eitaa logo
🌄 مهمانان خدا 💕
203 دنبال‌کننده
11هزار عکس
5.8هزار ویدیو
50 فایل
پیامهای گوناگون. قرآن حدیث یاد شهدا و....
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸افطار روزه به تصور ضرر داشتن ⁉️ در ابتدای تکلیف به توصیه پدر و مادرم و با تصور این که بنیه ضعیفی دارم و روزه برایم ضرر دارد، روزه‌ها را افطار کردم و تا ماه رمضان سال بعد هم قضا نکردم، آیا علاوه بر قضا کفاره هم بر عهده من می‌باشد؟ ✅ اگر مطمئن بودید یا حداقل می‌ترسیدید که روزه برای شما ضرر داشته باشد، کفاره‌ی عمد واجب نیست ولی باید قضای روزه‌ها را بگیرید و برای هر روز، کفاره‌ی تأخیر بپردازید (به ازای هر روز ۷۵۰ گرم گندم، آرد، نان، برنج یا سایر موادّ غذایی به فقیر بدهید)
:: ⚠️چی دادیم و به جاش چی گرفتیم⁉️ ➖آرد سبوسداررفت 👈🏻دیابت اومد ➖نمک دریا رفت👈🏻فشار خون اومد ➖سرمه رفت👈🏻عینک و آب مروارید اومد ➖کندر جویدن رفت👈🏻ضعف حافظه اومد ➖چای زعفران رفت👈🏻ضعف اعصاب اومد ➖لباس پنبه ای رفت👈🏻عفونت زنان اومد اصلاح سبک زندگی
🍂برگرد! ای که لحظه ی افطار، عاقبت یک روز دست های تو نان می دهد به ما 🍂روزی سه بار غرق غریبی و بی کسی ست حسی که بی تو وقت اذان می دهد به ما.... 🤲 افطارمان را با شیرینی دعا برای ظهور آغاز کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
                                          راوی همسر شهید مغفوری :  🌹حاج مهدی برای همه احترام قا ئل بود بخصوص برای پدر و مادرش. ما هر وقت به خانه پدری ایشان می‌رفتیم دست پدر و مادرش را می‌بوسید و از موقع ورود به خانه تا داخل منزل به خودش اجازه نمی‌داد که جلوتر از مادر یا پدرش حرکت کند. تا آن‌ها نمی‌نشستند به خود اجازه نشستن نمی‌داد. خدا میداند او چقدر آگاه و محترم بود.                     🌸تا آنجا که به یاد دارم هیچوقت ندیدم ایشان کنار سفره‌ای که پدر و مادرش نشسته اند دستش را زودتر از آت‌ها به سفره برده باشد. شب‌هایی که در منزل پدری حاجی میهمان بودیم، بنا بر شرایط شغلی پدرش دیرتر به خانه می‌آمد اماحاج مهدی را می‌دیدم که همینطور با لباس بیرون نشسته است می‌گفتم چرا نمی‌خوابی؟       می‌گفت  می‌ترسم پدرم بیاید و در حالت دراز کش خواب باشم، آن وقت جواب این بی احترامی را چه طور بدهم؟ بعد صبر می‌کرد و وقتی پدرش می‌آمد چراغ را خاموش می‌کرد ایشان هم می‌رفت بخوابد. صبح هم قبل از همه بیدار می‌شد و به نماز می‌ایستاد.             شهید عبدالمهدی مغفوری 🌹
🔻ﺷﻴﺦ ﺟﺎﺑﺮ ، " ﺍﻣﻴﺮ سابق ﻛﻮﻳﺖ" ﺩﺭ کتاب ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﺪ ؛ ✍ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺟﻨﮓ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭ ﻋﺮﺍﻕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ، ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺠﻠﻴﻞ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖﺻﺪّﺍﻡ ﺑﻪ ﻋﺮﺍﻕ ﺭفتم ؛ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﺮﮔﺸﺖ ، ﺻﺪّﺍﻡ ﺷﺨﺼﺎً ﭘﺸﺖ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﺗﻮﻣﺒﻴﻞ ﺑﻨﺰ ﺗﺸﺮﻳﻔﺎﺕ ﻧﺸﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺗﺎ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﺑﻐﺪﺍﺩ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ ... ﺻﺪّﺍﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﻛﻪ ﺳﻴﮕﺎﺭ ﺑﺮﮒ ﮐﻮﺑﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ، ﻣﺘﻜﺒّﺮﺍﻧﻪ ﻛﻨﺎﺭﻡ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ! ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ ؛ انشاالله ﺳﻔﺮﯼ ﺑﻪ ﻛﻮﻳﺖ ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ ، ﻣﻨﺘﻈﺮﺗﺎﻥ ﻫﺴﺘﻴﻢ ، ﺻﺪّام ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻦ ﻣﺘﻜﺒّﺮﺍﻧﻪ ﮔﻔﺖ ؛ ﻛﻮﻳﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﺳﺖ ، ﺣﺘﻤﺎً ﻣﯽﺁﻳﻴﻢ ! ﻭ ﻣﻦ ﺳﺎﻝ ۱۹۹۰ ، ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻓﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺮﻭﻫﺎﯼ ﻧﻈﺎﻣﯽ عراق ﺑﻮﺩﻡ ، ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﺷﺪﻡ ...! ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﻋﺮﺍﻕ ﺑﺎ ﻛﻮﻳﺖ ، ﺻﺪّﺍﻡ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ، ﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﻳﮕﺮ ﻟﺒﺎﺱ ﻧﻈﺎﻣﯽ نمیﭘﻮﺷﯿﺪ؟ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ ؛ ﺩﺭ ﻛﻮﻳﺖ ، من ﻣﺮﺩﯼ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺧﻮﺩ نمیبینم ، ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻣﯽﭘﻮﺷﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ دلیل ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽﻫﺎ ﻣﺮﺩ ﺟﻨﮓ بودند ! ﺻﺪّﺍﻡ ﺩﺭ ﻫﺸﺖ ﺳﺎﻝ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺍﻳﺮﺍﻥ ، ﻫﺮ ﺭﻭﺯ و حتی برای حضور در سالن صرف غذا ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺣﺎﺿﺮ ﻣﻴﺸﺪ !! 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
💠آیت الله ناصری دولت آبادی 🔸از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: پنج صورت زیبا با مؤمن داخل در قبر او می‌شوند. زیباترین آن‌ها روبه‌روی مؤمن است؛ اگر بلایی از طرف راست به مؤمن نزدیک شود، صورت نماز، او را دفع می‌کند و اگر از طرف چپ نزدیک شود، صورت زکات آن را دفع می‌کند. اگر بلا از بالای سر نزدیک شد، صورت حج او را عقب می‌راند و اگر از طرف پاها نزدیک شد، صورت روزه‌ها او را منع می‌کند. آن صورتی که از همه زیباتر است، از بقیه می‌پرسد: «شما که هستید؛ خدا خیرتان دهد؟» آن گاه یکی از آن‌ها می‌گوید: «من نماز تو» و دیگری می‌گوید: «من زکات تو» و دیگری می‌گوید: «من حج تو» او و دیگری می‌گوید: «من روزه تو» هستم. آن گاه آن چهار صورت می‌پرسند: «تو که هستی که از همه‌ی ما زیباتری؟» جواب می‌دهد: «من ولایت این مؤمن نسبت به آل محمد هستم».
🔰تا حالا دندون پزشکی رفتین⁉️ 🔹‏اول دکتر چند ‌ تا⁩ سوزن میزنه تو لثه تون، بعد اون مته رو می‌گیره دستش.. بعضی وقتا از شدت درد دسته های صندلی رو محکم فشار میدیم و اشک تو چشمامون جمع میشه. ‏چرا نمیزنین تو‌گوشش⁉️ 🔹‏این همه درد رو تحمل کردید؛ این همه مته و آمپول و انبرو... خوب اعتراض کنید بهش! چرا اعتراض نمی‌کنید!؟ ‏تازه کلی هم ازش تشکر می‌کنیم و می‌خواهیم بیاییم بیرون میگیم: آقای دکتر ببخشید وقت بعدی کی هستش؟! نمی خوای خدا رو اندازه یه دندون پزشک قبول داشته باشی؟ به دکتر اعتراض نمی‌کنیم چون میدونیم این درد فلسفه داره و منجر به بهبود میشه؛ میدونیم یه حکمتی داره... خوب خدا هم حکیمه! وقتی درد و رنجی رو تو زندگی ما فرستاد ازش تشکر کنیم. بگیم نوبت بعدی کی هستش؟😊
مداحی_آنلاین_به_تو_سلام_میدم_درمون_دردامی_نریمانی.mp3
4.01M
احساسی 🍃به تو سلام میدم درمون دردامی 🍃به تو سلام میدم تویی که آقامی 🎙 👌بسیار دلنشین 🌷🌷🌷🌷🌷
✍مرحوم آیت الله سید حسین کوه کمره ای از شاگردان صاحب جواهر ، مجتهدی معروف بود و در نجف اشرف ، حوزه درس معتبری داشت . هر روز طبق معمول در ساعت معین برای تدریس در مسجد حاضر می شد . یک روز از جایی بر می گشت که نیم ساعت زودتر به محل تدریس آمد ، بطوری که هنوز از شاگردانش کسی نیامده بود ، در این هنگام دید شیخ ژولیده ای که آثار فقر در او نمایان است در گوشه مسجد مشغول تدریس می باشد و چند نفر به دور او حلقه زده اند . مرحوم سید حسین خود را به او نزدیک کرده و سخنانش را گوش کرد ، با کمال تعجب حس کرد که این شیخ ژولیده ، بسیار محققانه درس می گوید . روز بعد زودتر آمد و به سخنان شیخ گوش داد و بر اعتقاد روز پیشش افزوده شد . این عمل چند روز تکرار گردید و برای سید حسین یقین حاصل شد که این شیخ از خودش فاضلتر است و اگر شاگردان خود نیز در درس شیخ شرکت کنند بیشتر بهره می برند ، اینجا بود که خود را در میان دو راهی کبر و تواضع دید و سر انجام بر کبر پیروز شد . فردا که شاگردانش اجتماع کردند ، خطاب به آنها گفت : دوستان ! امروز می خواهم مطلب تازه ای به شما بگویم . این شیخ که در آن گوشه مسجد با چند شاگرد نشسته ، برای تدریس از من شایسته تر است و خود من هم از او استفاده می کنم ، از این پس همه با هم پای درس او حاضر می شویم . از آن روز ، همه در جلسه درس آن شیخ ژولیده ، که کسی جز مرحوم شیخ مرتضی انصاری - قدس سره - نبود ، شرکت نمودند و از آن پس ، افتخار شاگردی آن استاد بزرگ فقه آل محمد نصیبشان شد .