🔰درگذشت آیت الله شیخ #علی_اکبر_برهان از فقها و مبلغان شیعه (۱۳۷۸ق)
🔷 وی در سال ۱۳۲۴ ق در تهران به دنیا آمد و مقدمات و مقداری از سطح اولیّه علوم الهی را در تهران گذراند و سپس برای ادامه تحصیل، رهسپار نجف اشرف شد و به مدت ۳ سال نیز در این شهر اقامت گزید.
🔹ایشان بعد از توقف یک ساله در تهران، به قم عزیمت کرد و با تکمیل دروس سطح عالی در دروس خارج قم شرکت کرد و بعد از آن دوباره عزم عتبات کرد و به اخذ درجه اجتهاد از علمای آن دوره موفق شد.
🔸از اساتید ایشان در قم آیات عظام شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سیدمحمدتقی خوانساری و سید محمدحجت؛ و از اساتیدشان در عتبات سید علی قاضی، سیدابوالحسن اصفهانی و محمدحسین نائینی را می توان نام برد.
🌀ایشان بعد از تکمیل مراحل علمی و علمی به تدریس و تربیت شاگردان پرداخت که از جمله آنها احمد مجتهدی تهرانی، مجتبی تهرانی، شیخ علی پهلوانی و محمدرضا مهدوی کنی می باشند.
🔺از جمله اقدامات ایشان در دوران ستمشاهی، تأسیس مدارس علمی برای نوجوانان بود تا بتواند عرصه عمل را از دست عمال رژیمی که سعی در نابودی احکام و تغییر فرهنگ اسلامی ملت ایران را داشت، بازگیرد.
🔻 وی آثار قلمی چندی از خویش به یادگار گذارده است که عبارتند از: رساله ای در عدالت، احسن المجالس و بشائر النبویه می باشد.
▪️ایشان سرانجام در 15 ذی الحجه ۱۳۷۸ قمری ( 31 خرداد 1338 ق) پس از اقامه نماز توسط مرحوم شیخ حسین لنکرانی، در کنار قبر حوا در شهر جده عربستان به خاک سپرده شد.
#زندگی_نامه
🔺قبل از آن که بخوابم .... !!!
▫️آیت الله سعادت پرور می فرمودند:
🌀نامه ای به استادم مرحوم آیت الله شیخ #علی_اکبر_برهان نوشتم و از ایشان طلب حلالیت کردم.
🔹ایشان در پاسخ نامه، مرقوم کرده بودند: «شما می دانید که من هر شب، قبل از آن که بخوابم، همه رابخشیده و برایشان از خداوند طلب مغفرت می کنم».
📚سلوک سعادت،ص۱۷۰-۱۷۱
🔺 ثواب دان ما سوراخ است!
◽️ حضرت استاد آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) از زبان استادشان، مرحوم آیت الله شیخ #علی_اکبر_برهان نقل میکند:
✨ ثواب زیاد است، ولی ثواب دان ما سوراخ است. یعنی فلان عمل خوب بجای میآوریم و ثواب میبریم، اما عمل حرام دیگری انجام میدهیم، مثلا غیبت میکنیم و همه ثوابها میریزد.
📔 مودب آداب، ۱۳۹۱، ص۱۲
🔺به دنبال آب!
▫️استاد حسین انصاریان به نقل از استاد ابوالقاسم بنا:
🔹من در نماز جماعت شیخ #علی_اکبر_برهان شرکت می کردم. شخصی ضد حاج آقا حرفهایی زد و مرا نسبت به ایشان مردد کرد و من دیگر مسجد ایشان نرفتم.
🔸ایشان طبق سیره خودشان که از غائبان مسجد تفقد می کردند، به خانه ما آمد و دلیل غیبتم را پرسید، اما من عذر آوردم که کسالت داشتم.
🌀 بعد از آن، چند مسجد دیگر را رفتم اما به دلم نچسبید. شبی خیلی عذاب وجدان گرفته و گریه کردم. به خدا گفتم اگر این شیخ علی اکبر برهان حق است به من نشان بده.
⚡️همان شب در عالم خواب دیدم که سرتا پا نجس شده بودم و دنبال جایی برای تطهیر خودم بودم. از دور حمامی را دبدم و به سمتش دویدم. داخل حمام هر شیر آبی که باز می کردم آب نداشت.
🍁ناگاه شیخ را دیدم. با خوشرویی گفت: اوستا عباس چه شده؟ وضعیتم را تشربح کردم.
☄ایشان گفت:«ناراحت نباش الان پاک می شوی». خودش شیر آب را باز کرد و مثل آبشار آب آمد.
💢از خواب که پریدم، فهمیدم همه این دوری ها از وسوسه شیطان بوده. صبح رفتم نماز و با استقبال گرم ایشان مواجه شدم.
🔺از آن ترسم!
🍁مرحوم شیخ #علی_اکبر_برهان عشق و علاقه وافری به #امام_زمان علیه السلام داشت.
آن بزرگوار پس از زیارت حرمین عسکریین علیهم السلام و سرداب مقدس ولی عصر (عج)، موقع بیرون آمدن از سرداب مقدس و هنگام وداع در پای پله های سرداب سامرّا، بداهةً این اشعار را سروده اند:
▫️هوای روی تو کرده مرا نی
▫️زکویت کی روم دست تهی کی
▪️تو آن شاهی که شاهان اند گدایت
▪️عطایت می رسد بر من پیاپی
▫️ولی یک غم مرا آزرده کرده
▫️که عقلم می زند هر دم مرا هی
▪️از آن ترسم که ای شاه زمانه
▪️که گردد مدفن من عاقبت «ری»
▫️غم دیگر، از این غم هم فزونست
▫️نبینم روی تو عمرم شود طی
▪️مدد فرما که تا من آنچه دارم
▪️به غیر یار سازم جمله را قی
▫️که تا با این و آن من همنشینم
▫️محالست دیدن من، صورت وی
▪️بلی مشکل بود این کار لیکن
▪️شود آسان چه بر حسنش برم پی
▫️زبان بربند عاصی، چشم بگشا
▫️که یارت در مقابل جام پر می
▪️ببیند هر که گلزار رخش را
▪️شکایت کی کند از موسم دی
▫️همین یک لحظه آن سرور نظر کرد
▫️زبانم گشته شکّربار چون نی
▪️از آن دم حال من حال دگر شد
▪️همه عالم به نزدم گشته چون فی
🥺