••┈🤍┈••در حوالی نور
خواب دیده بود شهید میشود. صبح که بیدار شد حال هوای عجیبی داشت. رفت توی میدان مین منطقه خیبر و شروع کرد و خنثی کردن مین های والمری. ۷۰۰- ۸۰۰ مین را خنثی کرده بود. جورابش را هم در آورده بود و چاشنی های شان را ریخته بود داخل آن. مطمئن بود شهید میشود.
خودش می گفت:وقت نماز مردد شدم ،نمازم را بخوانم یا بقیه کار را تمام کنم. پیش خودم گفتم: بگذار این چند تا مین را هم تمام می کنم، بعد می روم سر وقت نماز».
همان موقع پایش رفت روی مین. تمام چاشنیهای داخل جوراب هم منفجر شد. پایش قطع شد و تمام بدنش هم زخمی؛ اما شهید نشد.
می گفت: چون نمازم را اول وقت نخواندم، از شهدا جا ماندم.
برگرفته از:کتاب یادگاران، جلد ۳۰، کتاب علی محمود وند، نویسنده: افروز مهدیان، ناشر: روایت فتح، چاپ اول: ۱۳۹۴؛
💌#شهید_علی_محمودوند
📝حکایت پیدا شدن کانال حنظله، با لباس سبز فرمانده!
شهید علی محمودوند درباره نحوه پیدا شدن کانال حنظله و تفحص شهدای این گردان چنین میگوید:
🔻بینهایت فکرم درگیر بود. منطقه را که نگاه میکردم به یاد شب عملیات میافتادم که چطور بچهها توسط عراقیها که به شدت مست بودند قتل عام میشدند. در همین افکار غوطهور بودم، آرامآرام از روی یک سیم خاردار رد شدم، ناگهان چشمم به یک تکه از لباس سبز سپاه افتاد که قسمتی از آن بیرون زده بود. با دستهایم خاکها را کنار زدم، دیدم شهیدی است که لباس سبز سپاه بر تن دارد.
فریاد زنان به طرف بچه ها دویدم در حالی که با چشمان اشکبار فریاد می زدم، پیدا کردم... پیدا کردم...
🔻به سید میرطاهری مسئول گروه گفتم: سید! گردان حنظله را پیدا کردم. بچهها همگی به سوی آن منطقه حرکت کردند. شهیدی را که از زیر خاک بیرون آورده بودم نشان دادم و گفتم: این شهید، برادر حسین یارینسب، فرمانده گردان حنظله است.🥺
سید گفت: شما از کجا مطمئن هستید؟ گفتم چون تنها کسی که در شب عملیات لباس سپاه بر تن داشت و قدش هم بلند بود یارینسب بود.
🔻 آن روز تا شب ۱۵ شهید را از زیر خاک بیرون آوردیم و با احترام در معراج شهدا جا دادیم و هنگامی که آن شهیدی که لباس سبز سپاه را به تن داشت استعلام کردیم، اعلام کردند برادر حسین یارینسب فرمانده گردان حنظله است!
شادی روح فرمانده رشید گردان حنظله #شهید_حسین_یاری_نسب🥀 و #شهید_علی_محمودوند🥀 صلوات