eitaa logo
مصباحیه ...
135 دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
9.2هزار ویدیو
497 فایل
مصباحیه ... اَلا ولایحمل هذا العَلَم اِلّا اهل البصر و الصّبر... معرفی شخصیت الهی و جهادی آیت الله #مصباح_یزدی...🌹 همراه با مطالب گوناگون خبری، تحلیلی، بصیرتی، اخلاقی، معرفتی و...🌸🌸🌸 @Soukhtee
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰درگذشت ؛ فقیه، محدث و داماد مجلسی اول(۱۰۸۰ق) 🔹محمد صالح بن احمد بن شمس الدین سروی مازندرانی معروف به ملا صالح مازندرانی، شوهرخواهر علامه محمدباقر مجلسی و داماد ملا محمدتقی مجلسی بود. 💢پدر ملاصالح به علت فقر زیاد، فرزندش را ترخیص داد که به هر جایی که بخواهد برود و او به حوزه علمیه اصفهان رفت و مشغول علم آموزی شد و با وجود فقر شدید از تلاش علمی باز نماند. 💠وی با آمنه بیگم دختر ملامحمدتقی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج شش پسر بود که همگی اهل بودند. دخترش هم از اهل علم و قلم بوده است. 💢ملا صالح از خرمن وجود علمای بزرگی بهره‌های فراوانی گرفت، که عبارتند از: محمدتقی مجلسی، شیخ بهایی، ملا، عبدالله شوشتری، ملا حسنعلی شوشتری 🔺از شاگردان او به این افراد اشاره می شود: علامه محمدباقر مجلسی، فیض کاشانی، میرزا عبدالله اصفهانی تبریزی افندی 🔻آثار متعددی از ملاصالح بر جای مانده که اکثر آنها حواشی و شروح هستند. حاشیه بر شرح لمعه شهید ثانی، مختصر الاصول عضدی و معالم و شرح بر کتابهایی مانند شرح اصول و روضه کافی که در ۱۲ حلد چاپ شده، شرح زبده الاصول شیخ بهایی از مهم ترین آثار اوست. ◻️وی سرانجام در ۱۳ محرم ۱۰۸۰ ق مصادف با ۲۴ خرداد ۱۰۴۸ در اصفهان وفات یافت و در بقعه ملامحمدتقی مجلسی در مسجد جامع اصفهان دفن شد.
🔺شاگرد عبا به خود پیچیده! 🔹 از شدت فقر و لباس فقیرانه اش، بیرون مجلس درس علامه محمدتقی مجلسی می نشست و به درس استاد گوش می ‏داد و تحقیقاتش را بر روی برگ چنار می ‏نوشت. 🔸روزی مسئله ای بر ملامحمدتقی مجلسی، مشکل شد و حل آن را به روزهای دیگر حواله کرد. در این اثناء، یکی از شاگردان گذرش به ورودی مدرسه افتاد دید که ملاصالح عبا را به خود پیچیده و روی برگهای زیادی از چنار چیزهایی نوشته، وقتی آنها را دید متوجه شد مشکل علمی استاد را پاسخ داده است. 🌀 روز سوم به مجلس استاد رفت و جواب را ارائه کرد. استاد آن را پسندید ولی گفت: «این جواب از تو نیست و از کسی دیگر یاد گرفته‏ ای؟». ⚡️آن طلبه قضیه ملاصالح و وضعیت او را بیان کرد. آخوند فوری لباسی برای او فرستاد و او را به داخل مدرس خواست و تحقیق این اشکال را شفاهاً از او شنید و پس از آن، مقرری و ماهانه برایش تعیین کرد. 📚قصص العلماء،445