🌹 امام مرگ #مصطفی_خمینی
را لطف پنهانی خدا دانست!
◾️امام خامنه ای:
مرد مسنّی در سنین نزدیک به هشتاد سال در آن زمان، وقتی که فرزند #فاضل و برجستهاش از دنیا رفت - که در واقع یک عالم ممتاز و یک امید آینده بود - جملهای که از او نقل شد و شنیده شد، این بود که «مرگ مصطفی از #الطاف_خفیه_الهی است»! او این را مهربانی الهی و لطف پنهانی خدا تلقّی کرد؛ اینطور فهمید که خدا به او لطف کرده است؛ آن هم لطفی پنهانی!
◾️ببینید چقدر عظمت میخواهد در یک انسان! این مصیبتها و این سختیها و این شدّتهایی که در دوران انقلاب بر این مرد بزرگ وارد آمد و او مثل کوه استواری آنها را تحمّل کرد، ریشهاش در همین #عظمت_روحی است که در مقابل مرگ عزیزی اینچنین، چنین برخوردی پیدا میکند.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔴معروف بود آقامصطفی در منزل امام با هيچ يک از مراجعين فرقى ندارد!
♦️رهبرمعظم انقلاب: «حاجآقا مصطفى در منزل امام مانند يكى از واردين اين منزل و يكى از كسانى بود كه به طور طبيعى در اين خانه رفت و آمد مىكردند، كسى احساس نمىكرد كه او پسر امام است، مانند ديگران. حتى مراجعهى او به امام در حد ديگران بود.
♦️اخلاق خاص او در رابطهى با امام و حفظ جنبهى يكسانى با ديگر مردم در همان روز در حوزه معروف بود. همه مىگفتند كه حاج آقا مصطفى خمينى جورى رفتار مىكند در منزل، يعنى منزل امام كه با هيچ يک از مراجعين فرقى ندارد و واقعيت هم همين بود. هرگز انتساب به امام يا نام امام براى او يک وسيلهاى محسوب نمىشد.» ۱۳۵۸/۰۷/۳۰
🔺مجتهد دوازده ساله!
▫️علاّمه زنوزی در «ریاض الجنّة» می نویسد:
🔹پدر #فاضل&هندی بین ایران و هند به تجارت مشغول بود و مراودت و رفاقتی با "اورنگ زیب"، سلطان هند پیدا کرده بود و هر بار که می رفت برای سلطان تحفه ای می برد.
🔸در سفری پسرش فاضل را که در سن دوازده سالگی، در همه فنون عقلیه و نقلیه به سر حد کمال و اجتهاد رسیده بود با خود برد.
☄وقتی به حضور سلطان رفت. سلطان گفت: در این سفر از غرائب ایران چه برای ما آورده ای؟
گفت: پسرم را برای تان آورده ام.
🍁سلطان در اول ناراحت شد، اما وقتی به فضل و کمال فاضل واقف شد، بزرگان علمای اهل سنت را جمع کرد و از آنها خواست در مسائل پیچیده علمی با او مناظره کنند.
💢 در چند جلسه، مناظره هایی در مسائل عقلی، نقلی، ادبی و کلامی برگزار شد و در همه جلسات علمای عامه مغلوب شدند.
🔅سلطان نسبت به فاضل بسیار راغب شد و از پدرش خواست که مدتی پسرش را در هند بگذارد. پادشاه او را که نوجوانی غیربالغ بود، در کاخ خود سکنی داد و او به آموزش زنان و کودکان اهتمام ورزید.
📚گلزار فضیلت : مشاهیر مدفون در تکیه فاضل هندی در تخت فولاد اصفهان، صفحه 24.
🔺مجتهد دوازده ساله!
▫️علاّمه زنوزی در «ریاض الجنّة» می نویسد:
🔹پدر #فاضل&هندی بین ایران و هند به تجارت مشغول بود و مراودت و رفاقتی با "اورنگ زیب"، سلطان هند پیدا کرده بود و هر بار که می رفت برای سلطان تحفه ای می برد.
🔸در سفری پسرش فاضل را که در سن دوازده سالگی، در همه فنون عقلیه و نقلیه به سر حد کمال و اجتهاد رسیده بود با خود برد.
☄وقتی به حضور سلطان رفت. سلطان گفت: در این سفر از غرائب ایران چه برای ما آورده ای؟
گفت: پسرم را برای تان آورده ام.
🍁سلطان در اول ناراحت شد، اما وقتی به فضل و کمال فاضل واقف شد، بزرگان علمای اهل سنت را جمع کرد و از آنها خواست در مسائل پیچیده علمی با او مناظره کنند.
💢 در چند جلسه، مناظره هایی در مسائل عقلی، نقلی، ادبی و کلامی برگزار شد و در همه جلسات علمای عامه مغلوب شدند.
🔅سلطان نسبت به فاضل بسیار راغب شد و از پدرش خواست که مدتی پسرش را در هند بگذارد. پادشاه او را که نوجوانی غیربالغ بود، در کاخ خود سکنی داد و او به آموزش زنان و کودکان اهتمام ورزید.
📚گلزار فضیلت : مشاهیر مدفون در تکیه فاضل هندی در تخت فولاد اصفهان، صفحه 24.
🌹 امام مرگ #مصطفی را لطف پنهانی خدا دانست!
آیت الله خامنه ای:
مرد مسنّی در سنین نزدیک به هشتاد سال در آن زمان، وقتی که فرزند #فاضل و برجستهاش از دنیا رفت - که در واقع یک عالم ممتاز و یک امید آینده بود - جملهای که از او نقل شد و شنیده شد، این بود که «مرگ مصطفی از #الطاف_خفیه_الهی است»! او این را مهربانی الهی و لطف پنهانی خدا تلقّی کرد؛ اینطور فهمید که خدا به او لطف کرده است؛ آن هم لطفی پنهانی!
◾️ببینید چقدر عظمت میخواهد در یک انسان! این مصیبتها و این سختیها و این شدّتهایی که در دوران انقلاب بر این مرد بزرگ وارد آمد و او مثل کوه استواری آنها را تحمّل کرد، ریشهاش در همین #عظمت_روحی است که در مقابل مرگ عزیزی اینچنین، چنین برخوردی پیدا میکند.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔴معروف بود آقامصطفی در منزل امام با هيچ يک از مراجعين فرقى ندارد!
♦️رهبرمعظم انقلاب: «حاجآقا مصطفى در منزل امام مانند يكى از واردين اين منزل و يكى از كسانى بود كه به طور طبيعى در اين خانه رفت و آمد مىكردند، كسى احساس نمىكرد كه او پسر امام است، مانند ديگران. حتى مراجعهى او به امام در حد ديگران بود.
♦️اخلاق خاص او در رابطهى با امام و حفظ جنبهى يكسانى با ديگر مردم در همان روز در حوزه معروف بود. همه مىگفتند كه حاج آقا مصطفى خمينى جورى رفتار مىكند در منزل، يعنى منزل امام كه با هيچ يک از مراجعين فرقى ندارد و واقعيت هم همين بود. هرگز انتساب به امام يا نام امام براى او يک وسيلهاى محسوب نمىشد.» ۱۳۵۸/۰۷/۳۰