eitaa logo
مصباحیه ...
131 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
8.9هزار ویدیو
493 فایل
مصباحیه ... اَلا ولایحمل هذا العَلَم اِلّا اهل البصر و الصّبر... معرفی شخصیت الهی و جهادی آیت الله #مصباح_یزدی...🌹 همراه با مطالب گوناگون خبری، تحلیلی، بصیرتی، اخلاقی، معرفتی و...🌸🌸🌸 @Soukhtee
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺نماز عصر هنوز وقت دارد! ▫️شیخ جعفر ناصری: 🔹 بارها گفته‌ام سبک حاج آقا را در مراقباتشان، دوست دارم. مثلا در شرح حالشان آمده است يکي از نماز گزاران مسجدشان مبلغی را در دستمال، خدمت حاج آقا رحیم آورد، ايشان فرمودند:«اين چيست؟». گفت:«خمس مالم؛ يا مقداری از فلان قسمت خمسم است». ▪️ فرمودند: بسيار خوب، ببر و در منطقه خودتان به فقرا بده. ▫️گفت: «آقا! فقير نمي‌شناسم»، فرمود: «مؤمن! مشکل دو تا شد. چطور فقير نمي‌شناسي؟». 🔹 گفت: «چشم، حالا نماز عصر را بخوانم، بعد مي‌برم». گفت:«نماز عصر [هنوز] وقت دارد، اين را ببر!». 🔸 خيلي حرف است، خيلي اخلاص مي‌خواهد، خيلي دقّت مي‌خواهد، بايد زودتر رد مي‌کردي، چرا تأخير انداخته‌اي؟ اين حرف را يک نفر مثل حاج آقا رحيم مي‌تواند بگويد که نماز عصر وقت دارد، اين‌ها را ببر به اهلش بده! اگر اینطور عمل می شد اينقدر بين فقير و غني، فاصله ايجاد نمي‌شد.‌
🔺سوره کوثر! 🔹حاج آقا آنقدر علاقه به حضرت صدیقه طاهره (سلام الله عليها) داشتند که همیشه در نمازهایشان سوره کوثر را قرائت می فرمودند و می گفتند:«من نمی توانم این سوره را در نماز نخوانم چون متعلق به وجود مقدس حضرت زهرا (سلام الله عليها) است».
🔺سلام به جوانان قمار باز ▫️یکی از شاگردان: 🔹«روزى به همراه آیت الله در باغى مهمان بودیم. از كوچه باغ عبور مى‌كرديم. چند نفر از جوان‌هاى بى‌مبالات آن منطقه مشغول قمار بودند. 🔸همين‌طور كه يواش‌يواش مى‌رفتيم يك‌وقت آقا خطاب به آن جوانان با صداى بلند فرمود: سلام عليكم. ☄ آن‌ها سر را بلند كردند، تا چشمشان به ايشان افتاد، هركدام از طرفى فرار كردند. 🍁بعدا كه با بعضى از آن‌ها برخورد كردم، گفتند: چرا به ما خبر نداديد كه ازآنجا متفرّق شويم‌؟ ⚡️گفتم: من اطلاع نداشتم كه شماها در اين محل چه مى‌كنيد. 🌀آن جوانان براى هميشه دست از قمار كشيدند. اين تأثير يك حركت بسيار ظريف و با گذشتى بود كه آقاى ارباب داشتند. 🔷قدم و كلامشان طورى بود كه هرجا قدم مى‌گذاشتند يا كلمه‌اى مى‌فرمودند، فورا يك اثر مثبتى بر جاى مى‌گذاشت». 📚گلشن ابرار، جلد۳، صفحه ۳۵۸ و ۳۵۹.
آیت الله حاج آقا رحیم ارباب: ( عارف کبیر) مرحوم آسید جمال گلپایگانی درنامه ای بمن نوشتندوسفارش کردند : هرعمل مستحبی را در طول هفته یادت رفت این که ۱۰۰مرتبه سوره قدر را درعصرجمعه بخوانی را فراموش نکن. 🌸🌸🌸🌸🌸
🔹حاج آقا در تمام مدت عمر خود به نامحرم نگاه نکرد و کلمه ای تهمت، یا بی ادبی از او دیده و شنیده نشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 حاج آقا می فرمود: به خدا قسم در هشتاد سال زندگی، یک نگاه حرام نداشتم! 😶😳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 حاج آقا درمورد جایگاه امیرالمومنین علی علیه السلام 🥺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ماجرای رفتارحاج آقا با همسایه یهودی 🎙 بابیان حجت الاسلام کیانی
حاج آقا رحیم.mp3
2.05M
🔺بهترین توسل برای قضای حوائج از نگاه آیت الله حاج آقا
الهــــی، آن که سرمایه دارد و از آن بهره نمی برد، از گدا گرفتارتر و بیچاره تر است! ۱۶۱ 🌸🌸🌸🌸🌸
همه‌خیرات و برکات از خانه و خانواده، آغاز می‌شود... nafahat_14 ۱۶۱ 🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه‌ای معنوی برای درمان ناباروری در کنار تلاش برای درمان به طور طبیعی ( ۲۲ مهر۱۴۰۳ ) عارف کبیر، استاد علی ۷۵ 🌷🌷🌷🌷🌷
👤نفاق باطنی! ۷ 💚💙💜💛❤️💔❤️‍🔥🥺
تراب تست که در دستگاه قدس ازل شده است حامل اسرار بوتراب ای دوست ز عشق و شوق عطایای تو غزلخوانم که شکر موهبت تست بیحساب ای دوست حَسَن تویی و حَسَن را حَسَن‌نما کردی عنایتی است که فرمود آن جناب ای دوست ۱۱۷ 🌸🌸🌸🌸🌸
‍ 💠 حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی 💠 📎 مرحوم آیت ‌الله بهجت نقل فرموده : از کرامات حاج شیخ عبدالکریم حائری این بود : زمانی که رودخانه قم در اثر سیل طغیان کرده بود و آب تا لبه پل علی خانی رسیده بود ، به گونه‌ای که عده‌ای از روی پل با آب رودخانه وضو می‌گرفتند ، و به خاطر آن نیز برای جلوگیری از نفوذ آب تمام فرش های مسجد امام را جمع کرده بودند ، مرحوم حاج شیخ روی پل رفت و مقداری تربت - تربت مزار سید الشهدا (علیه السلام)- را در دست گرفت و چیزی بر آن خواند و در آب انداخت ، پس از این کار مرحوم حائری ، به تدریج آب پایین آمد و بعد از چند ساعت چندین متر آب پایین‌تر رفت و به برکت این کار وی از طغیان بیش از حد رودخانه جلوگیری به عمل آمد . 📚 در محضر آیت‌الله بهجت ، جلد 1 ۹۳ 🌷🌷🌷🌷🌷
‏به دوستم گفتم اینکه پشه ها فقط شبا میان نشون دهنده روحیه غارتگری اوناس،😂😂 پشه زد رو شونم گفت یه قطره خون ارزش نداره تهمت بزنی😔😡 بعد، خونمو تف کرد تو صورتم 😂😂 . 🌺خداوند ﷻ فرمودند: . يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ۖ... 『اى كسانى‌كه ايمان آورده‌ايد! از بسيارى از گمانها بپرهيزيد، چرا كه بعضى از گمان‌ها گناه است...』 (قرآن📖،سوره حجرات آیه۱۲) ✍🏽:اين آيه برای حفظ آبروى مردم، موارد سوء ظن، تجسّس و غيبت و تمامی اعمالی که صلح و صفا و برادری میان مسلمانان را بهم میزند را مورد توجه قرار داده و آن را حرام كرده است؛ سوء ظن اقسامی دارد، برخی پسندیده و برخی ناپسند هستند، چند مثال: -سوء ظن به خدا (مثلا شخصی که از ترس خرج و مخارج زندگی ازدواج نمیکند) -سوء ظن به مردم، كه در اين آيه از آن نهى شده. -سوء ظن به خود، كه مورد ستايش است. زيرا انسان نبايد به خود حسن ظن داشته باشد و همه كارهاى خود را بى‌عيب بپندارد. حضرت على عليه‌السلام نیز مى‌فرمايد: يكى از كمالات افراد باتقوا آن است كه نسبت به خودشان سوء ظن دارند. البته این سوء ظن با خود باوری منافات ندارد. 🌺khandopand ۹۳ 🌼🌼🌼🌼🌼
حضرت فاطمه (علیها السّلام) فرمودند: 🔸یا اَبا الحَسنِ! ألمؤمِنُ یَنظُرُ بِنُورِ اللهِ تعالی 🔹یا علی! مؤمن با نور الهی می نگرد. 📗عین المعجزات، ص ۵۴ 🔻شرح حدیث 🔸وقتی دلی با نور ایمان روشن شود، آیینه ای می گردد صاف و زلال که حقایق هستی وحکمت های ناب در آن تجلی می یابد. 🔸قرآن هم می فرماید: اگر انسان ها با ایمان و تقوا باشند، خداوند به آنان «فرقان» و «نور» و «علم» می دهد و این نور راهگشای آنان و روشنگر افقهای آینده است. 🔸نور ایمان فراتر از علوم اکتسابی و دانش های بشری است و مقوله ای غیبی و خدایی است که به جان های مستعدّ عطا می شود. 🔸کلام حضرت زهرا(علیها السّلام) به آغاز زندگی مشترک آن بانوی بزرگ با امیرالمؤمنین علیه السّلام مربوط می شود. در آن زمان حضرت فاطمه(علیها السّلام) اسراری را از علوم و معارف و حوادث با همسرش علیّ مرتضی علیه السّلام در میان گذاشت. امیر مؤمنان از این دانش فاطمی شگفت زده شد. فاطمه (علیها السّلام) در مقابل تعجب او فرمود: مؤمن با نور خدایی می نگرد. 🔸این نور در هر دلی که پاک و بی آلایش باشد ممکن است بتابد. 🔸این علم که عطیّه ی خدایی است، بر هر جان مطهّر و نفس مهذّبی که قابلیّت پذیرش داشته باشد، پرتو افشانی می کند. 🔸باید لوح جان و آیینه ی ضمیر را از کدورت شک و هوس و گناه پاک کرد تا نور حق در آن مجال جلوه گری پیدا کند. 📗منبع: ، جواد محدثی ۴۶۱ 🌷🌷🌷
✳️ گزیده‌هایی از خاطرات جالب حاج شیخ یحیی عابدی زنجانی (متولّد ۱۳۱۰ ه‍ ش) 🔹 «عموی بنده، حاج شیخ زین العابدین - [که] عابدی انتساب به ایشان است - ، ایشان ۱۳۴۸ ق درگذشت (مادّه‌تاریخ = مغفور ایزد)، و یکی از مجتهدان بزرگ زنجان بود. 🔸 دو شاگرد عمو را من دیدم: یکی سیّد احمد زنجانی - پدر آقای شبیری زنجانی - و دیگری میرزا باقر زنجانی که در نجف بود و به من گفت: من از زنجان که به نجف آمدم، دو دوره درس مرحوم نائینی رفتم و فقط در دو مورد، رأی من عوض شد؛ هرچه داشتم از زنجان آوردم و علم من از عموی شما بود! 🔹 آقای شبیری می‌گفت: سه نفر در نجف هم‌حجره بودند. شیخ زین‌العابدین زنجانی، میرزا ابوالقاسم قمی و حاج‌آقا حسین قمی. هر سه روی هم تأثیر گذاشتند. هر سه، در طهارت وسواسی و در فتوا خیلی الأحوط الأحوط دارند. 🔸 ... وقتی من به قم آمدم، آقای بروجردی به قم آمده بود و قیافهٔ لری داشت. ریش حنایی‌رنگ با عمامهٔ کبودرنگِ کرباس، که ناخن‌ها را هم حنا می‌بست. بعد از فوت سیّد ابوالحسن، چهرهٔ ایشان عوض شد. 🔹 ... آقای واعظ‌زاده درس آقای بروجردی را نوشته بود و به آقای بروجردی داد، که ایشان روی منبر یاد کرد و تشویق کرد. من هم نوشته بودم و دادم که ایشان نگاه کرد. ایشان روی منبر بدون ذکر نام گفت: یکی از آقایان درس ما را با خطّ خوب نوشته، البته در مطالب اشتباهاتی دارد! من به وسیلهٔ ایشان معمم شدم. پول عمامه و لباس را هم داد. 🔸 ... پنج سال درس آقای بروجردی رفتم و ایشان زنده بود که من به نجف رفتم. آقایان خوانساری و حجّت و صدر به تدریج درگذشتند و با درگذشت آن‌ها، آقای بروجردی مرجع مطلق شد. اگر آقای حجّت زنده بود، بسیاری ایشان را به آقای بروجردی ترجیح می‌دادند. 🔹 ... من اجازهٔ اجتهاد از سیّد عبدالهادی شیرازی داشتم. در تهران آن را آقایان بهبهانی (با تأیید اجازهٔ سیّد عبدالهادی با تعبیرِ: ذلک الکتاب لا ریب فیه!) و کاشانی (اجازهٔ مستقل نوشت) تأیید کردند و اجازهٔ تصدیق مدرّسی گرفتم ... .» 📚 (به نقل از: رسول جعفریان؛ عاشقی در سیر طریق (گزارش سفر عمرهٔ شعبان ۱۴۳۰- ۱۳۸۸)، در: historylib.com) کانال چراغ مطالعه
🔹چسبیده به ضریح اشک‌شان جاری بود! 👤 آیت الله یحیی عابدی : در سال ۱۳۳۳ بنده اولین باری بود که به عتبات مشرف می‌شدم، در معیت امام موسی صدر که همان مقدمه رفتن ایشان به بیروت و ماندن‌شان در لبنان شد. به سامرا که مشرف شدم، در همان شب اول در حرم، آیت‌الله حاج شیخ محمد تقی آملی را دیدم. در آن موقع زُوّار در سامرا خیلی کم می‌ماندند. اما من تصمیم گرفتم که مدتی در آن جا بمانم. آقای آملی نیز پیش از ما اقامت کرده بودند. در آن جا غیر از بنده، فرد طلبه‌ای که به مقامات آقای آملی معرفت داشته باشد، نبود و بنده نیز با ایشان بسیار مأنوس بودم. برای من حالات ایشان در حرم بسیار جالب بود، علی‌الخصوص در سرداب مطهر که به سرداب غیبت نیز معروف است، بدون کمترین صدایی اشک‌شان جاری بود و آن قدر آهسته زیارتنامه می‌خواندند که تشخیص نمی‌دادم چه می‌خوانند. چسبیده به ضریح گریه می‌کردند. اشک‌شان به وضوح جاری بود. ایشان عمامه کوچکی می‌گذاشتند و محاسن نسبتاً متوسطی داشتند، خیلی قیافه کذایی که بعضی از شخصیت‌ها به خودشان می‌گیرند، نداشتند! 📚ضمیمه فرهنگی روزنامه اطلاعات برگرفته از سیره فرزانگان @shia12t
🔹قطار متوقف شد، حتی عقب آمد تا ما سوار شویم! سه‌ چهار روزی در سامرا در خدمت مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد تقی آملی بودیم، بعد قصد کردیم به کاظمین مشرف شویم. در آن زمان از سامرا به کاظمین، قطار رفت و آمد می‌کرد. با قطار رفته بودیم و با قطار هم می‌خواستیم برگردیم، و در وسط راه هم در بلده پیاده شویم تا حضرت سید محمد را زیارت کنیم. هنوز به حرکت قطار نیم‌ ساعتی مانده بود. ما در ایستگاه راه‌ آهن سامرا بودیم، وقت نماز ظهر و عصر بود. ایشان خواستند نماز بخوانند. همان جا قبله را تشخیص دادند و عبایشان را زمین انداختند. من هم به ایشان اقتدا کردم. در این بین قطار، سوت کشید و ما نماز را تمام کردیم. من جوان بودم، قدری اسائه ادب کردم، دویدم، ولی دیدم ایشان جا مانده‌اند. لاجرم برگشتم. چه عاملی موجب شد که ناگهان قطار متوقف شد، نمی‌دانم. وقتی قطار حرکت کرده بود، قاعدتاً ما نمی‌بایست بتوانیم خودمان را به آن برسانیم. چون قطار سرعت گرفته بود، ولی ناگهان دیدیم قطار ایستاد، حتی قدری عقب آمد تا این که ایشان با آرامش و با همان طمأنینه مثال‌ زدنی‌شان، سوار قطار شدند و بعد من هم سوار قطار شدم و به طرف کاظمین حرکت کردیم! 📚ضمیمه فرهنگی روزنامه اطلاعات برگرفته از سیره فرزانگان @shia12t
🎥برنامه «علامه کرباسچیان از نگاه یاران» از نگاه یاران | قسمت چهاردهم | مرحوم شیخ یحیی عابدی : aparat.com/v/sbpvx almk.ir/ER4yo @shia12t
🔹صعب بودن فلسفه حضرت آیت الله آقای حاج شیخ یحیی عابدی زنجانی امام جماعت محترم مسجد مجدالدوله که بنده از سال 1381 افتخار آشنایی با آنجناب داشتم وحدود 9 سال نایب ایشان در مسجد بودم به حقیر فرمودند که من برای خواندن درس فلسفه خدمت امام رسیدم واز حضرت امام مشورت خواستم که آیا من درس فلسفه بخوانم یا خیر؟امام رحمة الله علیه فرمودند:اگر بخواهی فلسفه را تا آخر بخوانی عمرت کفاف نمی دهد!!واگر می خواهی نیمه کاره بخوانی همان بهتر که اصلاً نخوانی!! عزیزان دانشجو وطلبه ملاحظه میفرمایند که فاضل فحلی مثل آقای عابدی زنجانی برای خواندن درس ویافتن استعداد خود از استاد مشورت می خواستند ولجوج نبودند وعاقلانه رفتار می کردند واز طرفی توجه بفرمائید که امام با چه لطافتی پاسخ فرموده اند که درس را باید تا آخر خواند وباید استعداد داشت وخوش فهم باشیم و...و..انصافاً گذشتگان ما تمام رفتارشان برای ما درس است وپند. حقیر خاطرم هست که بیمارستان روان پزشکی وبخش بستری روان پریشان رفته بودم عده ای از بیماران کسانی بودند که فلسفه ی غرب در دانشگاه خوانده بودند ویا فلسفه خوانده نفهمیده بودند گرفتار تعارضات ومشکلاتی شده بودند این بخاطر این است که نظام آموزش وپرورش ودانشگاه ها همراه با استعداد یابی وبه سمت علایق و سلایق دانشجو نیست بلکه هر کسی هر درسی را با استاد وبدون استاد می خواند وسر انجام همین می شود!!در حالیکه فلسفه وبرخی علوم مقدمات علمی واخلاقی واستعدادی می خواهد وبدون این مقدمات انسان با درد سر گرفتار می شود. 📚بخش اول از مجموعه خواندنی «خاطرات روحانی» از مجید سینایی منبع @shia12t