eitaa logo
🌄 مهمانان خدا 💕
133 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
5.2هزار ویدیو
50 فایل
پیامهای گوناگون. قرآن حدیث یاد شهدا و....
مشاهده در ایتا
دانلود
🛑یک انسان بیگناه را کشتند، هزاران انسان بیدار شد. یک را کشتند، کل کشورشان در آتش🔥 سوخت. 🌐ظلم بی پاسخ نمی ماند.. خداوند از همه ظالمان میگیرد.. Killed an innocent man, Thousands woke up... Killed a divine man, All their country is in flames... Oppression would not go unheeded.. God would take revenge from all oppressors..Down with USA قتلوا إنساناً بريئاً.... فنهض الآف البشر... قتلوا رجلاً سماوياً ...فإحترق كل بلدهم بالنار.... الظلم لايبقى بلا جواب إن الله ينتقم من كل الظالمين ... الموت لأمريكا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
سلام بر صاحب و فاتح قدس مهدی عزیزم. امروز روز است در روایات خوانده ایم که تو و سفیانی در قدس درگیر میشوید و سرانجام، سفیانی به دست یکی از سپاهیانت دستگیر و نهایتا در ناحیة ورودی قدس به هلاکت می رسد و مقدمات حکومتت فراهم می آید. عزیزم مهدی! امروز با یقین کامل میگوئیم هر کس که برای قطع ید اقدامی نکند، به با خدا و رسول و خاندان مطهرش برخاسته است؛ هر چند که روزه بگیرد، نماز گذارد و لیالی قدر را با تمام وجوه خشوع خضوع احیا بدارد. مولای من! امروز در آخرین جمعه از ماه رمضان به امید آن جمعه ای که تو قدس شریف را فتح میکنی با مشت های درشت و سینه هایی سرشار از غضب به میدان و پیکار که معطر به عطر« تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ» اند تا از وادی« وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا الْكُفَّارَ » علیه مستکبرین قدمی مؤثر برداریم تا ص و حرم ابراهیمی را از یوغ یهود معاند تطهیر نمائیم. چه زیبا آرزوی است که بزودی در قدس شریف چون مسیح ع به همراه مان و شهید قدسمان سپهپد بر تو اقتدا نمائیم.
🍃امنیت منطقه که سپرده شد به فرمانده ، حساب کار دست اشرار آمد ، خیلی هایشان آمدند زیر پرچم جمهوری اسلامی . مانده بود باندی که سرکرده شان خیلی قلدر بود ، حدود چهل پنجاه نفر برایش کار می کردند . می خواستند با خرابکاری هایشان جاده ها را ناامن کنند به اسم جمهوری اسلامی . نه ژاندارمری حریفشان شده بود ، نه بچه های کمیته . فکر می کردند این بار هم مثل دفعه های قبل چند نفر را سر می برند ، بقیه هم عقب نشینی می کنند . اما حاجی آدمی نبود که کم بیاورد. هفت شبانه روز نقطه به نقطه ی روستا را گشتیم تا گیرشان آوردیم . وقتی دیدند از آسمان و زمین محاصره شده اند ، چادر زن هایشان را پوشیدند و فرار کردند . ما خیال عقب نشینی نداشتیم ، دو روز درگیر بودیم . آخر سر خودش داوطلب شد تسلیم شود . پنج پاسدار گروگان گذاشتیم تا بیاید کرمان با حاج قاسم صحبت کند . نمی دانم در اتاق جلسات چه گذشت که طرف وقتی آمد بیرون ، زار زار گریه می کرد . پرسیدم :« چیزی شده ؟ اتفاقی افتاده ؟» ، گفت :« ابهت این مرد من رو گرفته . بزارید اگر کشته می شم به دست این مرد کشته بشم که افتخاری برام باشه.» ✨حاجی این بار از در رأفت وارد شد و طرف را تامین داد . کارهایش که راست و ریس شد ، فرستادش مشهد ، می خواست امام رضا (ع) واسطه شود برای پذیرش توبه آن بنده خدا . در این مدت ، هم برای روستایشان تلمبه آب برد هم زمین کشاورزی بهشان داد . مشهدی وقتی برگشت ، چسبید به کار و کشاورزی . دیگر پاک شده بود مثل طفلی که تازه از مادر زاده می شود . راوی : ابراهیم شهریاری 📚 ...🕊