📷 تصاویر منسوب به راهپیمایی برخی مراجع و علما در مسیر کربلای معلی
🔸 مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری
🔸 مرجع عالیقدر مرحوم آقا سید محمود شاهرودی
🔸 مرجع عالیقدر مرحوم آقا سید محسن حکیم
🔸 مرجع عالیقدر آقا شیخ جواد تبریزی
🔸 شهید آقا سید مصطفی خمینی
🔸 مرحوم آقا سید احمد خمینی
⏫رضوان الله تعالی علیهم
#حب_الحسین_یجمعنا
@howzehenghelabi
📷 👆 آخرین تصویر قبل از شهادت
🚩🏴 سالگرد شهادت مرجع شهید جهان تشیع، حضرت آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع اعلی الله مقامه الشریف، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه (مشروعه) بر ولایتمداران، تسلیت باد.
🌹شهادت: ۹-۱۱ مرداد ۱۲۸۸ هجری شمسی(۱۳ رجب ۱۳۲۷ ق) توسط عوامل دین ستیز جریان غربگرا و انگلیسی مشروطه
◽️انسان نماهایی که با فرهنگ غرب آمیختند
◽️نقشههای شوم، بهر دین ستیزی ریختند
◽️علامه شیخ فضلالله را از بغضِ با دین نبی(ص)
◽️روز #میلاد_امام_علی (ع) بر دارِ کین آویختند
◽️مسببین دستاربند، این ننگ را تا ابد بر خود خریدند![۱]*
أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَيْ القوم الظَّالِمِينَ
[۱]* اشاره ایست به مُعَممینِ بی بصیرتِ مشروطه طلب، که با عملکرد نادرست خود باعث بردار شدن علامه شیخ فضل الله نوری(ره) شدند
🌺 جهت شادی روح مرجع سربدار مشروطه🔰
«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
🌹🌹🌹
🌹 آیت الله بهجت(ره): شیخ فضلالله نوری از لحظهای که دید #انگلیس مشروطه را تایید میکند، مخالف مشروطه شد
♦️مرحوم شیخ فضل الله نوری هم در اول با مشروطه موافق بود، ولی بعد دید مشروطه از سفارتخانۀ #انگلیس تأیید میشود، لذا از همان لحظه برگشت و مخالف شد و گفت: مشروطه باید مشروعه باشد.
🌹در محضر آیت الله العظمی بهجت.
ج 2، ص 195، نکتۀ 889.
#شیخ_فضل_الله_نوری
🔻بی بصیرتی برخی علما و روحانیون در جریان شهادت شیخ فضل الله نوری
⬅️ عده ای از روحانی نماها در شب قتل شیخ، مردم را به جشن و چراغانی تشویق و شادمانی کردند، برخی از روحانی نمایان نجف و شهرهای دیگر تلگرافهایی به این مضمون برای یپرم خان(ارمنی) فرستادند، جناب مطیع الاسلام یپرم خان! از زحمات شما در پیشرفت اسلام متشکریم!!!
◾️شما فکر کنید چه مصیبتی برای اسلام از این بالاتر که یک فقیه فرزانه و عالم ربانی به این ترتیب، بدست یک نفر ارمنی کشته شود-حتی تصمیم برای سوزاندن جنازه او نیز گرفته شود- آن وقت افرادی در لباس روحانیت به او تلگراف زده بعنوان اینکه برای پیشرفت اسلام این شیخ را کشته اید از او تشکر کنند، اینجا باید گفت وا اسلاما.
📚 کتاب اسلام مجسم، ج1، ص188 و 189، آیت الله نوری همدانی
🔴روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری (۱۱ مرداد ۱۲۸۸)، کیفیت غسل و کفن و دفن ...:
🔸در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد. جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری برپا شد مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه می خواستند خود را به جنازه برسانند دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد . هر که هر چه در دست داشت میزد آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف میانداختند
به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد غریبه بود جلو آمد بالای جنازه ایستاد جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا شاشید!
▪️تحویل جنازه
عدهای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند . یپرم راضی میشود و می گوید : بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشهای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود لا اله الا الله جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند.
▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد.
بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم.
سر مجاهد ها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم.
یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کردو آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند.
صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچکاری کردیم.
♦️دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم.
♠️ کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشتدیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام میدادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها بخیال میافتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند. پیراهن عثمان برای مقصد خودشان.
🕌حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار گریه میکند گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه میکردم آقا به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند ، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست.
همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم.
شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبرهای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد
نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت.
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.
این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است .
📗کتاب «سرّ دار» به قلم تندرکیا نوه شیخ شهید& نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲ - ۷۲
📆۹ مرداد ماه سال ۱۲۸۸ش
🗓شهادت مرجع مجاهدبصیر
🏴آیةاللهشیخ فضلالله نوری/۱
💠رهبرانقلاب
‼️مشروطیت چه بود؟ مشروطیت حرکتی بود که با پیشآهنگی علما که و همراهی مردم توانست پیش برود. بله، فلان روشنفکر و نویسنده، فلان محفلِ پنهانی هم در کار بودند اما نفوذی در مردم نداشتند. آنچه در مشروطه مردم را به میدان آورد، عبارت بود از حضور علمای تراز اول مثل شیخ فضل الله نوری، سیدمحمد طباطبائی و سید عبدالله بهبهانی؛ اینها علمای بزرگ بودند؛ منتها خب انگلیسها زرنگتر بودند و بین علما اختلاف ایجاد کردند و در تهران بین آن دو بزرگوار و شهید شیخ فضل الله نوری اختلاف ایجاد کردند. شیخ فضل الله نوری که پیش قدمترین عالم برای برقراری مشروطه بود، به اتهام ضدیت با مشروطه به دار کشیدند و مردم را هم کشاندند به سفارت و عدّهای دو دستی مشروطه را تقدیم انگلیسیها کردند و مشروطه آن شد که دنبالش رضاخان بود و ۵۰ سال عقبماندگی این کشور! ۹۵/۱۰/۱۹
#نشربامنبع
Jahade_tabeini
📆۹ مرداد ماه سال ۱۲۸۸ش
🗓شهادت مرجع مجاهد بصیر
🏴آیةاللهشیخ فضلالله نوری/۲
💠رهبرانقلاب
‼️من بارها گفتهام تاریخ مشروطه را مطالعه کنید چراکه عبرتهای خیلی عجیبی در تاریخ مشروطه هست، در ماجرای مشروطه علت اصلی که جریان عدالتخواهی اسلامی به جریان مشروطه انگلیسی تبدیل شد، حضور یک عده روشنفکر وابسته به غرب بود؛ در بین علما اول کسی که لفظ مشروطه را آورد آیةالله سید محمد طباطبایی بود چرا که پسرشان محمدصادق که من نمیتوانم سلامت او را تضمین کنم، یک روشنفکر غربزده بود، روی ایشان اثر گذاشت و اسم مشروطه را در دهانشان گذاشت، لذا وقتی شیخ فضلالله در تحصن اول از آقای طباطبایی پرسید که این مشروطه که شما میگویید چیست، این بود که ایشان میدانست وضع لفظ مشروطه بجای جریان عدالتخواهی اسلامی، نشان از نفوذ جریان روشنفکری غربزده در مراکز قدرت بود، پس آن چیزی که مشروطه را به انحراف کشاند یک جریان روشنفکر دلباخته غرب بود که بزرگترین جرمها هم اینها مرتکب شدند از جمله روی کار آوردن رضا خان! ۷۸/۱۲/۲۳
#نشربامنبع
Jahade_tabeini
📆۹ مرداد ماه سال ۱۲۸۸ش
🗓شهادت مرجع مجاهد بصیر
🏴آیةاللهشیخ فضلالله نوری/۳
💠رهبرانقلای
‼️وقتی استبداد حکومت قاجار، مردم را به جان آورده بود، مردم به پیشروی علما قیام کردند؛ در نجف، مرحوم آیةالله آخوند خراسانی؛ در تهران مرحوم شیخ فضلالله نوری، مرحوم سید عبدالله بهبهانی، مرحوم سید محمد طباطبایی پیشوایان مشروطه بودند. اینها میخواستند که در ایران عدالت برپا شود؛ یعنی استبداد از بین برود. وقتی که جوش و خروش مردم دیده شد، دولت انگلستان از عواملش در میان روشنفکران خودفروخته برخوردار بود، لذا مشروطه خودش را القاء کرد. نتیجه این شد که این نهضت عظیم مردم و علما که با شعار دین خواهی بود، بعد از مدت کوتاهی منتهی به این شد که شیخ فضلالله نوری را در تهران به دار کشیدند و بعد سید عبدالله بهبهانی را در خانهاش ترور کردند. بعد از آن هم سید محمد طباطبایی در انزوا از دنیا رفت و مشروطه منتهی به حکومت رضاخانی شد! ۷۹/۷/۱۴
#نشربامنبع
Jahade_tabeini
📆۹ مرداد ماه سال ۱۲۸۸ش
🗓شهادت مرجع مجاهد بصیر
🏴آیةاللهشیخ فضلالله نوری/۴
💠رهبرانقلاب
‼️همه علما در قضیه مشروطیت با یکدیگر همنظر بودند؛ یعنی بین مرحوم شیخ فضلاللَّه و مرحوم بهبهانی و مرحوم طباطبایی در فکر و نظر تفاوتی وجود نداشت؛ اما دیدشان نسبت به واقعیتها و بهاصطلاح روشها و تاکتیکهایی که فکر میکردند باید عمل کنند، متفاوت بود. مرحوم شیخ فضلالله انحراف را دیده بود؛ نمیشود گفت سید محمد طباطبایی یا مرحوم حاج سید عبدالله آن را ندیده بودند؛ چرا، آنها هم میدیدند؛ منتها فکر میکردند باید با آن مماشات کرد تا بشود بر آن غلبه کرد؛ یعنی یک نوع سهل انگاری در برخورد با نفوذیهای مشروطه در آنها مشاهده میشد، اما در مرحوم شیخ فضلالله این معنا وجود نداشت؛ به همین جهت هم شیخ فضل الله از همان زمان تا الان مورد تهاجم قرار گرفته است! ۸۲/۵/۱۳
#نشربامنبع
Jahade_tabeini
⁉️چگونگی دستگیری، زندانی شدن، محاکمه فرمایشی و بر دار شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (اعلی الله مقامه)🔰
[۱]* ✍ ادیب بزرگ، مرحوم دکتر شمس الدین تندر کیا، نوه پسری شیخ شهید و فرزند میرزا هادی نوری (فرزند خلف شیخ) است. اختصار و روان بودن نثر وی در کنار دسترسی به جزئیات اطلاعات خانوادگی و شاهدان عینی موجب ایجاد یک گزارش خواندنی از داستان غم انگیز بر دار رفتن شیخ شده است. خصوصاً که او خود از شاعران برجسته نسل شعر نو در دهه چهل بوده است و حتی قلم او شبیه به جلال آلاحمد است. از قضا، جلال نیز در مورد سرنوشت شیخ با او همداستان است.
او در صفحه 78 کتاب غربزدگی می گوید: «من با دکتر تندر کیا موافقم که نوشت، شیخ شهید نورى، نه به عنوان مخالف مشروطه که خود در اوایل امر مدافعش بود، بلکه به عنوان مدافع مشروعه باید بالاى دار برود و من مى افزایم به عنوان مدافع کلیت تشیع اسلامى، از آن روز بود که نقش غرب زدگى را همچون داغى بر پیشانى ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمى مى دانم که به علامت استیلاى غربزدگى، پس از دویست سال کشمکش بر بام سراى این مملکت افراشته شد و اکنون در لواى این پرچم، ما شبیه به قومى از خود بیگانهایم.
در لباس و خانه و خوراک و ادب و مطبوعاتمان و خطرناک تر از همه در فرهنگمان، فرنگى مآب مىپروریم و فرنگىمآب، راه حل هر مشکلى را مى جوییم.» آنچه می خوانید به مناسبت ایام شهادت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری و سالروز مشروطیت است. برگرفته از کتاب «سرّ دار» به قلم دکتر تندر کیا/کامل مطلب👇
http://rajanews.com/node/40587
💠 مورخ و پژوهشگر فقید استاد علی ابوالحسنی (منذر):
...فقیه #عاشورا اندیش بزرگ عصر ما، (مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه) که تقدیر، سرنوشت #حسینی برایش رقم زده بود، در فصل پایان زندگی-کشاکش سخت مشروطه-همواره صحنه های #کربلا را پیش چشم داشت و یاد آور حوادث شگفت آن بود...فرجام سرخ شیخ نیز، بی شباهت به سرگذشت خونبار مولایش #حسین علیه السلام نبود.../ بر گرفته از کتاب، خانه بر دامنه آتشفشان
✍ عالم اندیشمند و روشنگر، مرحوم حجتالاسلام والمسلمین استاد علی ابوالحسنی (منذر) در شناخت زندگی و زمانه مرجع شهید علامه شیخ فضلالله نوری، اعلی الله مقامه، ید طولایی داشت و آثاری که در اینباره از خویش برجای نهاد بیانگر این امر است. گفتو شنودی که در پی میآید در سال 1380 با آن فقید سعید انجام شده و ترجمانی از اندیشههای او در این فقره بهشمار میآید.
✍ موضوع گفتگو :
«درنگی در نسبت شهید آیتالله شیخ فضلالله نوری(ره) با مشروطیت ایران»
💠 استاد منذر:
مرحوم آیتالله حاج شیخ فضلالله نوری(ره)، یکی از فقها و #مراجع برجسته قرن چهاردهم هجری است...کامل گفتگو🔰
http://www.iichs.ir/s/5914
شیخ و نهضت تنباکو
علی احسانزاده
🔻🔻🔻
🔹شیخ فضلالله نوری در سوم دی 1222 ه.ش در روستای لاشَک در منطقهی نور و کجور مازندران از خاندانی عالمپرور متولد شد.
#محدث_نوری، دایی و بعدها پدرزن شیخ٬ از همین خاندان است.
🔹او پس از تحصیلات ابتدایی و مهاجرت به عتبات، در محضر بزرگانی چون #میرزا_حبیبالله_رشتی و #میرزا_حسن_شیرازی به علمآموزی پرداخت و پس از هجرت #میرزای_شیرازی به #سامرا(در سال 1291 ه.ق)٬ از اولین کسانی بود که به وی ملحق شد.
🔹میرزای بزرگ در محرم 1303 ه.ق شیخ فضلالله را راهی #طهران کرد و اندوهگینانه به او گفت:
«شیخ فضلالله! تو جانِ عزیزِ منی، و من با ارسال تو، دارم پارهی تنم را از خود دور میکنم؛ ولی چه کنم، حفظ کیان اسلام و استقلال ایران در این شرایط حساس، به وجود کسی چون احتیاج دارد...» (اندیشه سبز، زندگی سرخ، ص 77)
🔹شیخ که از بزرگترین شاگردان میرزا به حساب میآمد به سرعت در #طهران، جایگاهی رفیع یافت به گونهای که «در مجلس درس او ششصد نفر طلبه حاضر میشد» و محکمهی او به تدریج به مهمترین #محکمهی_شرع طهران بدل گردید. و محضرش «محضری پردرآمد» بود «که تمام عقود و معاملات عمدهی شهر در آن صورت» میگرفت. (کالبدشکافی چند شایعه درباره شیخ فضل الله نوری، ص 17)
🔹در #نهضت_تحریم_تنباکو در 1309 ه.ق که «نفوذ و سلطهی #روحانیت و نفوذ پردوام مذهب در دل و جان بیست کرور نفوس ایرانی، طعم تلخ شکست را به» #استبداد و #استعمار «چشانید و نشان داد که قدرتی مافوق امپراطوران روس و انگلیس هم وجود دارد... شیخ فضلالله نوری در طهران کبادهی ریاست میکشید و در صف پیشوایان روحانی مشوّق و محرک مردم در مخالفت با امتیازنامهی رژی بود.»(خاطرات احتشامالسلطنه، ص 573)
🔹همو بود که مردم را در حمایت از میرزا حسن آشتیانی #علیه #دربار شوراند و نیز در تبیین جایگاه این حکم، #شبنامه نوشت.
🔹نامهها از سامرا خطاب به شیخ فضل الله میرسید و در نهایت الغای آن حکم از سوی میرزای شیرازی٬ بهواسطهی او به مردم ابلاغ شد.
🔹جایگاه شیخ نوری در #دارالحکومه_طهران چنان بود که پس از مرگ #ناصرالدین_شاه در 1313 ه.ق، #مظفرالدین_میرزا جلوس خود بر تخت #سلطنت را توسط او به مردم اعلان داشت و مردم طهران را تا رسیدن خود، بدو سپرد.
#شیخ_فضل_الله_نوری
🔸من هرگز زیر پرچم کفر نمی روم...
👈 شیخ فضل الله نوری در این موقعیت خطر و حساس(پس از مخالفت با مشروطیت غیر مشروعه) درب خانه خود را مانند ایام دیگر باز گذاشت و به گفتن درس خود ادامه داد و نماز جماعت را مثل همیشه بر پا نمود ولی خطر لحظه به لحظه نزدیکتر می شد. در این اثنا پیشنهادهای به محضر شیخ از طرف به اصطلاح خیرخواهان و علاقه مندان مطرح می شد، به این شرح:
...من چنین مصلحت می بینم که شما مخفیانه از تهران خارج شوید و به عتبات عالیات بروید که در این صورت کسی جرئت نخواهد کرد که شما را از حوزه نجف اشرف به ایران برگرداند. شیخ در جواب گفت: این فرار است و فرار ننگ است و من هرگز این کار را نمی کنم...
...پیشنهاد پرچم دولت روس و یا هلند شد که بر فراز بام خانه شیخ نصب شود. فرمود که: من محاسنم را در اسلام سفید کرده ام و هرگز زیر پرچم کفر نمی روم... من راضی هستم که صد مرتبه کشته شوم و زنده شوم و مسلمین و ایرانیان مرا مثله(قطعه قطعه) کنند ولی به کفار پناهنده نمی شوم.
📚کتاب اسلام مجسم، ج1، ص178 و 179، آیت الله نوری همدانی