eitaa logo
مصباحیه ...
124 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
12هزار ویدیو
614 فایل
مصباحیه ... اَلا ولایحمل هذا العَلَم اِلّا اهل البصر و الصّبر... معرفی شخصیت الهی و جهادی آیت الله #مصباح_یزدی...🌹 همراه با مطالب گوناگون خبری، تحلیلی، بصیرتی، اخلاقی، معرفتی و...🌸🌸🌸 @Soukhtee
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰ولادت محمد بن حسن حلی مشهور به فقیه و متکلم شیعه (۶۸۲ق) 🔷محمد بن حسن حِلّی مشهور به فَخْرُ الْمُحَقّقین (۶۸۲-۷۷۱ق) از فقیهان شیعه  در قرن هشتم قمری و فرزند علامه حلی است. 🔹وی در ۲۰ جمادی‌الاول سال ۶۸۲ق  (یکم شهریور ۶۶۲ش) در حله عراق به دنیا آمد و از همان کودکی به آموزش علوم دینی نزد پدرش و عمویش رضی الدین علی بن یوسف حلی مشغول شد و علوم مقدماتی و متداول عصر و سپس علوم معقول، یعنی فلسفه و کلام و منطق  و فقه و اصول و حدیث را آموخت و در سن نوجوانی و قبل از بلوغ به درجه اجتهاد رسید. 🔸ایشان تألیفات متعددی در علوم مختلف اسلامی دارد که بسیاری از آنها تکمیل و یا شرح آثار پدرش علامه حلی است؛ از جمله تکمیل کتاب الفین و  ایضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد. ایشان کتاب ایضاح الفوائد را قبل از بلوغ نوشته است. ☄برخی از شاگردان او عبارتند از فرزند ظهیرالدین، شهید اول، سیدحیدر آملی و سید بدرالدین مدنی. 🍁از اتفاقات مهم زندگانی علامه حلی و فخرالمحققین سفر پربرکتشان به ایران است که به دعوت سلطان محمد خدابنده برای مناظره با سران مخالفان تشیع به زنجان رفته و آنها را در مناظرات شکست داده، باعث رسمیت یافتن مکتب تشیع شد. ◾️وی سرانجام ۲۵ جمادی الثانی سال ۷۷۱ ه‍.ق (۱۲ بهمن ۷۴۸ش) در سن ۸۹ سالگی در حله از دنیا رفت و در نجف اشرف به خاک سپرده شد.
🔺استادی و شاگردی متقابل ▫️آیت الله بهجت: 🔹مرحوم ، ۲۷ سال در درس مرحوم شرکت می‌کرد. می‌فرمود:«یک هفته می‌گذشت و من یک نکته از نکات استادانه از ایشان استفاده می‌کردم». 🔸 رحمه‌اللّه، شاگرد بود. استادش (فخرالمحققین) درباره او می‌نویسد: «قَدِ اسْتَفَدْتُ مِنْ تِلْمیذی محمد‌بن‌مَکی أکثَرَ مِمَّا اسْتَفادَ مِنّی؛ من از شاگردم محمد‌بن‌مکی، بیشتر از استفاده‌ای که او از من برد، بهره بردم». 💢ولی با این‌وجود، چرا شهید اول رحمه‌اللّه به درس فخرالمحققین رحمه‌اللّه می‌رفت؟ زیرا همان اقل را طالب بود. 🌀 علم بماانّه علم خریدارش کم است و مفت نیست و به هرکس نمی‌دهند. به چنین کسی واقعاً می‌توان گفت: «وَ الَّذِینَ جَاهَدُواْ فِینَا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنَا؛ و کسانی که در [راه خشنودی] ما بکوشند، قطعاً آنان را به راه‌های خود رهنمون می‌کردیم». 📚در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۴۲
🔺مجتهد ده ساله! ▫️مرحوم در آغاز کتاب «کشف اللثام»، درباره اجتهاد در ده سالگی مى گوید: 🔹«ممکن است بعضى از گفته وى تعجب کنند که چگونه در این سن (ده سالگى) به این مقام والا رسیده... فخرالمحققین در آن موقع در حدود ده سال یا کم تر داشته و این لطف و مرحمت الهى است که براى هر کس بخواهد عنایت مى کند... 🔸من خود نیز قبل از آن که سیزده سالم تمام شود، از تحصیلات معقول و منقول فارغ شدم و پیش از آن که یازده ساله شدم، کتاب منیة الحریص در شرح تلخیص را نوشتم و قبل از آن، ده کتاب تصنیف کرده بودم و حتى در هشت سالگى «مختصر» و «مطول» تفتازانى را تدریس مى کردم.» ▪️شهید قاضى نورالله شوشترى نویسنده کتاب احقاق الحق، پس از نقل حافظ ابرو دانشمند شافعی در مورد کمالات فخرالمحققین، مى نویسد: 🌀«وى درخدمت پدر بزرگوارش تربیت یافته ودر سن ده سالگى نور اجتهاد از ناصیه او تافته، چنان که خود نیز در شروع خطبه قواعد به آن پرداخته و این گونه نبوغ در میان بزرگان ما همچون سید بن طاووس و ابو على سینا و دیگران وجود داشته و هیچ گونه جاى تعجب و شگفتى نیست.»(+)
🔺استادی و شاگردی متقابل ▫️آیت الله بهجت: 🔹مرحوم ، ۲۷ سال در درس مرحوم شرکت می‌کرد. می‌فرمود:«یک هفته می‌گذشت و من یک نکته از نکات استادانه از ایشان استفاده می‌کردم». 🔸 رحمه‌اللّه، شاگرد بود. استادش (فخرالمحققین) درباره او می‌نویسد: «قَدِ اسْتَفَدْتُ مِنْ تِلْمیذی محمد‌بن‌مَکی أکثَرَ مِمَّا اسْتَفادَ مِنّی؛ من از شاگردم محمد‌بن‌مکی، بیشتر از استفاده‌ای که او از من برد، بهره بردم». 💢ولی با این‌وجود، چرا شهید اول رحمه‌اللّه به درس فخرالمحققین رحمه‌اللّه می‌رفت؟ زیرا همان اقل را طالب بود. 🌀 علم بماانّه علم خریدارش کم است و مفت نیست و به هرکس نمی‌دهند. به چنین کسی واقعاً می‌توان گفت: «وَ الَّذِینَ جَاهَدُواْ فِینَا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنَا؛ و کسانی که در [راه خشنودی] ما بکوشند، قطعاً آنان را به راه‌های خود رهنمون می‌کردیم». 📚در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۴۲
🔰چنین پسر و چنان پدر! 🔹 در برخی از آثار خود، هر جا از فرزندش نام می‌برد، او را ستوده و بزرگ می شمارد: 🌀وی در آغاز کتاب «الالفین» که مشتمل بر هزار دلیل در اثبات امامت امیرالمومنین علی علیه‌السلام است، می‌نویسد: ☄«من به خواهش فرزند عزیزم محمد؛ که خداوند امور دنیا و آخرت او را اصلاح گرداند، چنان که او نیز نسبت به پدر و مادرش از هر گونه احترام و خدمتگزاری مضایقت ندارد و امیدوارم که خداوند، سعادت دو جهان را به او روزی کند؛ 🔸چنان که او هم در به کار بستن نیروی عقلی و حسی خود از من اطاعت نموده و با گفتار و کردار خویش موجبات خوشنودی مرا فراهم کرده است و ریاست ظاهری و معنوی را یکجا به او موهبت کند، چه که وی به اندازه یک چشم به هم زدن نافرمانی بر من ننموده، این کتاب را که موسوم به الفین است، املا نمودم. ⚡️و ثواب آن را به فرزندم محمد اهدا نمودم. خداوند او را از هر خطری نگهدارد و هر گونه بدی و زشتی را از وی برطرف سازد و به آرزوهایی که دارد نائل گرداند و شر دشمنانش را از او دور کند.» ☄ همچنین در آغاز قواعد می‌نویسد:«این کتاب را به خواهش دوست‌ترین مردم نسبت به خود و عزیزترین آن‌ها، یعنی فرزند عزیزم محمد تصنیف کردم. خداوند عمر او را دراز گرداند تا با دست خود مرا به خاک سپارد و برایم طلب آمرزش کند، چنان که من نیز خالص‌ترین دعای خود را برای ترقیات او می‌نمایم و نیز به وی سفارش اکید نموده که هر یک از کتب مرا که ناقص بماند، او تمام کند و نماز و روزه و حج و بقیه عبادات پدر را اعاده کند».
🔺رؤیاى راهگشا 🔹 در حاشیه دلیل 151 کتاب "الفین" درباره این بخش از زندگى خویش مى نویسد: 🔸«آن گاه که در موقع پاکنویس کتاب حاضر به این دلیل رسیدم، آن موقع با یازدهم جمادى الاخر سال 726 هجرى همزمان بود و من در ناحیه آذربایجان به سر مى بردم، به ذهنم آمد که دلیل مزبور مشابه ادّله خطابى است و شایسته نیست که آن را در ردیف ادّله برهانى قرار داد. به همین مناسبت، در پاکنویس آن توقف نمودم. ☄همان شب پدرم، را در خواب دیدم، در حالى که از شدت ناراحتى، حزن و اندوه سراپاى مرا فرا گرفته بود. به مجرد ملاقات پدر، به شدّت گریستم و از تعداد اندک مددکاران و زیادى دشمنان و کارشکنى مخالفان و دروغ سازى و تهمت هاى نارواى آنان که به من نسبت مى دادند، به پدر بزرگوارم شکایت کردم و اظهار داشتم: 🍁« کارشکنى و آزار آنان آن قدر مرا به ستوده آورده است که ناچار جلاى وطن نموده و به اراضى آذربایجان روى آورده ام». 🌀 پدرم فرمود: بس کن، عزیزم! با این شکوه ها و ناله ها بند دلم را پاره کردى! من تو را به خداى بزرگ سپرده ام او تکیه گاه و پشتیبان هر کسى است که پشتیبانى ندارد، اوست که پاداش بدى را به خوبى مى دهد او سلطان دانا و دادگرى است که بر هر چیزى تواناست، ذره ه اى کوچک از دیدگاه تیزبین او دور نمى باشد. ⚡️مطمئنم که بهره هاى آخرت برایت از نعمت هاى زودگذر دنیوى ارزنده تر است و هر کس کارهاى آخرتش را به تأخیر اندازد، او زیانکار است و تو سود خواهى برد. 🔷 آیا نمى خواهى به نعمت هایى دست یابى که در بهشت بدون دسترنج در اختیار تو قرار بگیرد. 🔶 به خدا سوگند! هر گاه ستمکار از زیانى که خواهد برد و ستمدیده از سودى که در اثر صبر و بردبارى نصیبش مى شود، آگاه بود مظلوم برپایدارى و استقامت خود خوشحال و ستمگر از کرده خویش پشیمان و بیمناک مى بود. ◽️فرزندم! بیش از این در فراق من محزون مباش، زیرا من به تمام آرزوهاى خویش رسیدم و از بالاترین درجات و نعمات خداوندى بهره مند گردیدم، اکنون کم تر بى تابى کن و من تعهد مى کنم براى آسایش حال تو دعا کنم. ◾️در این جا گفتار پدرم پایان یافت. آنگاه اشکالى را که در دلیل ۱۵۱ به ذهنم خطور کرده بود، به پدرم عرضه داشتم و در همان رؤیا، جواب کافى دریافتم.»
🔺مجتهد ده ساله! ▫️مرحوم در آغاز کتاب «کشف اللثام»، درباره اجتهاد در ده سالگی مى گوید: 🔹«ممکن است بعضى از گفته وى تعجب کنند که چگونه در این سن (ده سالگى) به این مقام والا رسیده... فخرالمحققین در آن موقع در حدود ده سال یا کم تر داشته و این لطف و مرحمت الهى است که براى هر کس بخواهد عنایت مى کند... 🔸من خود نیز قبل از آن که سیزده سالم تمام شود، از تحصیلات معقول و منقول فارغ شدم و پیش از آن که یازده ساله شدم، کتاب منیة الحریص در شرح تلخیص را نوشتم و قبل از آن، ده کتاب تصنیف کرده بودم و حتى در هشت سالگى «مختصر» و «مطول» تفتازانى را تدریس مى کردم.» ▪️شهید قاضى نورالله شوشترى نویسنده کتاب احقاق الحق، پس از نقل حافظ ابرو دانشمند شافعی در مورد کمالات فخرالمحققین، مى نویسد: 🌀«وى درخدمت پدر بزرگوارش تربیت یافته ودر سن ده سالگى نور اجتهاد از ناصیه او تافته، چنان که خود نیز در شروع خطبه قواعد به آن پرداخته و این گونه نبوغ در میان بزرگان ما همچون سید بن طاووس و ابو على سینا و دیگران وجود داشته و هیچ گونه جاى تعجب و شگفتى نیست.»(+)