eitaa logo
مهر ماندگار
1.7هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
46 فایل
یاوران وقف/ خادمان قرآن و امامزادگان فرهنگی _ اجتماعی _ سیاسی ارتباط با مدیر کانال: @khrazaviadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
🖼 💠 شهید جهان آرا: اگر شهر سقوط کرد آن را پس می‌گیریم مواظب باشید سقوط نکند! @MehreMaandegar
💠 راهکارهای در جزء هجدهم قرآن کریم @MehreMaandegar
سلام مولای من ؛ 💠 همیشه برایم سوال بود وقتی می‌گویند: روزه برده‌ات ، یعنی چه؟ یعنی مَنو کجا برده؟ شاید قرار است ما را بیاورد کنار تو ای کاش روزه‌های امسال ما را ببرد! ببرد آن‌جا که تو می‌خواهی ببرد آنجا که تو هستی آن‌وقت است که تمام تشنگی‌ها می‌چسبد! 🌸اللّهم عجّل لولیک الفرج🌸 @MehreMaandegar
💠اکرام مهمان 🔸 در سبک زندگی مهدوی، به مهمانی دادن و محبت به مهمان توجه ویژه ای شده است و از طرفی به میزبان میگوید نگران نباش، روزیِ مهمان قبلا آماده شده است. 🔺 رسول مهربانی ها میفرمایند: «همانا مهمان با آمدنش، روزی خود را از آسمان برای میزبان به همراه می آورد و هر گاه غذا خورد، خدا به بركت آمدنش نزد آنها، آنها را می بخشد» (کافی ج۶ ص۲۸۴) ☑️ گفتنی است که کسانی که اهل مهمانی دادن هستند، از نشاط بیشتری نسبت به بقیه برخوردار هستند و کمتر دچار افسردگی و بیماری های روحی میشوند. @MehreMaandegar
🌟 بهترین عمل در شب قدر 💠 رهبر انقلاب: بهترین اعمال در دعاست، احیاء هم برای دعا و توسل و ذکر است. دعا یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبت و ارادت است؛ همه‌ی اینها دعاست. @MehreMaandegar
💠گرد و خاک نکنیم!💠 ✍️ آدم باید حواسش باشه که، با رفتارش در دلِ مردم، گرد و خاک به پا نکنه.❌ قرآن کریم در سوره‌ نور می‌فرماید: 🕋 قل لِّلْمُؤْمِنَاتِ... وَ لا یَضْرِبْنَ بأرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتَهُنَّ (نور/۳۱) 💢 به زنان با ایمان بگو: پاهایشان را محکم به زمین نزنند، تا زینت‌های مخفی‌ِشان نمایان شود، و دانسته شود. ✨یک معنای آیه، در ارتباط با نحوه‌ی راه رفتن، و نحوه‌ی برخوردِ زنها در اجتماع است: 👈 زنها، جلوی مردانِ نامحرم خیلی جولان ندن، و جوری برخورد نکنند که دلِ مردهای دیگه بلرزه.👠 ✨امّا یک معنایِ آیه هم اینه: 👈 طوری با دیگران برخورد نکنید، که زندگی‌تون آشکار بشه، و دلِ اونها بشکنه.💔 ☝️ یکی از آفت هایی که در ارتباطاتِ بین خانواده‌ها وجود داره، اینه که زندگیِ خودشون رو خیلی نمایش میدن. ✔️ مثلاً اینکه بعضی خانم‌ها، جلوی دیگران از شوهرشون زیادی تعریف می‌کنند یا بالعکس، این‌ها دلِ طرفِ مقابل رو خالی می‌کنه،☹️ و باعث میشه که در طرف، نسبت به خانواده‌ی خودش یک و بدبینی ایجاد بشه.😔 ✔️ مثلاً یک مردی در خانه ظرف میشوره، و یکی نمیشوره. اینکه قرار باشه هرکسی بیاد این چیزها رو تعریف کنه، خوب نیست.❌ 🤔 خیلی وقتها ما خودمون هم میدونیم که داریم با این کارها، در دل بقیه گرد و خاک می‌کنیم، و دل بقیه رو میسوزونیم. ✔️ حتّی گاهی از بچّه‌مون جلوی دیگران یه طوری تعریف می‌کنیم که طرفِ مقابل دلش می‌لرزه، و با خودش میگه: 👈 بفرما! مردم بچّه دارند، ما هم بچّه داریم.☹️ ✔️ بسیاری از ، که قرار بوده خوش بگذره، با این رفتارها به تنِ بعضی‌ها زهر میشه. بعد از می‌بینی زن و شوهر به جون هم می‌افتند.😤😡 ⛔️ باید در و روابطمون تجدید نظر کنیم. کارهایی اتفاق می‌افته، که رسماً دیگرانه.😳 👈 میری، می‌بینی خانم خانه چند رقم غذاهای مختلف و عجیب و غریب درست کرده،🍱🍔🍲🍕 و با چاقو به جونِ یک هندوانه افتاده،🍉 شکل‌های مختلف درست کرده و... 💔 ممکنه یه نفر توی این ، با خودش بگه: 🙁 «ببین بقیه زن گرفتند، ما هم زن گرفتیم؟!» ☝️ پول داریم، هنر داریم، گاهی نیّتِ بد هم نداریم، امّا با این کارِمون در دلِ دیگران گرد و خاک میکنیم. مهمون‌ها بجای اینکه خوشحال بشن، ناراحت برمیگردن خونه.😔 🎉 کردنِ زیاد در زندگی، گرد و خاک کردن در دل مؤمنان، و خوار کردنِ اونهاست. ☝️ از هر انگشتمون «برای خانواده خودمون» هنر بباره.⛔️ 👈 یا مثلاً: گاهی یه مسافرتی میریم،🏕 یا رستوران و پارکی میریم،🎡 یا ماشین یا خونه‌ای خریدیم،🚗 یا... عکسهاش رو توی اینستاگرام و فضای مجازی میذاریم، و دلِ کلّی آدم رو میشکنیم.💔 ☝️❌ما حق نداریم خوشی‌های خصوصی‌مون رو به رخِ دیگران بکشیم. ☹️ خدا میدونه چقدر زندگی‌ها بخاطر همین عکسها و پُست‌ها بهم خورده. روایت زیر رو بخونیم، تا ببینیم کردنِ زیاد، خوار کردنِ مومنین حساب میشه، و چه گناه بزرگیه: 👇👇👇👇 حسین ابن ابی العلاء میگوید: 👈 حدود بیست نفر با هم از مدینه به سمت مکّه و سفر حج راه افتادیم. ☺️ من خیلی اهل بخشندگی بودم، و هر منزلگاهی که می‌رسیدیم، گوسفندی قربانی می‌کردم،🐑 و به همسفرانم غذا ميدادم. وقتی به مدینه برگشتیم، خدمت امام صادق(ع) رفتم.🚶‍♂️ ☝️ حضرت به من فرمودند: یَا حُسَیْنُ، وَ تُذِلُّ الْمُؤْمِنِینَ؟! فلانی، آیا مؤمنان را میکنی⁉️ گفتم: پناه بر خدا از این کار.😱 آیا خطایی از من سر زده؟! ☝️ حضرت فرمودند: شنيدم در منزلگاهها قربانی میکردی. گفتم: بله یابن رسول الله، و نیّتی جز نداشتم.😨 ☝️ حضرت فرمودند: أَمَا کُنْتَ تَرَی أَنَّ فِیهِمْ مَنْ یُحِبُّ أَنْ یَفْعَلَ فَعَالَکَ فَلَا یَبْلُغُ مَقْدُرَتُهُ ذَلِکَ فَتَتَقَاصَرُ إِلَیْهِ نَفْسُهُ؟! آیا فکر نمی‌کردی نفر دیگری هم آنجا باشد، که دوست داشته باشد کار تو را انجام دهد، امّا توانائیِ مالی نداشته، و برایش مقدور نبوده است؟!💔 گفتم: یابن رسول الله، دیگر این کار را نمیکنم.❌ 📚 بحارالانوار، به نقل از المحاسن، ص ۳۵۹. @MehreMaandegar
💠کتاب «بچه‌های آوه زین» خاطرات فرنگیس حیدرپور برای نوجوانان است که در مجموعه کتاب‌های «بچه‌های ایران» منتشر شده است. 🔸روایت دلیری‌های فرنگیس حیدرپور، شیرزن خطه گیلانغرب، از برش‌های به یادگار مانده فصل مقاومت زن ایرانی در برابر مهاجمان بعثی است؛ روایتی بکر که در این سال‌ها دهان به دهان چرخیده و کتاب خاطرات او نیز منتشر شده است. 💢«....ورودی‌های شهر پر شده بود از سربازان عراقی که ابایی نداشتند زندگی تعدادی آدم بی‌گناه را به نیستی و خانه و کاشانه‌شان را به ویرانی بکشانند....گورسفید به محاصره دشمن درآمده بود، به قدری سنگدل و بی‌رحم بودند که کشتن اعضای خانواده‌ها آن هم درمقابل چشم سایر اعضای خانواده‌ها برای‌شان لذت بخش بود. در چشم به هم زدنی ۸ نفر از اعضای دور و نزدیک خانواده‌ام به دست سربازان عراقی کشته شدند و صفی از جنازه‌های آن‌ها در مقابل چشم هایمان تشکیل شده بود که با نهایت غم و اندوه تک تک آن‌ها را به خاک سپردیم. با همه خشمی که وجودمان را فراگرفته بود چاره‌ای نداشتیم جز اینکه به کوه‌های اطراف «آوزین» پناه ببریم. همین‌طور هم شد، اما آنجا نه آذوقه‌ای داشتیم نه سرپناهی. نزدیکی‌های ۱۰ صبح بود که......» 🔺 شمارگان: 2000 نسخه 🔺صفحات: ۱۶۵ صفحه همراه با تصاویر ضمیمه @MehreMaandegar
4_5999220669923984649.mp3
2.75M
🎙درک شب قدر... حجت‌الاسلام عالی @MehreMaandegar
9.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠معلمی که تمام وقتش را کرده 🔸دعای روز نوزدهم ماه رمضان @MehreMaandegar
💠 راهکارهای در جزء نوزدهم قرآن کریم @MehreMaandegar
💠حمال تبریزی 🔺در خیابان شمس تبریزی شهر تبریز زیارتگاهی وجود دارد که به قبر حمال معروف است. فرد بیسوادی در تبریز زندگی میکرد و تمام عمر خود را در بازار به حمالی و بارکشی می گذراند تا از این راه رزق حلالی بدست آورد. یک روز که مثل همیشه در کوچه پس کوچه های شلوغ بازار مشغول حمل بار بود، برای آنکه نفسی تازه کند، بارش را روی زمین می گذارد و کمر راست می کند. صدایی توجه اش را جلب می کند؛ میبیند بچه ای روی پشت بام مشغول بازی است و مادرش مدام بچه را دعوا میکند که ورجه وورجه نکن، می افتی! در همان لحظه بچه به لبه بام نزدیک می شود و ناغافل پایش سر میخورد و به پایین پرت میشود. 🔺مادر جیغی میکشد و مردم خیره میمانند. حمال پیر فریاد میزند ""! کودک میان آسمان و زمین معلق میماند، پیرمرد نزدیک می شود، به آرامی او را میگیرد و به مادرش تحویل میدهد. جمعیتی که شاهد این واقعه بودند همه دور او جمع میشوند و هر کس از او سوالی میپرسد: یکی میگوید تو امام زمانی، دیگری میگوید حضرت خضر است، کسانی هم میگویند جادوگری بلد است و سحر کرده. 🔺حمال که دوباره به سختی بارش را بر دوش میگذارد، خطاب به همه کسانی که هاج و واج مانده و هر یک به گونه ای واقعه را تفسیر می کنند، به آرامی و خونسردی می گوید: " خیر، من نه امام زمانم، نه حضرت خضر و نه جادوگر، من همان حمالی هستم که پنجاه شصت سال است در این بازار میشناسید. من کار خارق العاده ای نکردم، بلکه ماجرا این است که یک عمر هر چه فرموده بود، من اطاعت کردم، یکبار من از خواستم، او اجابت کرد. اما مردم این واقعه را بر سر زبان‌ها انداختند و این حمال تا به امروز جاودانه شد و قبرش زیارتگاه مردم تبریز شد. 🔸تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن 🔸که خواجه خود روش بنده پروری داند @MehreMaandegar