💠 نقدهای بیمایه
🔹 زمانی یکی از منسوبین که خردسال بود، در جواب همه میگفت: «هیچ یُخ» یعنی هیچ نه. و بیدلیل نفی میکرد.
🔸 مرحوم حاج آقا چیزی گفت، او گفت: هیچ یخ. بعد وی چیزی گفت، مرحوم حاج آقا به تقلید از او گفت: هیچ یخ. او گفت: این را از من یاد گرفتهاید. مرحوم حاج آقا گفت: از تو یاد گرفتهام؟ وی گفت: بله. مرحوم حاج آقا گفت: هیچ یخ!!
🔹 اینجور ردّ کردن مایه علمی نمیخواهد. متأسفانه نقدهای بدون مایه علمی زیاد شده است.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۳ ص ۵۵۵
#آیتاللهسیداحمدزنجانی
#جرعه_ای_از_دریا ۲۲
🌺🌺🌺🌺🌺
🔶 يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ
قسمت اوّل
استاد حسن رمضانی:
در تابستان سال ۱۳۶۷ که امام هنوز در قید حیات بودند، من برای تبلیغ و همچنین گذراندن تعطیلات تابستانی همراه با خانواده به زیرآبِ سواد کوهِ مازندران رفته بودم. یک روز بعد از ناهار و به هنگام مطالعه خوابم برد. در عالم رویا دیدم من به قم، منزل استاد حسن زاده آمده ام. وارد هال که شدم، برخلاف همیشه که درِ اتاق استاد پرده نداشت، این دفعه پرده داشت. من با خود گفتم: با وجود این پرده، خوب نیست سرزده وارد اتاق شوم. همینطور که حالت انتظار داشتم، بادی وزید و پرده کنار رفت، دیدم استاد حسن زاده رو به آسمان و پشت به زمین، طاقباز خوابیده اید. من که این حالت را از ایشان دیدم، با خود گفتم: بَه بَه! عجب حالت خوشی! حالت تلقی وحی! این طور بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) وحی نازل می شده است؛ یعنی: رو به آسمانِ ملکوت و پشت به زمینِ مُلک.
بعد، هم سرفه ای کرده و یاالله گفتم تا وارد اتاق شوم، ایشان از درون اتاق ندایی سر دادند و فرمودند: شمایید حسین؟! گفتم: نه! من حسن هستم. فرمودند: آقا! شمایید! بفرمایید! من پس از این سخن وارد اتاق شدم، دیدم ایشان از آن حالت درآمده و نشسته اند. تا چشمشان به من افتاد، با انگشت سبابه به من اشاره کرده و فرمودند: آقا! بشارتی دارم برای شما! گفتم: بفرمایید! ایشان فقط و فقط این آیه را خواندند: «وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ»؛ سپس دستشان را در جیبشان کردند و از داخل جیب، کارتی شبیه این کارت های عروسی را به من دادند و بعد، از اتاق خارج شدند. من کارت را که باز کردم، دیدم ...👇👇👇
🔶 يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ
قسمت دوم
عکس سیدی کهنسال در سمت راست است و عکس سیدی جوان و یا میانسال در سمت چپ نقش بسته است و این کارت، با این کیفیت، بر این امر دلالت می کرد که این دو سید با هم پیوند کرده اند.
فضای اتاق خیلی روشن نبود تا ببینم این سید پیر و آن جوان چه کسانی هستند. همین طور که به این تصاویر نگاه می کردم و متوجه نمی شدم که آن ها که هستند، دیدم دور تا دور این تصاویر، آیاتی از قرآن و همچنین روایاتی را به صورت ریز نوشته اند و این آیه ای هم که جناب استاد آن را تلاوت کردند، مدام در ذهن و گوشم خطور می کرد و خودش را این گونه نشان می داد.
از خواب که بیدار شدم، فهمیدم این خواب، یک خواب معمولی و متعارف نیست و می خواهد چیزی را به من بگوید، ولی من آن را نمی فهمم. هرچه هم که فکر کردم چیزی را متوجه نشدم. فصل تابستان تمام شد و برگشتیم قم. فروردین و اردیبهشهت ۶۸ گذشت و خرداد ماه فرارسید و سپس ارتحال امام خمینی پیش آمد. روز ۱۴ خرداد بود که من پشت به دیوار، غمزده و با چشمانی اشک آلود نشسته بودم و منتظر بودم ببینم که مجلس خبرگان چه شخصی را به عنوان رهبری انقلاب انتخاب می کند. تا نام آیت الله خامنه ای را به عنوان رهبری اعلام کردند، بدون مقدمه و فکر کردن، کأنّه من را برداشتند و پرتاب کردند به تابستان ۱۳۶۷، و گویا که من آن خواب را هم اکنون دارم مشاهده می کنم. و آن گاه بود که فهمیدم آن پیرمرد سید، حاج آقا روح الله است، آن سید میانسال هم جناب سید علی آقای خامنه ای است! و این دو با هم این گونه پیوند کرده اند و «وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ». خداوند با ولایت سید علی آقا، نور خودش را بر ما تمام کرده است. لذا بلند شده و اشک هایم را پاک کردم و دلم شاد شد. و با خود گفتم: الحمدلله رب العالمین! ما از این بحران به راحتی عبور می کنیم.
حدیث سهر- بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی- ص۴۶۱، نشر بوستان کتاب قم.
sirefarzanegan
#سیره_فرزانگان ۴۱
🌺🌺🌺🌺🌺
✅ حاضر نشدند بگویند که رساله نوشتهاند!
آیت الله طبرستانی میفرمودند:
در مورد تواضع حضرت آیت الله محمدتقی آملی این کافی است که روزی در محضر ایشان بودیم، یکی از حاضرین گفت: آقا شما رساله هم نوشتهاید؟
فرمودند:
مطالب و بحثهایی برای طلّاب نوشتهایم!
حاضر نبودند که اظهار فضل نمایند در حالی که اَعلمِ علمایِ زمان ایشان، مرحوم آیت الله سید احمد خوانساری در درس خارجشان کتاب "مصباح الهدی في شرح عروة الوثقی" ایشان را مطرح مینمودند.
درجستجوی استاد- شرح حال و درسهای اخلاق آیت الله العظمی محمد تقی آملی- ص۴۵، نشر آل علی.
sirefarzanegan
#سیره_فرزانگان ۴۲
🌺🌺🌺🌺🌺
✨ الإمامُ الكاظمُ عليه السلام:
🌸وَجَدتُ عِلمَ النّاسِ في أربَعٍ:
•أوَّلُها أن تَعرِفَ رَبَّكَ
•و الثّانِيَةُ أن تَعرِفَ ما صَنَعَ بِكَ
•و الثّالِثَةُ أن تَعرِفَ ما أرادَ مِنكَ
•و الرّابِعَةُ أن تَعرِفَ ما يُخرِجُكَ مِن دِينِكَ
✨امام كاظم عليه السلام:
🌸دانشِ مردم را در چهار قسم يافتم:
۱) نخست اين كه پروردگارت را بشناسى
۲) دوم اين كه بدانى با تو چه كرده است
۳) سوم اين كه بدانى از تو چه خواسته است
۴) و چهارم اين كه آنچه تو را از دينت بيرون مى برد، بشناسى.
📚کشف الغمه، ۳/۴۵
#حدیث_زندگی ۱۰۷
🌸🌸🌸🌸🌸
چشم بگشا به گلستان و ببین
جلوهٔ آب صاف در گل و خار
ز آب بیرنگ صد هزاران رنگ
لاله و گل نگر در این گلزار...
#شعر_عشق ۱۶
🌸🌸🌸🌸🌸
إلهی،
خودت آگاهی که دریای دلم
را جزر و مدّ است؛
«یا باسط» بسطم ده
و «یا قابض» قبضم کن!
#الهی_نامه ۱۳
#عارف_کبیر_علامه_حسن_زاده_آملی
🌸🌸🌸🌸🌸
10.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیال نکن طرفدار علی(علیه السلام) هستی!
آیت الله مصباح :
💠 «مسلمانان صدر اسلام که غدیر را فراموش کردند، در پایبندی به احکام اسلام، از من و تو محکم تر بودند...»
🔺️عبرت از واقعه غدیر در بیانات آیتالله مصباح یزدی (قدس سره)
لینک متن کامل جلسه
#غدیر
#امام_علی
🌸🌸🌸🌸🌸
شاگرد علی(علیه السلام)
💠 حکایتی درباره مقام و رفعت شاگردان امیرالمومنین(علیه السلام)، انتشار به مناسبت سالروز شهادت جناب میثم تمار(رضی الله عنه)
🔺️بیانات آیت الله مصباح یزدی(قدس سره)، ۱۳۷۹/۰۱/۲۵
🌸🌸🌸🌸🌸