مهر ماندگار
💠تصویرسازی از تشییع پیکر ارباً ارباً علی اکبر(ع) توسط جوانان بنیهاشم @Mehremaandegar
#روایت_کربلا
🔸#علیاکبر وداع کرده، روی به مصاف آورد و او جوانی بود هجده ساله، با روی چون آفتاب و گیسوی چون مشک ناب و از روی خَلق و خُلق، شبیهتر از وی به رسول خدا ـ (ص) کس نبود
چون به میدان رسید، ساحت آن معرکه از شعاع رخسار وی منوّر شد.
لشکر عمر سعد در جمال وی متحیّر مانده از وی پرسیدند که این کیست که تو ما را به حرب وی آوردهای:
🔹در روایت آمده که هرگاه شوق لقای سید عالم ـ(ص) بر اهل مدینه غالب شدی بیامدندی و در روی #علیاکبر نظر کردندی و چون شوق استماع کلام سید انام ـعلیه الصلوات و السلام ـ بر ایشان غلبه کردی سخن شکر نثار شاهزاده شنودندی.
🔺شاهزاده خود را بر لشکر خصم زده شور در میمنه و میسره و قلب و جناح آن سپاه افکند و چندان مقاتله کرد که آن گروه انبوه از حرب او به ستوه آمدند.
🔸 پس مراجعت نموده پیش پدر آمد و گفت: ای #پدر مرا میکشد و هلاک میگرداند تشنگی و گران میسازد و در رنج میافکند مرا آهن سلاح آیا به شربتی از آب هیچ راه توان برد و برای حصول مقداری از آن هیچ چاره توان کرد
#حسین او را پیش طلبید و خاک از لب و دهان وی پاک کرد و انگشتری حضرت رسول خدای (ص) در دهان وی نهاد تا بمکید و اندکی تشنگی وی تسکین یافت.
🔺دیگر بار روی به میدان آورد
سپاه در خروش آمدند و به یک بار لشکر اشرار از یمین و یسار بر او حمله کردند و زخم بسیار بر وی واقع شد
آواز او به گوش#حسین (ع) رسید و در تاخت و او را از میان میدان در ربوده به در خیمه آورد
#علیاکبر دیده باز کرد سر خود بر کنار پدر دید گفت: «یا ابتا» میبینم درهای آسمان گشاده است و حوران، جامهای شربت بر دست نهاده، مرا اشارت میکنند که بیا. این کلمه بگفت و ودیعت روح باز سپرد.
#حسین نیز میگریست و میگفت:
💢ای فرزند، منزل خویش در آن جهان بدیدی و به نزدیک جدّ خویش رسیدی شربتهای نوشین بنوشیدی و خلعتهای بهشت بپوشیدی ما را در میان اعادی بگذاشتی و خود راه «جنّاتِ عدنٍ مُفَتّحهً لَهُم الابواب» برداشتی:
@Mehremaandegar