eitaa logo
مصباحیه ...
133 دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
9.2هزار ویدیو
525 فایل
مصباحیه ... اَلا ولایحمل هذا العَلَم اِلّا اهل البصر و الصّبر... معرفی شخصیت الهی و جهادی آیت الله #مصباح_یزدی...🌹 همراه با مطالب گوناگون خبری، تحلیلی، بصیرتی، اخلاقی، معرفتی و...🌸🌸🌸 @Soukhtee
مشاهده در ایتا
دانلود
* 🔻چطور ما این ‌قدر از توجه به امام زمان علیه‌السلام غافل شدیم؟! چطور این همه دور شدیم و توانستیم بدون توسل به آن حضرت زندگی کنیم؟! ما باید بدانیم چه چیزی از ما می‌خواهند؟ آیا این سفره‌ای که برای ما پهن کرده ‌اند کم است؟ چه کسی بهره می‌ برد؟ چرا حتی برای این ارتباط هم آمدیم حرف زدیم و حرف زدیم و حرف زدیم؟ نصیب خودمان چه شد؟ چطور روزگار ما را به غفلت انداخت و از این بخش غافل شدیم؟ 🔸روزانه باید متوسل بود، گرچه افق این فکر خیلی بلند است و افق این ارتباط خیلی راقی است، اما دائم باید ملتزم به توسل بود. 🔹تجربه بین علما نشان داده است که توسل و توجه به حضرت بقیه الله علیه‌السلام، خیر دنیا و آخرت می‌آورد که فقط ثبات قدم و مراعات می‌خواهد، ادب و گذشت می‌خواهد، سحر می‌خواهد، نماز اول وقت و قرائت قرآن می‌خواهد. آن وقت است که انسان احساس می‌ کند یک باب دیگر هم در زندگی او باز شد که نسل‌های آینده او هم بهره می‌برند. 🔸شب نیمه شعبان شب این ارتباط و این توسل و شب شروع این توجه است. ما خیلی غافل هستیم و حیف است که سر این سفره، غافل از حضرت باشیم. مواظب باشیم که شب نیمه شعبان از دست نرود. در این شب فقط استغفار و بیداری و درک شب نیمه شعبان... ‌‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌
⚡️ توسل به حضرت ولی عصر حجة بن الحسن المهدی 🔸التزام آیت الله العظمی علوی گرگانی به نگارش دعای فرج در ابتدای اکثر دفاتر و  نیز نگارش عبارت «یا صاحب الزمان ادرکنی» در بالای صفحات نمونه عملی توسل به ساحت حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه) و درس بزرگی برای همه طلاب است که فراموش نکنند تحصیلشان در مسیر سربازی امام زمان باشد و در این راه باید از وجود قدسی آن حضرت کمک بگیرند. 🔹 من حدس می‌زنم که معظم له در این عمل به سیره مرحوم آیة‌الله حاج شیخ محمدتقی آملی اقتدا کرده اند. آیة‌الله العظمی علوی گرگانی در این باره نقل می‌کردند: «زمانی که در قم طلبه جوانی بودم، آیة‌الله شیخ محمدتقی آملی را زیارت نکرده بودم و تنها شنیده بودم که مرد با تقوا و زاهدی است و چون دوست داشتم از محضر بزرگان معنویت و تقوا استفاده کنم، روزی تصمیم گرفتم به حضور ایشان شرفیاب شوم، از این رو به تهران رفتم و منزل ایشان را پیدا کردم. در زدم. ظاهراً در باز بود _ صدای ضعیفی از اتاق شنیدم که به درون دعوت کرد. داخل شدم. سلام کردم. هیچ کس خدمتشان نبود. به دیوار تکیه داده و مشغول نوشتن اواخر نکاح کتاب مصباح الهدی بود. دیدم بالای هر صفحه ایشان نوشته بود: «یا صاحب الزمان ادرکنی» 📚 ص۳۷۲، مصاحبه سید حسین کشفی 🆔https://eitaa.com/alavigorgani
10.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 اجرای سرود سلام فرمانده ۲ در مسجد جمکران، عصر نیمه شعبان (۱۴۰۱/۱۲/۱۷) با حضور ابوذر روحی 🌸🌸🌸🌸🌸
🛑📸حضور حاج محمود کریمی، محمدحسین پویانفر، سیدمجید بنی فاطمه با لباس محلی سیستانی در روستاهای مرزی سیستان و بلوچستان همزمان با ولادت امام مهدی(عج) 🌸🌸🌸🌸🌸
10.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آشنایی با منتظر خستگی ناپذیری که در روز نیمه شعبان، عروجی شهادت گونه داشت و بزرگترین جریان فرهنگی در حوزه مهدویت را با سخنرانی ها و فعالیت هایش سامان داد. ✅ وصیت شیخ احمد کافی چه بود و چرا به آن عمل نشد؟ ✅ ساخت ۷۲ مهدیه در سراسر کشور چگونه ممکن شد؟ ✅ رابطه امام خمینی با شیخ احمد کافی چگونه بود؟ 🔰در ویدیوی بالا به آنچه نمیدانید خواهید رسید ... 🔊 در ثواب انتشار این ویدیو و ذکر صلوات و فاتحه به روح این بزرگمرد شریک باشید. 🌸🌸🌸🌸🌸
🔹 معجزه تولد شهید همت🔹 مرحوم علی اکبر همت [پدر شهید همت] می‌گوید: «پاییز سال ۱۳۳۳ به همراه جمعی از همشهری‌ها برای زیارت حرم امام حسین علیه السلام راهی کربلا شدیم. آن روزها سفر به کربلا خیلی سخت و طاقت‌فرسا بود. مخصوصاً برای همسر من که باردار هم بود. راه پر از دست‌انداز باعث شد تا حال همسرم بد شود. پرسان پرسان بردیمش پیش یک دکتر عراقی. معاینه‌اش کرد و گفت: بچه صددرصد سقط شده! برگشتنی با درشکه آمدیم، تا چشم مادرش افتاد به حرم طاقت نیاورد. گریه کرد و گفت: ۲ هزار کیلومتر راه آمده‌ام، بیایم خدمت امام برسم، نه اینکه بروم یک گوشه بنشینم. هرچه اصرار کردم که حالش خوب نیست و باید مدارا کند افاقه نکرد. مجبور شدم ببرمش حرم. مادرشهید همت می گوید « گفتم: الان می‌روم پیش دکتر واقعی. رفتم حرم، نمی‌توانستم روی پاها بایستم. همان‌جا پای ضریح نشستم. سر گذاشتم روی شبکه‌های ضریح گفتم: یا امام حسین! من از خودم نمی‌ترسم که بروم. به حرف هیچ‌کس هم گوش نمی‌دهم. فقط می‌ترسم من قاتل این بچه بشوم. نگذار همچنین بلایی سرم بیاید. گریه می‌کردم، زیارت می‌کردم، حرف می‌زدم. برگشتم خانه و خوابیدم. خواب دیدم نشسته‌ام پای ضریح دارم به این خانم‌های قدبلندی نگاه می‌کنم که روبنده‌ی عربی دارند. به خودم می‌گفتم چه باحیا هستند این‌ها که یکی از آنها آمد پیش من گفت خانم! گفتم: بله. دست کرد از زیر چادرش یک بچه قشنگ درآورد داد به من. چادرم را هی می‌کشید روی صورتش می‌گفت: بچه‌ات که از دست رفت ولی برای اینکه دست خالی برنگردی این را بگیر با خودت ببر. به کسی هم نشانش نده. فقط یادت باشه اسمش را بگذار محمد ابراهیم. او از ماست و پیش ما هم برمی‌گرده. « صبح بلند شدیم رفتیم پیش همان دکتر، معاینه‌اش که تمام شد، ماتش برد. همین‌طور نگاهمان می‌کرد. می‌گفت: قابل باور نیست. شما دیشب رفتید پیش کی؟ دکتر گفت: یعنی هیچ دوا و درمانی نکردی؟ بیمارستان و جایی نرفتید؟ گفتم: نه. گفت: همان اصل کاری. به من گفت: مگر نرفتید حرم؟ گفتم: چرا. خندید و گفت: کار ارباب خودمان است پس. دکتر تا شنید چی شده و کجا رفته‌ایم هر چی پول ویزیت و نسخه داده بودیم را به ما برگرداند. گفت: خیلی مواظب‌شان باشید. هردویشان از خطر جستند، بچه بیشتر. ۴ ماه کربلا ماندیم و برگشتیم. نیمه بهمن رسیدیم شهرضا. بچه صبح روز سیزدهم فروردین ۱۳۳۴ به دنیا آمد. اسمش را به خاطر آن خواب گذاشتیم محمد ابراهیم.»🌸🍃 🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا