✳️ باسمه تعالی ✳️
💠 ماجرای سهل بن سعد ساعدی 💠
❇️ سهل بن سعد ساعدی یا سهل بن ساعد انصاری (زاده ۹ یا ۵ قبل از هجرت - درگذشت ۸۸ یا ۹۱ هجری قمری مدینه) صحابه پیامبراسلام (ص) و بنا به احتمال آخرین صحابهای بود که از دنیا رفت. وی در هنگام رحلت پیامبر اعظم (ص) ۱۵ سال داشت. و تا دوران سجاد را درک کرد.
وی روایاتی از پیامبراکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) نقل کردهاست.
وی از راویان واقعه غدیر و همچنین کربلا و رویدادهای پس از آن بشمار میرود. وی دربارهٔ ورود اسیران کربلا به شام نقل کردهاست:
« من قصد رفتن به بیت المقدّس را داشتم. چون نزدیک شام (دمشق ) رسیدم، دیدم مردم، شهر را آذین بسته و به جشن و سرور پرداختهاند.
سؤال کردم : آیا برای شامیان عیدی هست که من اطلاع ندارم؟
پاسخ شنیدم: ای پیرمرد! از بیابان آمدی؟ گفتم: من سهل بن ساعدی هستم و رسول خدا را دیدهام. گفتند: عجب است که آسمان، خون نمیبارد و زمین، اهلش را فرو نمیبرد!
گفتم: مگر چه شده؟ گفتند: این، سرحسین است که از عراق هدیه آوردهاند! جلوتر رفتم، پرچمهایی دیدم که در بین آنها سری بر نیزه است. او شبیهترین افراد به پیامبر اسلام بود و پشت سر آن، بانوانی بر شترانی بی پوشش سوار بودند. نزدیک تر رفتم. از نخستین زن پرسیدم: کیستی؟ گفت: من سکینه، دختر حسینم. گفتم: من سهل ساعدی از اصحاب جدّت محمد(ص) هستم، اگر حاجتی داری برآورم! فرمود: به حامل سر بگو جلوتر رود تا مردم به تماشای آن بپردازند و چشمانشان به حرم پیامبر نیفتد!
سهل میگوید : من نزد آن نیزه دار رفتم و مبلغی به او دادم و گفتم: سر را جلوتر از زنان ببر. و او پذیرفت.
📗 شیخ عباس قمی ؛ نفس المهموم، ص ۲۰۵
#گزارش_سهل_ساعدی