند؟ فرمود: مساحقه(هم جنس بازی) است نه زنا؛ زیرا که اگر زنا کرد حدّ را بر او جاری می سازند و اگر کسی خواست با او ازدواج کند اشکال ندارد و حدّی که بر او جاری شده مانع آن نیست. ولی اگر مساحقه کرد، واجب است که سنگسار شود و سنگسار خواری ای است که هر کس را خداوند أمر فرموده سنگسار کنند، خوارش کرده، لذا برای کسی روا نیست که به او نزدیک شود. 🍂🍃🍂🍃 سپس گفتم: ای زادهء پیامبر، از قول خدای -عزّوجلّ- به پیغمبرش موسی خبرم ده که می فرماید: «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْؤادِ الْمُقَدَّسِ طُویً» كفش هایت را بیرون ساز که در جایگاه مقدّس طٓوی هستی. فُقَهای فریقین چنین پندارند که نعلین های حضرت موسی «ع» از پوست مردار بوده؟ فرمود: هر کس این حرف را بزند بر حضرت موسی افتراء بسته، و او را در نبوّتش جاهل پنداشته است؛ زیرا که از دو حال خارج نبود که هر دو خطاست، یا اینکه نمازش با آن جایز بوده یا نه. اگر نماز جایز بوده پس در آن جایگاه نیز جایز بود که آن را پوشیده باشد هر چند که پاکیزه است و اگر نمازش جایز نبوده پس حضرت موسی باید حرام و حلال را نشناخته باشد و ندانسته باشد که با چه چیز می توان نماز خواند و با چه چیز نمی شود و این کفر است. 🍃🍂🍃🍂 گفتم: پس ای مولای من! تأویل این آیه را برایم بیان فرمای؟ فرمود: حضرت موسی در وادی مقدّس بود که عرضه داشت: پروردگارا! من محبّتم را نسبت به تو خالص ساختم و دلم را از غیر تو شستشو دادم، ولی موسی نسبت به خانواده اش سخت علاقه مند بود. پس خداوند متعال فرمود: «فَاخْلَع نَعْلَیْک» یعنی اگر محبّت تو نسبت به من خالص و دلت از میل به غير من خالی است پس محبّت خانواده ات را از قلبت بیرون کن. . . . . . . . . ⭐️ادامه دارد........ https://eitaa.com/Mecyall
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 ادامهء پست قبلی👆👆👆 عرضه داشتم: بفرمایید تأویل «کهیعص »( سوره مریم، آیه ۱) چیست؟ فرمود: این حروف از خبرهای غیبی است که خداوند بنده اش زکریّا را بر آن مطّلع ساخت، سپس بر محمّد آن را حکایت فرمود، و آن چنین است که وقتی زکریّا از پروردگار خواست که نام های پنج تن را به او تعلیم کند خداوند جبرئیل را بر او نازل فرمود و به او نام آنان را آموخت، پس هرگاه زکریّا، نام محمّد و على و فاطمه و حسن «علیهماالسّلام» را یاد می کرد همّ و غم و اندوه از او دور می شد، ولی هر وقت حسین را یاد می کرد بغض گلویش را می فشرد و به نفس زدن می افتاد. روزی به پیشگاه خداوند عرضه داشت: الها! چگونه است که وقتی نام چهار تن از اینان را یاد می کنم تسلّی خاطر می یابم و چون حسین را یاد می کنم دیده ام گریان و ناله ام بلند می شود؟ خداوند متعال جریان (شهادت) آن حضرت را به اطلّاع زکریّا رسانید و فرمود: (کهیعص پس «کاف» نام کربلا است و «ها» هلاکت عترت پیغمبر، و «یا» یزید است که ستم کنندهء بر حسین می باشد، و «عين» عطش حسین«ع» و «صاد» صبر اوست. 😢😢😢 هنگامی که زکریّا این مطلب را شنید تا سه روز مسجدش را ترک نکرد و مردم را از ملاقات با خود ممنوع ساخت و به گریه و زاری پرداخت. بر حسین می گریست و می گفت: خدایا! آیا بهترین خلايقت را به سوگ فرزندش خواهی نشانید؟ پروردگارا! آیا این مصیبت بزرگ را بر او وارد خواهی نمود؟ الهی! آیا جامه عزا بر تن علی و فاطمه خواهی پوشاند؟ آیا غم این مصیبت را به ساحت آنها خواهی رساند؟ آنگاه می گفت: به من فرزندی روزی کن که چشمم در سنّ پیری به او روشن و محبّتش در دلم فتنه انگیزد، سپس مرا در غم از دست دادنش بنشان چنانکه محمّد حبیب خود را در سوگ فرزندش خواهی نشاند. خداوند یحیی را به وی داد، و پس از آن به شهادت او سوگوارش ساخت و مدّت حمل يحيی شش ماه بود هم چنان که مدّت حمل حسین«ع». ادامه👇👇👇 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/Mecyall
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 سپس گفتم: ای مولای من! بفرمایید علّت چیست که مردم نمی توانند امام برای خودشان برگزینند؟ فرمود: امام اصلاحگر است یا فسادگر؟ عرضه داشتم: اصلاحگر. فرمود: آیا امکان دارد که فاسدی را انتخاب کنند در حالی که ندانند که در اندیشه او چه می گذرد، فکر اصلاح دارد یا افساد؟ گفتم: آری. فرمود: همین است علّت که با دلیل روشنی برای تو بیان می کنم که عقل تو آن را بپذیرد. عرضه داشتم: بفرمایید. فرمود: بگو ببینم پیامبرانی که خداوند آنان را برگزیده، و کتاب های آسمانی بر ایشان نازل کرده، و آنان را با وحی و عصمت تأیید فرموده و پیشوایان امم بودند، از جمله موسی و عیسی با علم و اندیشه برجسته ای که داشتند، امکان دارد منافقی را انتخاب کنند در حالی که گمان داشته باشند که مؤمن است؟ گفتم: خیر. فرمود: پس حضرت موسی «کلیم الله» چگونه شد که با آن همه عقل و علم و نزول وحی بر او، هفتاد نفر از بزرگان قوم و وجوه لشکریانش، کسانی که در ایمانشان و اخلاصشان تردید نداشت، ولی در واقع منافقین را انتخاب کرده بود. خداوند متعال می فرماید: (وَاخْتار موسی قَؤمه سَبعين رَجٓلاً لِمیقاتنا) ؛ «و موسی هفتاد نفر از قوم خود را برای میقات ما برگزید.» (سوره اعراف، آیه ۱۵۵)ما که می بینیم شخصی که خداوند او را به نبوت برگزیده به جای اصلح، افسد را انتخاب می کند، می فهمیم که انتخاب کردن جایز نیست جز برای آنکه اسرار نهان و اندیشه های پنهان همه را می داند. و نیز می فهمیم که انتخاب مهاجرین وانصار ارزشی ندارد. بعد از آنکه پیغمبران که می خواستند اهل صلاح را برگزینند، انتخاب آنان بر اهل فساد واقع شد. ادامه👇👇👇👇👇 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 https://eitaa.com/Mecyall
🌟⭐️🌟⭐️🌟⭐️🌟⭐️🌟⭐️🌟 سپس فرمود: ای سعد! خصم تو ادّعا می کند پیغمبر اکرم «ص» برگزیدهء این امّت را با خود به غار برد،( ابوبکر) چون که بر جان او می ترسید، همانطوری که بر جان خودش می ترسید؛ زیرا می دانست خلیفه بر امّت بعد از خودش اوست. چون لازمهء مخفی شدن جز این نبود که او را با خود ببرد، امّا علی را در جای خود خوابانید، چون که می دانست خللی که با کشته شدن ابوبکر وارد می شود با کشته شدن علی نیست، چون افرادی هستند که بتوانند جای او را پر کنند! 💫💫 چنین پاسخ بده: مگر نه شما معتقدید که پیغمبر فرمود: بعد از من خلافت سی سال است و خلافت را بر مدّت این چهار تن ، ابوبکر و عمر و عثمان و علی «ع» مخصوص گردانید؟ خصم به ناچار جواب دهد: آری، به او بگو اگر این مطلب درست است، پس چرا با یک خلیفه - فقط ابوبکر - به غار رفت و آن سه نفر دیگر را نبرد؟ با این حساب معلوم می شود که پیغمبر آنان را سبک شمرده؛ چون لازم بود که با ایشان همانطور رفتار می کرد که با ابوبکر. پس چون این کار را نکرد در حقوق آنان سهل انگاری نموده، و مهربانی از آنان دریغ داشته با این که واجب بود به ترتیب خلافتشان با ایشان هم مثل ابوبكر رفتار می کرد. ادامه👇👇👇👇 ⭐️🌟⭐️🌟⭐️🌟⭐️🌟 https://eitaa.com/Mecyall
🌼💫🌼💫🌼💫🌼💫🌼💫 و امّا این که خصم به تو گفت: آن دو نفر آیا از روی خواست و رغبت مسلمان شدند یا از روی اکراه؟ چرا نگفتی: بلکه از روی طمع اسلام آوردند؛ زیرا که آنان با يهود معاشرت داشتند و از برآمدن و پیروزی محمّد بر عرب باخبر بودند، یهود از روی کتابهای گذشته و تورات و ملاحم( واقعه ای که همراه فتنه باشد) آنان را از نشانه های جریان حضرت محمّد آگاه می کردند و به ایشان می گفتند که تسلّط او بر عرب نظیر تسلط بخت النّصر است بر بنی اسرائیل، با این فرق که او ادّعای پیغمبری نیز می کند ولی پیغمبر نیست. پس هنگامی که امر رسول خدا ظاهر گشت با او کمک کردند بر شهادت لا إله إلا الله و محمّد رسول الله، به طمع این که وقتی اوضاع خوب شد و امور منظم گردید، فرمانداری و ولایت جایی هم به آنها برسد و چون از رسیدن به ریاست به دست آن حضرت مأیوس شدند با بعضی از همفکران خود همراه شدند تا در شب عقبه شتر پیغمبر را رم بدهند و شتر در آن گردنه هولناک، راه را بیفکند و کشته شود و صورتشان را پوشاندند مثل دیگران. ولی خداوند پیغمبرش را از نیرنگ آنان ایمن قرار داد و حفظ کرد و نتوانستند آسیبی برسانند. آن دو نفر حالشان نظیر طلحه و زبیر است که آمدند و باعلی«ع» بیعت کردند به طمع این که هر کدامشان فرماندار یک استان بشوند، اما وقتی مأیوس شدند بیعت را شکستند و علیه آن حضرت قیام کردند، تا اینکه عاقبت کارشان بدانجا کشید که عاقبت کار افرادی است که بیعت را بشکنند. ادامه دارد.... 🌼💫🌼💫🌼💫🌼💫 https://eitaa.com/Mecyall