پدر بزرگ مهربونم؛
امروز روز پدره،روزی که باید بهت تبریک بگم و تو دیگه کنارمون نیستی.
اینکه روز پدر از پیشمون رفتی همچیزو غمگین تر میکنه..من دلم برات تنگ شده ولی خیلی وقتا خیلی چیزای اطرافم یادتو زنده میکنن،هردفعه که برای مبارزه آماده میشم..با خودم میگم بخاطر باباجون خوب مبارزه کن!
تو تنها کسی بودی که توی تکواندو تشویقم میکرد،هیییچکس به اندازه تو ذوق اینو نداشت که کمربند مشکی بشم،هیچکس مثل تو نمیخواست یه مبارزه گر حرفه ای بشم.
واقعا ازت ممنونم..ممنون که بزرگترین تاثیر مثبت رو توی تکواندو روم گزاشتی..من به رویاهات فکر میکنم،توی زمانی که همه میگفتن دکتر شو تو بهم میگفتی از تکواندو چه خبر؟
زنگ میزدی میگفتی به به ملیکا خانم چطوری؟
وقتی دلم برای صدات تنگ شد،خوابتو دیدم..دوباره صدام زدی و صدای خنده هاتو یادم اومد..
کاش فقط حسرت یه چیزایی روی دلم نمیموند،کاش بیشتر بغلت میکردم،کاش قبل از اینکه بری با مدال تکواندو میومدم پیشت:)
ولی وقتی رفتم مسابقه،به آسمون که نگاه کردم حس میکردم تو تنها تماشاچی هستی..نمیخواستم نا امیدت کنم،من هنوز کلی راه دارم باباجون،خیلی مونده تا رویای جفتمونو برآورده کنم.
لطفا مواظبم باش،مواظب هممون.
هیچوقت آخرین روزی که سرمو بوس کردی یادم نمیره..
خیلی زیاد دوستت دارم
حالا حس میکنم میتونم بگم: روزت مبارک:)✨
☆𝕄𝕖𝕝𝕚𝕣𝕒☆
پدر بزرگ مهربونم؛ امروز روز پدره،روزی که باید بهت تبریک بگم و تو دیگه کنارمون نیستی. اینکه روز پدر ا
خدا رحمتشون کنه
هدفت زیاد دور نیس...به زودی به دستش میاری ایشالا:))))