6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀 دغدغهٔ اصلی #حضرت_زهرا سلام الله علیها
📌 ما چقدر دغدغهی امام زمانمان رو داریم؟!
🎥#کلیپ_مهدوی
🎙حجت الاسلام مؤمنی
#فاطمیه🥀🖤
❀صلوات خاصه #حضرت_زهرا (سلام الله علیها)❀
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ الَّتِي انْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ اللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ الْأَئِمَّةِ الْهُدَى وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلَإِ الْأَعْلَى فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَى أُمِّهَا صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ مُحَمَّدٍ (أَبِيهَا) صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلاَمِ
مــادر ســادات ســـلام علیک...🥀
واحد چند رسانه ای راسخون12_Ramezani_Pedar_Mafghodolasar_(www.rasekhoon.net).mp3
زمان:
حجم:
1.66M
🎙مداحی بسیار زیبای و قدیمی
کربلایی مجتبی رمضانی درباره پدر مفقود الاثر
به یاد مادر سادات #حضرت_زهرا و شهید مفقودالاثر غلامرضا عباسی
#ایام_فاطمیه #فاطمیه
توسل دائم به #حضرت_زهرا سلام الله علیها، زیارت حضرت، صلوات بر حضرت، بکاء بر مصائب آن حضرت و... اکسیری است که مس وجود انسان را طلا میکند.
صلوات حضرت زهرا سلام الله علیها که از امام عسکری علیهالسلام نقل شده است را وِرد خودمان قرار دهیم و بر آن مداومت داشته باشیم.
✍آیت الله میرباقری
💥#حضرت_زهرا علیهاالسلام شخصیتی ناشناخته است!
☄ روزی که همه انبیاء درمانده میشوند، خاتمه محشر به دست اوست!
☑️ ان شاء الله مملکت ایران، روز شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام باید عاشورای ثانی بشود. همه هیئتها برای تسلیت به #امام_زمان سلام الله علیه بیرون بیایند.
💠 دست و پای هر کسی را که در عزای صدیقه سلام الله علیها بیرون بیاید، میبوسیم و خاک پای آنها را توتیای چشم میکنیم!
🎙آیت الله العظمی وحید خراسانی حفظه الله تعالی
🗓۱۵ بهمن ۱۳۹۷
🏴 خواندن روضه حضرت زهرا "سلاماللهعلیها" در محضر امام زمان "سلاماللهعلیه"
📄 حاج آقای لطیفی میفرمودند سالهای خیلی قدیم ایام شهادت حضرت زهرا "سلاماللهعلیها" بود و به سمت قبرستان رفته بودم، یک مرتبه دیدم دو نفر که از اصحاب امام زمان "سلاماللهعلیه" هستند دارند به طرف من میآیند و فرمودند که حضرت در مسجدجمکران منتظر شما هستند. آنها جلو راه افتادند و هفت هشت قدم که رفتیم دیدم در صحن جمکران سابق است از آنجا وارد پشتبام مسجد که شدیم دیدم که فرشی پهن شده و آقا آنجا تشریففرما هستند. پیرمردی هم آنجا ایستادهاند که متوجه شدم حضرت خضر هستند. حضرت فرمودند بنشین و جناب خضر هم نشستند و چند نفری از اصحاب هم در خدمت آقا بودند. من هم وارد شدم و سلام عرض کردم و رفتم دست آقا را بوسیدم آقا فرمودند بنشین. نشستم و فرمودند ایام شهادت مادرمان حضرت زهرا "سلاماللهعلیها" است، اشعاری بخوان، مقدمات را شروع کردم و بعد این اشعار را خواندم:
▪️هجران رویت ای گل بنموده خارم امشب
▪️از فرقتت عزیزم نالان و زارم امشب
▪️چندان غم فراقت در سینه رخنه کرده
▪️کز کف ربوده یک بار صبر و قرارم امشب
همان ده پانزده نفری که بودند گریه کردند و ناله زدند و خود حضرت هم گریه میکردند و بعدش هم یک روضه مختصری ادامه دادیم و تمام شد بعد که تمام شد بعد از دقایقی سکوت و آرامش حضرت بلند شدند برای اینکه تشریف ببرند به من که رسیدند به من فرمودند طیبالله بعد تشریف بردند.
📚 جناتالفردوس،فصلدوم،ص۸۵
🏴 آجرک الله یا صاحب الزمان
📌#ایام_فاطمیه
#️⃣ #حضرت_زهرا #فاطمیه
گلولههای دشمن پشت سر هم میریخت روی سرمان. مانده بودیم چهکار کنیم. جابری گفت: «متوسل بشین به حضرت فاطمه تا بارون بیاد».
دست برداشتیم به دعا و #حضرت_زهرا (س) را واسطه کردیم. یک ربع نگذشته بود که باران بارید و آتش دشمن آرام شد.
اللهیار داشت از خوشحالی گریه میکرد. گفت: «یادتون باشه از حضرت فاطمه دست برندارین. هر وقت گرفتار شدین #امام_زمان را قسم بدین به جان مادرش، حتماً جواب میگیرید».
شهید اللهیار جابری🌷
✍
مسئولان اردوگاه چند ساعت پیش از پخش غذا آمار زائرین را میدادند تا فرصتی برای پخت غذا داشته باشیم. یک بار نزدیک ظهر بود که یک اتوبوس به آمارمان اضافه شد. نمیدانستیم باید چه کار کنیم؟ غذا کم بود. سید بدون هیچ استرسی یک پارچه سبز #پرچم_سیدالشهدا (ع) را روی دیگ کشید و به بچههای خادم گفت، «بچهها بیایید دور دیگ غذا جمع بشوید و هرکدام برای یک شهید #نیت کنید.» سپس ذکر صلوات گرفت و یک #توسل کوچک نیز به #حضرت_زهرا (س) پیدا کرد. پرچم را از روی دیگ برداشت و یاعلی گفت و مشغول تقسیم غذای زائرین شدیم. برای ما خیلی عجیب بود، نه تنها غذا کم نیامد، مقداری هم غذا باقی مانده بود. همه حسابی غذا خوردند؟!
سید خیلی خوشحال بود. آنجا بود که فهمیدیم، چقدر سید با شهدا #رفیق است و شهدا نیز حسابی هوایمان را دارند.🌷
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی
🌸اعــتقاد عجــیبی به #حدیث_کـسا داشـت. محال بـود روزے از روزهاے جبهه بگذرد و شیخ حدیث کسا را نخواند. بیشتــر هم به خاطــر محوریتی که #حضــرت_زهــرا (سلام الله علیها) در این حدیـث دارد.
آنقدر شــیخ در توسلاتش نام حضرت زهرا را می آورد که آوردن نام ایشان، نام حضـرت زهـرا را هـم در ذهن می آورد.
جالب ایـنکه روز #شهــادت حضــرت زهــرا، با تیــرے در گلــو و پهلــو در حالےڪه یا زهـــرا و یا حسیــن ع می گفت #شــهید شد.
در وصیتش نوشــته بود : دوست دارم مثل #حضرت_زهـــرا(س) بے نشان باشم. ده ســــال در غربت بی نشان افتاده بود و مفقودالاثر بود..
🌷
#طلبه_شهیــد علیــرضا نجف پور
مجید می دانست شهید میشود :
مجید قبل از اعزام خوابی دیده بود. توی خواب حضرت زهرا (س) را دیدم که به من فرمودند: مجید! تو وقتی می آیی سوریه بعد از یک هفته پیش خودمی.
روی همین حساب بود که یک روز برای تشییع شهید محمد فرامزی رفته بودیم گلزار شهدای یافت آباد. آنجا بود که به عمه اش گفته بود: عمه جان! من هم عازم سوریه ام.
دو هفته دیگر جای من هم همین جاست.
وقتی بردیمش سوریه، چون تک پسر بود نمی خواستم عملیات ببرمش. به مرتضی کریمی گفتم: مجید و یکی از بچه ها را می گذاریم نگهبان دم ساختمان ها و خط نمی بریم. اما یک بار حرف آخر را زد. گفت: سید اگر من را بردی که هیچ . اگر نبردی شکایتت را به #حضرت_زهرا (س) می کنم.
خودت می دانی و حضرت فاطمه (س).
روزی هم که می خواست با خواهرش عطیه خداحافظی کند، گفت: توی عملیات از بین دویست نفر، فقط دوازده سیزده نفر شهید می شوند. همین هم شد. از یک گردان ۱۸۰ نفره چهارده نفر شهید شدند که یکی اش مجید بود.
راوی: پدر و مادر شهید و سید فرشید
کتاب مجید بربری؛ زندگی داستانی حرّ مدافعان حرم شهید مجید قربان خانی، نویسنده: کبری خدا بخش دهقی،ناشر: دار خوین؛ نوبت چاپ: هفتم- ۱۳۹۸؛ صفحه ۵۶-۵۵ و