eitaa logo
| معماری هجری |
445 دنبال‌کننده
199 عکس
97 ویدیو
3 فایل
معماری یعنی تحقق ظرف حیات انسان؛ انسانی که غایتش عبد بودن است ارتباط @AG_094
مشاهده در ایتا
دانلود
| معماری هجری |
🔸 طرح جامع معماری با ابتناء بر قرآن یکی از روش‌های مرسوم عرضه‌ی موضوعات به اسلام، ارجاع آن موضوع به
🔸 مبانی غیرتوحیدی در دانش معماری ▫️معماری به عنوان یک هنر و دانش در زمره‌ی علوم انسانی قرار دارد. در زمینه‌ی هنر و دانش معماری، اگر چه فرهنگ اسلامی و ایرانی ما بسیار عمیق و عریق است، اما ورود علوم جدید از غرب در دویست سال گذشته، این حوزه را تحت تاثیر جدی خود قرار داده است. دیدگاه رهبر معظم انقلاب درباره‌ی علوم انسانی دیدگاه قاطع و روشنی است؛ ایشان در ۲۹ مهر ۱۳۸۹ در دیدار با طلاب، فضلا و استادان حوزه علمیه‌ی قم به ‹ذات مسموم› علوم انسانی غربی تاکید نمودند: «این که بنده درباره‌ی علوم انسانی در دانشگاه‌ها و خطر این دانش‌های ذاتاً مسموم هشدار دادم - هم به دانشگاه‌ها هم به مسئولان - به خاطر همین است. این علوم انسانی‌ای که امروز رائج است، محتواهایی دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است؛ متکی بر جهان‌بینی دیگری است؛ حرف دیگری دارد، هدف دیگری دارد.» امام خامنه‌ای در ۱۳۹۳/۴/۱۱ در دیدار با استادان دانشگاه‌ها به صورت صریح‌تر و شفاف‌تر اشکال وارد بر ذات و ماهیت علوم انسانی را روشن فرمودند: «حرف این است که مبنای علوم انسانی غربی، مبنای غیر الهی است، مبنای مادّی است، مبنای غیر توحیدی است؛ این با مبانی اسلامی سازگار نیست، با مبانی دینی سازگار نیست. علوم انسانی آن وقتی صحیح و مفید و تربیت‌کننده‌ی صحیح انسان خواهد بود و به فرد و جامعه نفع خواهد رساند که بر اساس تفکّر الهی و جهان‌بینی الهی باشد؛ این امروز در دانش‌های علوم انسانی در وضع کنونی وجود ندارد.» ▫️در حقیقت اشکال ذاتی و ماهیتی وارد بر علوم انسانی به صورت عام و دانش معماری به صورت خاص، مبنای غیرتوحیدی آن است. مبنای غیرتوحیدی مبنی بر جهان‌بینی مادی است. هنگامی که انسان قائل به این باشد که هستی همان خلق خداست و خدا تنها خالق تمام هستی است، که پس از خلق، ربوبیت آن را نیز بر عهده دارد و همه‌ی عالم تحت قدرت، تدبیر و تقدیر او و به سوی او صیرورت دارند، و عالم را در چنان ‹هندسه الهی› ببیند، طبعاً تمام حرکات و اعمال خود را در این نظام توحیدی تعریف می‌کند. معماری نیز از این قاعده مستثنی نیست. معماری توحیدی یعنی معمار خود را و طرح و نقشه‌ی خود را جزئی و بخشی از نقشه خدا و هندسه الهی ببیند؛‌ چون همه‌ی عالم از جمله عالم انسانی را در چهارچوب خلق او و ذیل تدبیر و تقدیر و مشیت او می‌بیند. پس طرح او باید در طرح کلی خدا بنشیند. اما آن چه در غرب و روند مدرنیته تعریف شد، جهتی کاملا معارض با این حقیقت بود. 🏘 معماری هجری @MemariHejri_ir
⚠️⚠️وقتی نیازهای اساسی (مانند مسکن) تأمین نمی‌شوند، مرزهای اخلاقی و اجتماعی زیر سؤال می‌رود. 😨 پیام این پوستر به این موضوع اشاره می‌کند که فقدان مسکن مناسب می‌تواند افراد را به سمت رفتارهای غیرمعمول سوق دهد. در ایران نیز فقدان مسکن ارزان و مناسب موجب ناهنجاری‌هایی از این دست گشته‌ است. یکی از دلایل رفتارهای ناهنجار جنسی در فضاهای عمومی شهری، تغییر تعاریف محیط برای انسان‌ها (سر این رشتهٔ دراز است) و نیز کمبود مسکن است. که قیمت آن سر به فلک کشیده و مردم را وادار می‌کند از ازدواج کردن بترسند... خوراک، پوشاک، مسکن! اینها نیازهای اولیه انسانند. در سرزمینی به این وسعت، تأمین مسکن را صرفا به عهده دولت گذاشتن، منجر به از دست رفتن جوانی جمعیت و تامین نیازهای جنسی در ملأ عام می‌گردد... نمی‌شود که هم حجاب و عفت خواست هم امکان آن را تأمین ننمود. ستر و عفاف پوشش مناسب و مسکن میخواهد. اگر دولت انتخاب بین زمین و مسکن را به خود مردم واگذار می‌نمود، مشکل گرانی مسکن تا حد بسیار زیادی حل شده و در تأمین هزینه ساختمان‌سازی و اجاره بها و متعاقبا کنترل ناهنجاری‌های اجتماعی تاثیر بسزایی بر جای میگذاشت. 🔻ایتا و تلگرام🔻 @Maalekalmolk
| معماری هجری |
🔸 مبانی غیرتوحیدی در دانش معماری ▫️معماری به عنوان یک هنر و دانش در زمره‌ی علوم انسانی قرار دارد. د
🔹 توحید در خلق؛ معماری توحیدی علیه معماری امانیستی توحید به عنوان نخستین و بنیادی‌ترین اصل اسلام، نخست خود را در جهان‌بینی اسلام بروز می‌دهد. «جهان‌بینی یعنی برداشت و تلقی یک انسان، مکتب یا مسلک و آئین از جهان. اسلام یک جهان‌بینی دارد. اسلام معتقد است همه‌ی این مجموعه‌ای که نامش جهان است، از بالا تا پایین، از موجودات ناچیز و حقیر تا موجودات بزرگ و چشم‌گیر؛ از پست‌ترین جاندار یا بی‌جان، تا شریف‌ترین و پرقدرت‌ترین موجودات جاندار و دارای خرد یعنی انسان، همه و همه، همه جای این عالم، بنده، برده و آفریده و وابسته‌ی به یک قدرت بسیار عظیم است... آن قدرت بالاتر اسمش خداست، الله است. پس جهان یک حقیقتی است که به خودی خود استقلال ندارد. خودش را خودش به وجود نیاورده؛ از داخل و از درون نجوشیده؛ بلکه دست قدرتمندی این پدیده‌های گوناگون را آفریده و به وجود آورده است.» [۱] بشر طغیان‌گر اما این تلقی و جهان‌بینی توحیدی را برنتافته و به ویژه بشر غربی از دوره‌ی رنسانس به این سو، به شکلی سازمان‌یافته و جریانی، علیه جهان‌بینی الهی طغیان کرده است. از حیث هستی‌شناختی، بشر غربی و مدرن در کفرکیشی و پاگانیسم خود، انسان را در کانون هستی قرار داد و پارادایم امانیسم را شکل داد. «عصر رنسانس، عصر شکستن هر نوع قید و بندی بود. مردم به همین اندازه قانع نبودند که هر قید و مانعی را که بر سر راه ترقی آنهاست از میان بردارند و برای وصول به منظور خوش مقید به هیچ سنت و اصلی نباشند، بلکه می‌خواستند حتی قیود سنن ملی و مذهبی و آداب عمومی و فضائل اخلاقی را نیز در هم بشکنند؛ در نتیجه منکر تمام اصول اخلاقی شدند. در طول رنسانس، بشر محور همه چیز قرار گرفت. رنسانس مظهر جدی‌ترین تلاش‌های هنرمندان برای تفسیر عالم بر اساس معیار بشر بود. اندیشمندان رنسانس بر این باور بودند که تمام خلقت، حول محور انسان و آینه‌ی اوست و طبیعت می‌تواند تحت اختیار بشر قرار بگیرد. هنر ابزار حاکمیت انسان بود که در آن پدیده‌های ظاهری می‌توانست بر اساس قواعد و نسبت‌های بشری تفسیر گردد، مورد بررسی قرار گیرد و نشان داده شود.» [۲] معماری دوره‌ی رنسانس دقیقا همین ویژگی‌ها را داشت؛ مظهری تمام‌عیار از هندسه‌ی بشری به جای هندسه‌ی الهی. آن چنان که معماران و مجسمه‌سازانی چون دوناتلو، میکل آنژ و داوینچی در آن دوران به تمایلات امانیستی و تخیلات هوس‌ورزانه تعیّن می‌دادند. حتی کلیسا به عنوان یک محیط عبادی را هم آلوده به مظاهر امانیستی نمودند. این فعالیت‌ها، جرقه‌های نخستین رنسانس در اروپا را از (فلورانس) ایتالیا شکل دادند و تا به امروز استمرار دارد. «در دوران رنسانس هنرمند به معنای واقعی خالق اثر شد. در این دوره بود که هنرمند به وسیله‌ی اثر هنری قابل شناسایی گردید. در این زمان هنرمند به جای تقلید از طبیعت، مطابق اصول آفریده‌ی ذهن خود به شناخت آن می‌پردازد و این شناخت باعث آفرینش اثر هنری می‌شود.»[۳] اما در معماری توحیدی، معمار حق ندارد هر آن چه به ذهن او می‌رسد را به تعیّن درآورد، بلکه باید با هندسه‌ی الهی هماهنگ باشد. در معماری توحیدی، معمار باور دارد که بشر در مرکز عالم نیست، بلکه خدا در مرکز عالم است و او در دامنه‌ی خلق الهی عمل می‌کند؛ همه‌ی هستی خلق اوست و او تنها خالق هستی است. خالق آگاه و حکیمی که ‹ خلق بالحق › انجام داده است؛ همه‌ی خلق خدا بر اساس حق بوده است. خلق خدا بر اساس طرح و نقشه و کاملا حکیمانه است؛ نظمی فطری و همه‌گیر بین اجزاء عالم برقرار است. پس معمار حق ندارد صُنع و سازه‌ای خلاف نقشه و طرح خدا در خلق حکیمانه‌اش طرح بزند. «توحید یعنی جهان دارای یک آفریننده و سازنده، و به تعبیری، دارای یک روح پاک و لطیف است... یعنی هنگامی که یک مسلمان، از دیدگاه اسلام به این عالم نگاه می‌کند، این عالم را یک موجود مستقلی نمی‌بیند، بلکه یک موجودی می‌بیند وابسته به یک قدرت بالاتر.» [۴] توحید شاکله‌ی کلی نقشه خدا و هندسه الهی است. به تعبیر رهبر معظم انقلاب همان‌طور که فرمود: «نظام اسلامی مبنی بر نقشه خدا و هندسه الهی است» علاوه بر نظام اسلامی، معماری اسلامی هم مبنی بر نقشه خدا و هندسه الهی است. طرح و نقشه‌ی معمار توحیدی وابسته و منوط است به طرح و نقشه‌ی خدا. او در معماری خود مستقل نیست. معمار موحّد بر اساس هندسه الهی، مهندسی می‌کند. [۱] طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، صص ۱۸۴ و ۱۸۵. [۲] امیر بانی‌مسعود، تاریخ معماری غرب، نشر خاک، ۱۳۸۵. [۳] امیر بانی‌مسعود، تاریخ معماری غرب، نشر خاک، ۱۳۸۵. [۴] طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، صص ۱۸۶ و ۱۸۷. 🏘 معماری هجری @MemariHejri_ir
| معماری هجری |
🔹 توحید در خلق؛ معماری توحیدی علیه معماری امانیستی توحید به عنوان نخستین و بنیادی‌ترین اصل اسلام، ن
🔸 توحید در جعل؛ معماری توحیدی به مثابه یک سلوک توحیدی خدایی که آسمان‌ها و زمین و آن چه در آنهاست را خلق کرده، سامانه‌ی پیچیده‌ای از کارکردهای مختلف را برای اجزاء و عناصر آنها ‹جعل› کرده است: ‹ الّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأرضَ فِراشاً وَ السّمَاءَ بِنَاءً وَ أنزَلَ مِنَ السّمَاءِ مَاءً فَأخرَجَ بِهِ مِنَ الثّمَراتِ رِزقاً لَكُم فَلَا تَجعَلُوا لِلّهِ أندَاداً وَ أنتُم تَعلَمُونَ › (سوره بقره آیه ۲۲) اما در نسبت با جعلی که خدا صورت داده، بشر هم امکان جعل دارد؛ ‹ فَلَا تَجعَلُوا لِلّهِ أندَاداً › بشر حق ندارد برای الله، شریک و ندّ جعل کند. شرک در جعل و جعل إله برای الله، عذاب شدید در پی دارد: ‹ الّذِي جَعَلَ مَعَ اللّهِ إِلهًا ءَاخَرَ فَألقِيَاهُ فِي العَذَابِ الشّدِيدِ › (سوره ق، آیه ۲۶) شرک می‌تواند ابعاد پیچیده‌تر و لایه‌بندی‌های متنوعی داشته باشد. سلوک توحیدی در انسان موحّد آن است که جلی‌ترین شرک‌ها در سطوح رفتاری و اعتقادی، تا خفی‌ترین شرک‌ها در عمق وجود وی کاویده و اصلاح شوند. منطق در ذهن، فکر و اندیشه، در عمیق‌ترین لایه‌های وجودی انسان قرار دارد. شرک می‌تواند در منطق انسان لانه گزیند و زیربنای معرفت او را غیرتوحیدی کند. منطق توحیدی، فکر و اندیشه‌ی انسان را در عمیق‌ترین لایه‌های وجودی او با توحید پالایش می‌کند. بشر با ساخت انواع دستگاه‌های منطقی، توحید را مخدوش کرده است. مبانی غیرتوحیدی علوم انسانی به تعبیر رهبر معظم انقلاب ناظر به همین منطق غیرتوحیدی است. منطق توحیدی در ‹ لا إله إلا الله › این است که انسان موحّد، هر إلهی غیر از الله را نفی می‌کند. این قاعده در تمام اعمال و رفتار و علائق و اعتقادات او مبنا است. حال اگر انسان این قاعده را در منطق ذهن و قلب خود مورد توجه قرار ندهد، در عوض، هر قاعده‌ی دیگری را از جانب خود و بر اساس علم خود جعل کند، غفلت از منطق توحیدی و در غلتیدن به وادی منطق‌های غیرتوحیدی است. بشر با فروکاست منطق و مبانی حوزه‌های مختلف از جمله معماری به ساحت ماده، دامنه‌ی گسترده‌ای از انواع دستگاه‌های منطقی غیرتوحیدی را جعل کرده است. یکی از این نمونه‌ها در معماری، کاری است که ویتروویوس در ۲۰۰۰ سال پیش انجام داده است. مشهور آن است که قدیمی‌ترین سند مبانی نظری معماری به او نسبت داده شده است. بررسی کار او اثبات می‌کند که چگونه عدم توجه به جهان‌بینی و هستی‌شناسی توحیدی ذیل انگاره‌ای مادی منجر به منطق غیر توحیدی می‌شود که حسب ظاهر صحیح است اما در باطن به کنار زدن منطق توحیدی در لایه‌های عمیق‌تر معرفت انسان نیل می‌یابد. نکته حائز اهمیت آن است که بر پایه‌ی منطق اولیه‌ای که از ویتروویوس نشأت گرفته، ده‌ها منطق دیگر در مبانی نظری معماری توسعه یافته‌اند. ادامه دارد... 🏘 معماری هجری @MemariHejri_ir
آیت‌الله میرباقری: 🔻 این مدل شهر کنونی حتماً با یک الگوی مسکن و یک الگوی تغذیه و یک الگوی روابط اجتماعی و یک فرهنگ خاصی سازگار است؛ مثلاً آپارتمان‌های کنونی متناسب با یک روابط خانوادگی و عشیره‌ای بزرگ نیست بلکه متناسب با خانوادۀ سلولی غربی است. همچنین این الگوی مسکن متناسب با یک زوجی است که زندگی کاری مفصلی بیرون از منزل دارند و نشاط و انبساط خود را نیز در یک روابط خاصی گذرانده‌‌‌‌اند و در آخر برای رفع خستگی نیاز به یک پارکینگ برای استراحت دارند تا دوباره صبح سرکار بروند. 🏘 معماری هجری @MemariHejri_ir
64.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 برخی دیوارها شهرت جهانی دارند، اما برخی به اندازه‌ای که مهم هستند، شهرت ندارند. در این برنامه از طولانی‌ترین تا جنجالی‌ترین و از مرموزترین تا مقدس‌ترین دیوارهای جهان را مرور می‌کنم. از میان همه این دیوارها، خون‌بارترین آنها و معمار این دیوار را معرفی خواهم کرد. در حقیقت عملیات علیه این دیوار بود! 🏘 معماری هجری @MemariHejri_ir
40.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 شهرک‌های اسرائیلی چگونه دیوار آهنین ژابوتینسکی را محقق می‌کنند؟ ✅ مشاهده ویدئو با کیفیت بالاتر در یوتیوب youtu.be/n2yZeVbHdQ4 اندیشه هجری | امیر گودرزی @Hejri_Thought
| معماری هجری |
💢 شهرک‌های اسرائیلی چگونه دیوار آهنین ژابوتینسکی را محقق می‌کنند؟ ✅ مشاهده ویدئو با کیفیت بالاتر در
🔻ولادیمیر ژابوتینسکی که از پدران صهیونیسم است، در سال ۱۹۲۳ میلادی نظریه‌ای با عنوان دیوار آهنین مطرح کرد. شهرک‌های اسرائیلی در کرانه باختری و سایر مناطق اشغالی، ویژگی‌ها و نقش‌هایی دارند که آنها را به نوعی «دیوار آهنین» در برابر مقاومت فلسطینیان تبدیل می‌کند. این ویژگی‌ها به شکلی طراحی شده‌اند که کنترل اسرائیل را بر زمین تثبیت و هرگونه چالش برای حذف این حضور را دشوار کنند. مهم‌ترین ویژگی‌های این شهرک‌ها عبارتند از: ۱. استراتژیک بودن موقعیت جغرافیایی کنترل بر نقاط کلیدی: شهرک‌ها معمولاً در ارتفاعات یا مکان‌هایی ساخته می‌شوند که از نظر جغرافیایی بر مناطق اطراف تسلط دارند. این موقعیت‌ها به اسرائیل امکان نظارت و کنترل بهتر بر سرزمین‌های فلسطینی را می‌دهد. قطع پیوستگی جغرافیایی فلسطینی‌ها: شهرک‌ها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که مناطق فلسطینی را تکه‌تکه کنند و از شکل‌گیری یک منطقه جغرافیایی پیوسته که برای تشکیل دولت فلسطینی ضروری است، جلوگیری شود. ۲. حضور نظامی و امنیتی بسیاری از شهرک‌ها با پشتیبانی مستقیم نظامی ساخته می‌شوند و اغلب دارای حضور گسترده نیروهای نظامی یا شبه‌نظامی هستند. این حضور، نوعی «دیوار آهنین» فیزیکی ایجاد می‌کند که فلسطینیان را از مقاومت موثر بازمی‌دارد. مناطق اطراف شهرک‌ها به‌طور مکرر به‌عنوان «مناطق نظامی بسته» اعلام می‌شوند که دسترسی فلسطینیان به زمین‌هایشان را محدود می‌کند. ۳. زیرساخت‌های پیشرفته و انحصاری شهرک‌ها اغلب دارای زیرساخت‌های مدرن، مانند جاده‌های ویژه (جاده‌های بای‌پس) هستند که فقط برای استفاده شهرک‌نشینان طراحی شده‌اند. این جاده‌ها نه تنها پیوند بین شهرک‌ها و اسرائیل را تسهیل می‌کنند، بلکه فلسطینیان را از استفاده از این مسیرها منع می‌کنند و آنها را در مناطق جداگانه محدود می‌کنند. ۴. افزایش جمعیت یهودی در مناطق حساس شهرک‌سازی به‌طور هدفمند برای تقویت حضور یهودیان در مناطقی که فلسطینیان اکثریت دارند یا دارای اهمیت تاریخی و مذهبی هستند، انجام می‌شود. این تغییر ترکیب جمعیتی، باعث تضعیف ادعاهای فلسطینیان بر آن مناطق می‌شود. ۵. ایجاد پیوندهای دائمی با اسرائیل شهرک‌ها به وسیله راه‌ها، شبکه‌های برق، آب و اینترنت به اسرائیل متصل می‌شوند. این زیرساخت‌ها نشان‌دهنده تلاش برای الحاق ضمنی این مناطق به اسرائیل است، به‌گونه‌ای که حذف این پیوندها تقریباً غیرممکن به نظر برسد. ۶. تثبیت حضور ایدئولوژیک و نمادین شهرک‌ها اغلب به‌عنوان نمادهای حضور یهودیان در «سرزمین مقدس» معرفی می‌شوند. این مسئله، حتی اگر فلسطینیان یا جامعه بین‌المللی به توافق سیاسی برسند، ادعاهای اسرائیل را بر این مناطق تقویت می‌کند. ۷. ایجاد بازدارندگی روانی و فیزیکی شهرک‌ها به فلسطینیان این پیام را می‌دهند که حضور اسرائیل دائمی است و تلاش برای مقابله با آن بی‌نتیجه خواهد بود. این همان ایده‌ای است که ژابوتینسکی در «دیوار آهنین» مطرح می‌کند؛ اینکه مقاومت باید با موانع غیرقابل نفوذ مواجه شود تا در نهایت اعراب به سازش تن دهند. شهرک‌های اسرائیلی نه‌تنها به‌عنوان سکونت‌گاه‌هایی برای جمعیت یهودی عمل می‌کنند، بلکه بخشی از یک استراتژی امنیتی، سیاسی و ایدئولوژیک هستند که هدف آن تثبیت حضور اسرائیل و کاهش مقاومت فلسطینیان است. این شهرک‌ها عملاً «دیوار آهنینی» را شکل می‌دهند که مقاومت فلسطینیان را ناکام کرده و امکان هرگونه بازگشت یا تغییر در وضعیت را دشوار سازد و گروه‌های مقاومت در کرانه باختری باید شکل بگیرند که به این استراتژی حمله کنند. ✅ مشاهده ویدئو در یوتیوب youtu.be/n2yZeVbHdQ4 اندیشه هجری | امیر گودرزی @Hejri_Thought
45.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻کیبوتص؛ تعاون بر اثم و عدوان 💢 کیبوتص‌ها محصول پیوند ایدئولوژی صهیونیسم با آرمان‌های سوسیالیستی بودند. آن‌ها نه تنها به‌عنوان ابزار عملی برای تحقق اهداف صهیونیسم عمل کردند، بلکه خود به نمادی از تلاش برای ایجاد جامعه‌ای برابر و اشتراکی در چارچوب ایدئولوژی ملی‌گرایانه یهودی تبدیل شدند. ◀️ مشاهده با کیفیت بالا: آپارات aparat.com/v/lzjpb13 یوتیوب youtu.be/f0OQucu1jKA اندیشه هجری | امیر گودرزی @Hejri_Thought
🔻کیبوتص‌ها یکی از مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین پدیده‌های اجتماعی و اقتصادی در تاریخ اسرائیل هستند. این کلمه عبری به معنای "جمع" یا "گروه" است و به جوامع اشتراکی اشاره دارد که اصول اولیه آن بر پایه کار مشترک، برابری اقتصادی، و زندگی گروهی بنا شده است. کیبوتص‌ها در اوایل قرن بیستم و عمدتاً از دهه ۱۹۱۰ به وجود آمدند. نخستین کیبوتص، «دگانیا»، در سال ۱۹۱۰ در نزدیکی دریاچه جلیل (طبریه) تأسیس شد. این حرکت توسط اشغالگران یهودی جوان که از اروپای شرقی آمده بودند آغاز شد. این افراد عمدتاً صهیونیست‌های سوسیالیست بودند که هدفشان احیای سرزمین یهودی و بازگشت به کار کشاورزی به‌عنوان بخشی از آرمان ملی و اجتماعی صهیونیسم بود. ویژگی‌های کیبوتص‌ها ۱. اشتراک منابع: همه چیز در کیبوتص به اشتراک گذاشته می‌شد، از زمین و درآمد گرفته تا مسئولیت‌ها و امکانات زندگی. هیچ‌کس مالک خصوصی زمین یا منابع نبود. ۲. برابری اقتصادی: درآمد حاصل از کشاورزی، صنعت، یا خدمات بین اعضا به صورت مساوی توزیع می‌شد. ۳. زندگی جمعی: اعضا در خانه‌های کوچک زندگی می‌کردند، اما بیشتر جنبه‌های زندگی، از غذا خوردن تا تربیت کودکان، به‌صورت جمعی انجام می‌شد. ۴. کار کشاورزی: کیبوتص‌ها در ابتدا عمدتاً بر کشاورزی متمرکز بودند و اغلب در مناطق دورافتاده و بیابانی ایجاد می‌شدند تا این زمین‌ها را احیا کنند. نقش کیبوتص‌ها در تشکیل اسرائیل کیبوتص‌ها نقشی کلیدی در ساختار اقتصادی و اجتماعی اسرائیل ایفا کردند: آن‌ها پایگاه‌های اصلی برای گسترش شهرک‌سازی یهودیان در دوران قبل از تشکیل دولت اسرائیل بودند. در توسعه کشاورزی مدرن و نوآوری‌های فناوری کشاورزی نقش مهمی داشتند. بسیاری از رهبران اولیه اسرائیل، از جمله بن گوریون، تجربه زندگی در کیبوتص داشتند و ارزش‌های آن را به سیاست‌های ملی وارد کردند. تغییرات در کیبوتص‌ها در دهه‌های اخیر، کیبوتص‌ها دچار تغییرات عمده‌ای شده‌اند: بسیاری از آن‌ها از مدل اشتراکی فاصله گرفته‌اند و به سمت خصوصی‌سازی و اقتصادی شدن حرکت کرده‌اند. برخی از آن‌ها اکنون به‌جای کشاورزی، بر صنعت و گردشگری متمرکز هستند. بسیاری از جوانان دیگر علاقه‌مند به زندگی در این جوامع نیستند، که باعث کاهش جمعیت برخی کیبوتص‌ها شده است. کیبوتص‌های مدرن امروزه، کیبوتص‌ها به نوعی تغییر کرده‌اند تا با واقعیت‌های اقتصادی و اجتماعی جدید تطبیق یابند. آن‌ها همچنان بخشی از تاریخ و فرهنگ رژیم صهیونسیتی را تشکیل می‌دهند و نمادی از روحیه جمعی و همکاری هستند که نقش مهمی در شکل‌گیری دولت نامشروع اسرائیل ایفا کردند. کیبوتص‌ها محصول پیوند ایدئولوژی صهیونیسم با آرمان‌های سوسیالیستی بودند. آن‌ها نه تنها به‌عنوان ابزار عملی برای تحقق اهداف صهیونیسم (مثل احیای سرزمین و تقویت حضور یهودیان) عمل کردند، بلکه خود به نمادی از تلاش برای ایجاد جامعه‌ای برابر و اشتراکی در چارچوب ایدئولوژی ملی‌گرایانه یهودی تبدیل شدند. در آیه ۲ سوره مائده خداوند خطاب به مومنین می‌فرماید: «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ». بر محور بر و تقوا همکاری و معاونت کنید و بر محور اثم و عدوان تعاون نکنید. کیبوتص‌ها مصداق تعاون بر اثم و عدوان هستند. در همین سوره مائده آیه ۶۲، درباره یهود می‌فرماید ««وَتَرَىٰ كَثِيرًا مِّنْهُمْ يُسَارِعُونَ فِي ٱلْإِثْمِ وَٱلْعُدْوَٰنِ وَأَكْلِهِمُ ٱلسُّحْتَ ۚ لَبِئْسَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ» بسیاری از این‌ها در اثم و عدوان و حرام‌خواری با سرعت پیش می‌روند! مشاهده ویدئو در یوتیوب و آپارات: youtu.be/f0OQucu1jKA aparat.com/v/lzjpb13 اندیشه هجری | امیر گودرزی @Hejri_Thought
✅ دو عالم و دو نوع ظهور (مبانی متضاد معماری و تفاوت عملی در نتایج) 🗿🗽🗼بخشی از تاریخ معماری با دوران مجسمه‌سازی و بت سازی مرتبط است و این در بررسی‌های دقیق، منشعب از فلسفهٔ یونان باستان است که بعدها در روم باستان بال و پر گرفت و گسترش یافت. این است که دیده می‌شود فرمالیسم نقش ویژه‌ای در ساختمانهای مدرن دارد. این ناشی از پیکر تراشی و نگاه زیبایی شناسانه در اعصار گذشته است که تا امروز تسری یافته. اما آنچه اسلام میگوید و دستور می‌دهد متفاوت است. ❎ غرب میگوید خدا را تجسم ببخش، سپس آن جسم را بپرست. یک روزی این جسم بتهای بسیار زیبا و رئال بودند، و روز دیگر خودپرستی! بت‌ها در قالب سلبریتی‌ها ظهور و بروز یافتند. حال این تجسم و تجسد از طریق سلبریتی‌هایی که ساختمان می‌سازند مانند «گیری» یا «زها حدید» یا «نورمن فاستر» و ... ظهور و بروز پیدا می‌کند و یا از طریق خود ساختمان‌هایی که برند شده‌اند. که پیش از این دربارهٔ آن‌ها سخن گفته‌ایم. ✅ و اما اسلام میگوید که ابتدا می‌بایست معمار ساخته شود تا بتواند نقش و طرحی دراندازد که بشود بنایی برای عبودیت کردن. و معمار چگونه تصنیع می‌شود؟ معمار انسانی‌ست که از طریق تقوای الهی و عمل به دستورات او، در حقیقت از طریق عبد شدن، خداوند توان دریافت الهامات الهی و تبدیل آن به هنر و عمران ابنیه و شهر را به او میدهد. اگر معمار چنین نشد، بنایش ارزش معنوی ندارد. لذا اهتمام معمار نمی‌باید که اهتمام بر بسط جهالت باشد و متعصبانه بخواهد خودش یا بنایش به بتهای شاخص و شهر به بتکده تبدیل شود. ✅ در حقیقت معمار باید از طریق عمران بنا برای خدا، جایی که خداوند سجده شود (مسجد) نقش یک رسانا برای به عمل درآمدن یک ساختمان یا شهر الهی را داشته باشد تا رضایت خدا را تحصیل کرده و سایر مردم را نیز با این بنا به عبودیت دعوت نماید. در اسلام بر خلاف نظریات تحریفی تورات و انجیل و پیش از آن کفرکیشی مصر و یونان و روم باستان، خدا را نمیتوان تجسم نمود. از طرفی امام علی علیه‌السلام میفرمایند: خدایی را که نبینم نمی‌پرستم! پس چه شد؟ میتوان مگر خدا را دید؟ گذشته از این در آیات کلام‌الله مجید آمده است که وقتی "موسی کلیم‌الله" از خدا خواست که او را ببیند، خدا فرمود: «لن ترانی! یعنی هرگز نمیتوانی!» بعد جلوه‌ای از خود را به کوه طور عرضه کرد و طور از هم پاشید و موسی از هم پاشیدن کوه را که دید بیهوش شد. پس حضرت امیر روحی له الفداه چگونه خدا را دیده‌اند و سپس پرستیده‌اند؟ مفسرین می‌گویند: خدا را در آیات و نشانه‌های او باید جستجو کرد. «و فی الارض آیات للموقنین و فی انفسکم» در زمین نشانه‌هایی برای آنان که یقین دارند وجود دارد و در نفوس خودتان هم. اگر نشانه‌های خداوند در زمین تو را به فکر فرو نبرد، درون خودت را که پر از نشانه‌های خداست جستجو کن. دقت کنی می‌بینی‌. بعد امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام میفرمایند: اگر پرده‌ها از عالم کنار روند، چیزی بر یقین من افزوده نخواهد شد. این یعنی امام آنقدر چشم آیت بینشان فعال است که همه نشانه‌های خداوندی را از پس تمام پرده‌های عالم می‌بینند. 🔆✅ معمار مسلمان که قلبش شده محل الهامات الهی، این آیات را می‌شناسد و در بنای خود عمران می‌کند. یعنی آن را در ساختمان‌ها ظهور و بروز می‌بخشد. او تکنیک را می‌شناسد، او معماری کردن بلد است اما سر منشأ الهامات هنری، معماری و نیازسنجی او، سرمنشأ زیبایی شناسی او، از چشمه لایزال الهی است. عقلانی‌ست. عقل را هم خدا به او هبه کرده. و عقل فرای فکر است. پس بنای او هم به غایت ماهرانه ساخته شده و هم بی‌اندازه عاقلانه طرح شده. دیگر تنها عملکرد یا فرم معمار را درگیر نمی‌کند. بلکه یک کل کامل با جزئیات عالی و پیوستگی زیاد عمران می‌نماید. این یک فهم اجمالی‌ست که هر معماری با توجه به تغییرات پیش روی جهان باید داشته باشد تا اختیار خود را به ابزارهای جدید و هوش مصنوعی نسپارد. و مفتون ابنیه‌ و معمارانی که در نقش بت‌های جاهلی ظاهر می‌شوند، می‌نشود! 🔻ایتا و تلگرام🔻 @Maalekalmolk
💢 در مقاله «کلانشهر و حیات ذهنی» جورج زیمل، کلانشهر (متروپلیس) نه‌تنها به‌عنوان یک محیط جغرافیایی یا شهری توصیف می‌شود، بلکه به‌عنوان یک شیوه زندگی و ذهنیت خاص تحلیل می‌گردد. زیمل کلانشهر را محیطی می‌داند که با تضادها، محرک‌های مداوم، و آزادی‌های فردی همراه است، اما در عین حال باعث بیگانگی، بی‌تفاوتی، و سطحی شدن روابط انسانی می‌شود. بنابراین، کلانشهر فقط یک مکان نیست؛ بلکه بازتابی از مدرنیته و پیچیدگی‌های اجتماعی-روانی آن است. 🔻این ویژگی‌ها سبب می‌شود که کلان‌شهر با سبک زندگی اسلامی ایرانی ناسازگار باشد. کلان‌شهر انسان مرچنت و کاسب تولید می‌کند. انسانی که بجای اینکه به دنبال وسعت قدر خویش باشد و از آن طریق وسعت رزق پیدا کند، خودش به دنبال کسب می‌رود. 🔻هم‌چنین کلانشهر با از بین بردن هنجارهای اجتماعی و اخلاقی که سبب کنترل رفتار انسان می‌شوند، شهر را به محل بروز فردیت افراد تبدیل می‌کند. ✅ مشاهده ویدئو در یوتیوب و آپارات: youtu.be/n3Wh9oeXF4s aparat.com/v/bjim7ck اندیشه هجری | امیر گودرزی @Hejri_Thought