eitaa logo
🌄 مهمانان خدا 💕
287 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
6.6هزار ویدیو
53 فایل
پیامهای گوناگون. قرآن حدیث یاد شهدا و....
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️یک روز بعد از ظهر درحالی که مست و لایعقل به طرف خانه میرفتم ناگهان عباس بابایی و محافظش را مقابل خودم دیدم پیش خودم گفتم کارم تمام است. ♦️وقتی به من رسید نگاه مهربانانه و معناداری به من کرد، ولی حرفی نزد. فردای آن روز رفتم پیش او تا عذرخواهی کنم، اما شهید بابایی کلام مرا قطع کرد و گفت: ♦️برادر عزیز چیزی نگو راجع به کاری که کرده ای حرفی نزن... اگر حقیقتاً از کرده خود پشیمان هستی با خداوند عهد کن عملت را اصلاح کنی. خدا میداند از پیش او که آمدم، احساس میکردم از نو متولد شدم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌