علّامه طباطبایی، نيز نسبت به برخى از متنسّكين كه بعنوان مقدّس مآبى، شرع را دستاويز خود قرار داده؛ و بعنوان حمايت از دين و ترويج شرع مبين، تمام اصناف از اولياء خدا را كه با #مراقبه و محاسبه سر و كار داشته و احياناً سجده طولانى انجام مىدادند بباد انتقاد گرفته، و اوّل كارشان مذمّت و نقد بر بعضى از بزرگان عرفان، چون خواجه حافظ شيرازى و #مولانا محمّد بلخى رومى صاحب كتاب «مثنوى» بوده است؛ بشدّت تعييب و تعيير مىنمودند؛ و اين طرز تفكّر را ناشى از جهالت و خشكى و خشك گرائى مىدانستند كه از آن، روح شريعت بيزار است.
مهرتابان، علامه طهرانی. ص ۱۲۴