22.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرکار خانم پاد، دستیار رئیس جمهور
روش نمیشه علنی از زن بیحجاب دفاع کنه، یکی به میخ میزنه یکی به نعل!! ایران اینترنشنال هم از حرفهای ایشون ذوق کرده!!
میگه مادر بچه بوده و اعصابش خورد بوده و درک میکنم که دروغه.
میگه دو طرف پرخاش کردن که بازم دروغه!
میگه باید قانون ملاک باشه ولی حرفش داره قانون شکن رو تطهیر میکنه.
javad_moghadam_mah_ramezone.mp3
4.86M
ماه ماه ِ آشتی ،
تو با حسین همیشه هوامو داشتی : )
جواد مقدم
حساسیت حاکمیت به مسئله حجاب منجر به این سوال شده است که چرا قانون حجاب تا به این اندازه جایگاه مهمی پیدا کرده است؟ در شریعت احکام متنوعی وجود دارد که بتوان با اجرای آن معنای حکومت دینی را در جامعه تثبیت کرد، اما به نظر میرسد قانون حجاب بیشتر از آنکه مبتنی بر یک استدلال دینی باشد، بر یک استدلال سیاسی تکیه میکند.
در سالهای ابتدای انقلاب، تلاش میشد تا مسئله حجاب تحت عنوان «مبارزه با استعمار» فراگیر شود. زهرا رهنورد یکی از این زنان انقلابی بود که در کنار نقد برخی رویهها درباره حجاب، اعتقاد داشت کشف حجاب دسیسهای استعماری برای تملک سرزمین و منابع ایران بوده است. او بر همین اساس گفته بود: «آیا حق نیست ما نیز برای باز پس گرفتن هویت و شرافت و خویشتن خود، این لباس را بهعنوان رفیعترین پایگاه مبارزه با استعمار بر تن کنیم؟» (ریشههای استعماری کشف حجاب، ص۲۸)
خانم رهنورد مخالفت با فراگیر شدن حجاب را یک عمل استعماری میدانست و از استفادههای اقتصادی غرب استعمارگر از زن شرقی و کالایی کردن او سخن میگفت. او به جنبههای فرهنگی این ماجرا نیز اشاره میکرد و اعتقاد داشت: «وقتی سکس فضای جامعه را لبریز نماید، آگاهی، اعتراض و بیداری نیز نخواهد بود...روزگاری اگر در جامعه شرقی اثری از سکس دیده میشد، همه آن را یک بیماری و یک عارضه آن هم تا حد عارضه جذامی و طاغوتی تنفرآور تلقی میکردند، اما اینک استعمارگر کاری کرده بود که در جامعه پدیدهها و افرادی که خود را قرین سکس نمیکردند، غیرعادی و بیمار به نظر میرسیدند.» (همان، ص۳۱)
هما ناطق سال ۱۳۶۳ در مصاحبهای گفت: «ما بزرگترین خائنین به انقلاب بودیم نه آقای خمینی. آقای خمینی از اول توی [کتاب] ولایت فقیه همین حرف را میزد، من احمق بودم که نفهمیدم.» اشاره او به ماجرای تظاهرات زنان در اسفند ۵۷ در اعتراض به حجاب اجباری است. هما ناطق نه تنها با زنان معترض همراهی نکرد، بلکه آنها را از این اعتراضات منصرف کرد.
خانم ناطق اعتقاد به حجاب نداشت، اما اسفند ۵۷ گفته بود: «حجاب برای ما مسئلهای نبوده. همه زنان ایران حاضرند حجاب سر کنند اگر به قیمت خلاصی از امپریالیسم باشد، اما فکر نمیکنم نیازی به دادن چنین هزینهای باشد.» در همین راستا او زنان را از ادامه تظاهرات منصرف کرد. روایت خانم ناطق از این ماجرا چنین است: «گفتم دیگر تظاهرات نکنید، این تظاهرات شما علیه نظام کنونی [مانند] جریان شیلی است. کودتای شیلی میخواهید به راه بیاندازید که زنان بورژوازی هم به خیابانها ریختند؟»
هما ناطق حتی اشاره کرده که در زمان ریاست جمهوری بنیصدر نیز تجمعی بر ضد قانون حجاب شکل گرفت، اما آن را ارتجاعی توصیف کرده و حاضر به همکاری نشده است، اما او بعدا به شدت از کارش ابراز ندامت کرده و گفته بود: «این کسی که به من میگوید چگونه بپوش همان خواهد بود که به من خواهد گفت چگونه بیندیش. این دو تا لازم و ملزوم همدیگر هستند.» (مصاحبه هما ناطق با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد)
بنابراین در تاریخ ایران معاصر، حجاب فراتر از یک امر دینی بوده است. اگر مسئله زن در زمانی با تکیه بر برخی از نصوص دینی، لزوم پردهنشینی و دوری از حضور در مناصب سیاسی و فضای اجتماعی بود، در آستانه انقلاب ۵۷ با خوانش جدیدی نه تنها حضور اجتماعی زن با حجاب مطلوبیت پیدا کرد، بلکه یکی از مصادیق مبارزه با استعمار تلقی شد.
«اون چادر و اون روسری که به ضرب و زور و با تهدید به سر خانمها آورده بشه از صدتا بیحجابی بدتره!»
اینها جملاتی است که مهدی بازرگان در مراسم درگذشت آیت الله طالقانی بیان کرد و او را نیز به دلیل آیه «لا اکراه فی الدین» مخالف قانون حجاب معرفی کرد. (روزنامه انقلاب اسلامی، ۲۱ شهریور ۱۳۵۸) اما آیا در اول انقلاب بین نیروهای موثر و مقامات، حرفی از حجاب اختیاری مطرح بوده است؟
عدهای معتقدند قبل از انقلاب ۵۷ حرفی از قانون حجاب نبود و آیت الله خمینی میگفتند زنها آزادند. ابوالحسن بنیصدر میگوید: «برای دیدار [آیت الله] خمینی به قم رفتم و به او گفتم شما در فرانسه گفته بودید زنان در اینکه حجاب بگذارند یا نه، آزاد هستند. [آیت الله] خمینی گفت: چیزهایی را که مناسب بود در فرانسه گفتم. حالا اگر حس کنم، مخالف آن را خواهم گفت.» (یورونیوز به نقل از رویترز، ۱۸ بهمن ۱۳۹۸)
با این حال، به اعتقاد برخی از ناظران، حتی اگر فتاوای آیت الله خمینی در کتب فقهی ایشان را هم لحاظ نکنیم، برخی سخنان در پاریس از دلالت روشنی برخوردار بود. بیانگذار انقلاب حداقل سه بار در پاریس درباره حجاب صحبت کردند؛ به عنوان نمونه ۷ دی ۵۷ خبرنگاری از ایشان پرسید: «دولت اسلامى چگونه شرايط زنان را تغيير خواهد داد؟» و به پوشیدن اجباری چادر در سوال اشاره کرد. ایشان گفتند: «در اسلام زن بايد حجاب داشته باشد، ولى لازم نيست كه چادر باشد.»
چند هفته بعد این معنا به نحو دیگری تکرار شد. ۳ بهمن ۵۷ از آیت الله خمینی پرسیده شد: «آيا زنان ما بايد حتماً حجاب داشته باشند؟ مثلاً چيزى روى سر داشته باشند يا نه؟» ایشان در جواب گفتند: «شما آزاديد در كارهاى صحيح...همه ملت در اين زمينهها آزادند. اما اگر بخواهند كارى خلاف عفت بكنند...جلوگيرى مىشود.»
نمونه دیگر ۷ بهمن ۵۷ است که خبرنگار فرانسوی از رهبر انقلاب اسلامی پرسید: «برخى از رسوم اسلامى مانند حجاب اجبارى رها شده است. آيا در جمهورى اسلامى از نو اجبارى خواهد شد؟» ایشان در جواب گفتند: «حجاب به معناى متداول ميان ما، كه اسمش حجاب اسلامى است، با آزادى مخالفتى ندارد؛ اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد.»
پس از پیروزی انقلاب این تاکیدات حال و هوای جدیدی پیدا کرد. ۱۳ اسفند ۵۷ آیت الله خمینی در جمع صدها نفر از بانوان گفتند: «زنها گمان نكنند كه اين مقام زن است كه بايد بزک كرده بيرون برود با سرِ باز و لخت! اين مقام زن نيست؛ اين عروسک بازى است.»
ایشان همچنین دو روز بعد آن در ۱۵ اسفند ۱۳۵۷ گفتند: «در وزارتخانههاى اسلامى نبايد زنهاى لخت بيايند؛ زنها بروند اما با حجاب باشند.»
شاید این تاکیدات بود که باعث شکلگیری تظاهرات گستردهای از سوی برخی زنان در تهران شد.
نکته جالب اینکه این تظاهرات، قبل از رفراندوم فروردین ۵۸ بود، اما با این حال در ایام منتهی به رفراندوم چه اتفاقاتی افتاد که به مشارکت حداکثری کمک بیشتری کرد؟
در ادامه به ابعاد کمتر شنیده شدهای از فرآیند قانونی شدن حجاب اشاره میشود.
آیت الله جوادی آملی:
اگر انسانِ مریض، خوشمزهترین میوه را بخورد، لذت نمیبرد و گاهی هم به کام او تلخ است!
در بعد معنوی و عبادت هم اینگونه است، کسی که
«في قلوبهم مرض» یعنی قلبش بیمار است، از نماز و عبادت لذت نمیبرد و گاهی هم خسته میشود.