eitaa logo
مصباحیه ...
131 دنبال‌کننده
18هزار عکس
9.3هزار ویدیو
529 فایل
مصباحیه ... اَلا ولایحمل هذا العَلَم اِلّا اهل البصر و الصّبر... معرفی شخصیت الهی و جهادی آیت الله #مصباح_یزدی...🌹 همراه با مطالب گوناگون خبری، تحلیلی، بصیرتی، اخلاقی، معرفتی و...🌸🌸🌸 @Soukhtee
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻بی بصیرتی برخی علما و روحانیون در جریان شهادت شیخ فضل الله نوری ⬅️ عده ای از روحانی نماها در شب قتل شیخ، مردم را به جشن و چراغانی تشویق و شادمانی کردند، برخی از روحانی نمایان نجف و شهرهای دیگر تلگرافهایی به این مضمون برای یپرم خان(ارمنی) فرستادند، جناب مطیع الاسلام یپرم خان! از زحمات شما در پیشرفت اسلام متشکریم!!! ◾️شما فکر کنید چه مصیبتی برای اسلام از این بالاتر که یک فقیه فرزانه و عالم ربانی به این ترتیب، بدست یک نفر ارمنی کشته شود-حتی تصمیم برای سوزاندن جنازه او نیز گرفته شود- آن وقت افرادی در لباس روحانیت به او تلگراف زده بعنوان اینکه برای پیشرفت اسلام این شیخ را کشته اید از او تشکر کنند، اینجا باید گفت وا اسلاما. 📚 کتاب اسلام مجسم، ج1، ص188 و 189، آیت الله نوری همدانی
🔴روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری (۱۱ مرداد ۱۲۸۸)، کیفیت غسل و کفن و دفن ...: 🔸در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد. جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری برپا شد مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه می خواستند خود را به جنازه برسانند دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد . هر که هر چه در دست داشت میزد آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف می‌انداختند به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد غریبه بود جلو آمد بالای جنازه ایستاد جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا شاشید! ▪️تحویل جنازه عده‌ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند . یپرم راضی میشود و می گوید : بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشه‌ای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود لا اله الا الله جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند. ▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد. بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم. سر مجاهد ها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم. یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کردو آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند. صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچ‌کاری کردیم. ♦️دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم. ♠️ کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشت‌دیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام می‌دادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها بخیال می‌افتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند. پیراهن عثمان برای مقصد خودشان. 🕌حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار گریه میکند گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه میکردم آقا به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند ، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست. همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم. شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبره‌ای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت. و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است . 📗کتاب «سرّ دار» به قلم تندرکیا نوه شیخ شهید& نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲ - ۷۲
📆۹ مرداد ماه سال ۱۲۸۸ش 🗓شهادت مرجع مجاهدبصیر 🏴آیةالله‌شیخ فضل‌الله نوری/۱ 💠رهبرانقلاب ‼️مشروطیت چه بود؟ مشروطیت حرکتی بود که با پیش‌آهنگی علما که و همراهی مردم توانست پیش برود. بله، فلان روشنفکر و نویسنده، فلان محفلِ پنهانی هم در کار بودند اما نفوذی در مردم نداشتند. آنچه در مشروطه مردم را به میدان آورد، عبارت بود از حضور علمای تراز اول مثل شیخ فضل الله نوری، سیدمحمد طباطبائی و سید عبدالله بهبهانی؛ اینها علمای بزرگ بودند؛ منتها خب انگلیسها زرنگتر بودند و بین علما اختلاف ایجاد کردند و در تهران بین آن دو بزرگوار و شهید شیخ فضل الله نوری اختلاف ایجاد کردند. شیخ فضل الله نوری که پیش قدمترین عالم برای برقراری مشروطه بود، به اتهام ضدیت با مشروطه به دار کشیدند و مردم را هم کشاندند به سفارت و عدّه‌ای دو دستی مشروطه را تقدیم انگلیسیها کردند و مشروطه آن شد که دنبالش رضاخان بود و ۵۰ سال عقب‌ماندگی این کشور! ۹۵/۱۰/۱۹ Jahade_tabeini
📆۹ مرداد ماه سال ۱۲۸۸ش 🗓شهادت مرجع مجاهد بصیر 🏴آیةالله‌شیخ فضل‌الله نوری/۲ 💠رهبرانقلاب ‼️من بارها گفته‌ام تاریخ مشروطه را مطالعه کنید چراکه عبرتهای خیلی عجیبی در تاریخ مشروطه هست، در ماجرای مشروطه علت اصلی که جریان عدالتخواهی اسلامی به جریان مشروطه انگلیسی تبدیل شد، حضور یک عده روشنفکر وابسته به غرب بود؛ در بین علما اول کسی که لفظ مشروطه را آورد آیةالله سید محمد طباطبایی بود چرا که پسرشان محمدصادق که من نمیتوانم سلامت او را تضمین کنم، یک روشنفکر غربزده بود، روی ایشان اثر گذاشت و اسم مشروطه را در دهانشان گذاشت، لذا وقتی شیخ فضل‌الله در تحصن اول از آقای طباطبایی پرسید که این مشروطه که شما میگویید چیست، این بود که ایشان میدانست وضع لفظ مشروطه بجای جریان عدالتخواهی اسلامی، نشان از نفوذ جریان روشنفکری غربزده در مراکز قدرت بود، پس آن چیزی که مشروطه را به انحراف کشاند یک جریان روشنفکر دلباخته غرب بود که بزرگترین جرمها هم اینها مرتکب شدند از جمله روی کار آوردن رضا خان! ۷۸/۱۲/۲۳ Jahade_tabeini
📆۹ مرداد ماه سال ۱۲۸۸ش 🗓شهادت مرجع مجاهد بصیر 🏴آیةالله‌شیخ فضل‌الله نوری/۳ 💠رهبرانقلای ‼️وقتی استبداد حکومت قاجار، مردم را به جان آورده بود، مردم به پیشروی علما قیام کردند؛ در نجف، مرحوم آیةالله آخوند خراسانی؛ در تهران مرحوم شیخ فضل‌الله نوری، مرحوم سید عبدالله بهبهانی، مرحوم سید محمد طباطبایی پیشوایان مشروطه بودند. اینها میخواستند که در ایران عدالت برپا شود؛ یعنی استبداد از بین برود. وقتی که جوش و خروش مردم دیده شد، دولت انگلستان از عواملش در میان روشنفکران خودفروخته برخوردار بود، لذا مشروطه خودش را القاء کرد. نتیجه این شد که این نهضت عظیم مردم و علما که با شعار دین خواهی بود، بعد از مدت کوتاهی منتهی به این شد که شیخ فضل‌الله نوری را در تهران به دار کشیدند و بعد سید عبدالله بهبهانی را در خانه‌اش ترور کردند. بعد از آن هم سید محمد طباطبایی در انزوا از دنیا رفت و مشروطه منتهی به حکومت رضاخانی شد! ۷۹/۷/۱۴ Jahade_tabeini
📆۹ مرداد ماه سال ۱۲۸۸ش 🗓شهادت مرجع مجاهد بصیر 🏴آیةالله‌شیخ فضل‌الله نوری/۴ 💠رهبرانقلاب ‼️همه علما در قضیه مشروطیت با یکدیگر هم‌نظر بودند؛ یعنی بین مرحوم شیخ فضل‌اللَّه و مرحوم بهبهانی و مرحوم طباطبایی در فکر و نظر تفاوتی وجود نداشت؛ اما دیدشان نسبت به واقعیت‌ها و به‌اصطلاح روش‌ها و تاکتیک‌هایی که فکر میکردند باید عمل کنند، متفاوت بود. مرحوم شیخ فضل‌الله انحراف را دیده بود؛ نمی‌شود گفت سید محمد طباطبایی یا مرحوم حاج سید عبدالله آن را ندیده بودند؛ چرا، آنها هم می‌دیدند؛ منتها فکر میکردند باید با آن مماشات کرد تا بشود بر آن غلبه کرد؛ یعنی یک نوع سهل انگاری در برخورد با نفوذی‌های مشروطه در آنها مشاهده می‌شد، اما در مرحوم شیخ فضل‌الله این معنا وجود نداشت؛ به همین جهت هم شیخ فضل الله از همان زمان تا الان مورد تهاجم قرار گرفته است! ۸۲/۵/۱۳ Jahade_tabeini
⁉️چگونگی دستگیری، زندانی شدن، محاکمه فرمایشی و بر دار شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (اعلی الله مقامه)🔰 [۱]* ✍ ادیب بزرگ، مرحوم دکتر شمس الدین تندر کیا، نوه پسری شیخ شهید و فرزند میرزا هادی نوری (فرزند خلف شیخ) است. اختصار و روان بودن نثر وی در کنار دسترسی به جزئیات اطلاعات خانوادگی و شاهدان عینی موجب ایجاد یک گزارش خواندنی از داستان غم انگیز بر دار رفتن شیخ شده است. خصوصاً که او خود از شاعران برجسته نسل شعر نو در دهه چهل بوده است و حتی قلم او شبیه به جلال آل‌احمد است. از قضا، جلال نیز در مورد سرنوشت شیخ با او همداستان است. او در صفحه 78 کتاب غربزدگی می گوید: «من با دکتر تندر کیا موافقم که نوشت، شیخ شهید نورى، نه به عنوان مخالف مشروطه که خود در اوایل امر مدافعش بود، بلکه به عنوان مدافع مشروعه باید بالاى دار برود و من مى افزایم به عنوان مدافع کلیت تشیع اسلامى، از آن روز بود که نقش غرب زدگى را همچون داغى بر پیشانى ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمى مى دانم که به علامت استیلاى غرب‌زدگى، پس از دویست سال کشمکش بر بام سراى این مملکت افراشته شد و اکنون در لواى این پرچم، ما شبیه به قومى از خود بیگانه‌ایم. در لباس و خانه و خوراک و ادب و مطبوعات‌مان و خطرناک تر از همه در فرهنگ‌مان، فرنگى مآب مى‌پروریم و فرنگى‌مآب، راه حل هر مشکلى را مى جوییم.» آنچه می خوانید به مناسبت ایام شهادت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری و سالروز مشروطیت است. برگرفته از کتاب «سرّ دار» به قلم دکتر تندر کیا/کامل مطلب👇 http://rajanews.com/node/40587 💠 مورخ و پژوهشگر فقید استاد علی ابوالحسنی (منذر): ...فقیه اندیش بزرگ عصر ما، (مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه) که تقدیر، سرنوشت برایش رقم زده بود، در فصل پایان زندگی-کشاکش سخت مشروطه-همواره صحنه های را پیش چشم داشت و یاد آور حوادث شگفت آن بود...فرجام سرخ شیخ نیز، بی شباهت به سرگذشت خونبار مولایش علیه السلام نبود.../ بر گرفته از کتاب، خانه بر دامنه آتشفشان ✍ عالم اندیشمند و روشنگر، مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین استاد علی ابوالحسنی (منذر) در شناخت زندگی و زمانه مرجع شهید علامه شیخ فضل‌الله نوری، اعلی الله مقامه، ید طولایی داشت و آثاری که در این‌باره از خویش برجای نهاد بیانگر این امر است. گفت‌و شنودی که در پی می‌آید در سال 1380 با آن فقید سعید انجام شده و ترجمانی از اندیشه‌های او در این فقره به‌شمار می‌آید. ✍ موضوع گفتگو : «درنگی در نسبت شهید آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری(ره) با مشروطیت ایران» 💠 استاد منذر: مرحوم آیت‌الله حاج شیخ فضل‌الله نوری(ره)، یکی از فقها و برجسته قرن چهاردهم هجری است...کامل گفتگو🔰 http://www.iichs.ir/s/5914
شیخ و نهضت تنباکو علی احسان‌زاده 🔻🔻🔻 🔹شیخ فضل‌الله نوری در سوم دی 1222 ه‍.ش در روستای لاشَک در منطقه‌ی نور و کجور مازندران از خاندانی عالم‌پرور متولد شد. ، دایی و بعدها پدرزن شیخ٬ از همین خاندان است. 🔹او پس از تحصیلات ابتدایی و مهاجرت به عتبات، در محضر بزرگانی چون و به علم‌آموزی پرداخت و پس از هجرت به (در سال 1291 ه‍.ق)٬ از اولین کسانی بود که به وی ملحق شد. 🔹میرزای بزرگ در محرم 1303 ه‍.ق شیخ فضل‌الله را راهی کرد و اندوهگینانه به او گفت: «شیخ فضل‌الله! تو جانِ عزیزِ منی، و من با ارسال تو، دارم پاره‌ی تنم را از خود دور می‌کنم؛ ولی چه کنم، حفظ کیان اسلام و استقلال ایران در این شرایط حساس، به وجود کسی چون احتیاج دارد...» (اندیشه سبز، زندگی سرخ، ص 77) 🔹شیخ که از بزرگ‌ترین شاگردان میرزا به حساب می‌آمد به سرعت در ، جایگاهی رفیع یافت به گونه‌ای که «در مجلس درس او ششصد نفر طلبه حاضر می‌شد» و محکمه‌ی او به تدریج به مهم‌ترین طهران بدل گردید. و محضرش «محضری پردرآمد» بود «که تمام عقود و معاملات عمده‌ی شهر در آن صورت» می‌گرفت. (کالبدشکافی چند شایعه درباره شیخ فضل الله نوری، ص 17) 🔹در در 1309 ه‍.ق که «نفوذ و سلطه‌ی و نفوذ پردوام مذهب در دل و جان بیست کرور نفوس ایرانی، طعم تلخ شکست را به» و «چشانید و نشان داد که قدرتی مافوق امپراطوران روس و انگلیس هم وجود دارد... شیخ فضل‌الله نوری در طهران کباده‌ی ریاست می‌کشید و در صف پیشوایان روحانی مشوّق و محرک مردم در مخالفت با امتیازنامه‌ی رژی بود.»(خاطرات احتشام‌السلطنه، ص 573) 🔹همو بود که مردم را در حمایت از میرزا حسن آشتیانی شوراند و نیز در تبیین جایگاه این حکم، نوشت. 🔹نامه‌ها از سامرا خطاب به شیخ فضل الله می‌رسید و در نهایت الغای آن حکم از سوی میرزای شیرازی٬ به‌واسطه‌ی او به مردم ابلاغ شد. 🔹جایگاه شیخ نوری در چنان بود که پس از مرگ در 1313 ه‍.ق، جلوس خود بر تخت را توسط او به مردم اعلان داشت و مردم طهران را تا رسیدن خود، بدو سپرد.
🔸من هرگز زیر پرچم کفر نمی روم... 👈 شیخ فضل الله نوری در این موقعیت خطر و حساس(پس از مخالفت با مشروطیت غیر مشروعه) درب خانه خود را مانند ایام دیگر باز گذاشت و به گفتن درس خود ادامه داد و نماز جماعت را مثل همیشه بر پا نمود ولی خطر لحظه به لحظه نزدیکتر می شد. در این اثنا پیشنهادهای به محضر شیخ از طرف به اصطلاح خیرخواهان و علاقه مندان مطرح می شد، به این شرح: ...من چنین مصلحت می بینم که شما مخفیانه از تهران خارج شوید و به عتبات عالیات بروید که در این صورت کسی جرئت نخواهد کرد که شما را از حوزه نجف اشرف به ایران برگرداند. شیخ در جواب گفت: این فرار است و فرار ننگ است و من هرگز این کار را نمی کنم... ...پیشنهاد پرچم دولت روس و یا هلند شد که بر فراز بام خانه شیخ نصب شود. فرمود که: من محاسنم را در اسلام سفید کرده ام و هرگز زیر پرچم کفر نمی روم... من راضی هستم که صد مرتبه کشته شوم و زنده شوم و مسلمین و ایرانیان مرا مثله(قطعه قطعه) کنند ولی به کفار پناهنده نمی شوم. 📚کتاب اسلام مجسم، ج1، ص178 و 179، آیت الله نوری همدانی
🔴غفلت علمای صدر مشروطه از غربزدگان ♦️آیت الله خامنه ای : باید دشمنیها را شناخت. مشکل ما این است. اینکه بنده مسئله‌ی بصیرت را برای خواص تکرار میکنم، به خاطر این است. گاهی اوقات غفلت میشود از دشمنیهائی که با اساس دارد میشود؛ اینها را حمل میکنند به مسائل جزئی. ما در صدر مشروطه هم متأسفانه همین معنا را داشتیم. ♦️ در صدر مشروطه هم علمای بزرگی بودند - که من اسم نمیآورم؛ همه میشناسید، معروفند - که اینها ندیدند توطئه‌ای را که آن روز غربزدگان و به اصطلاح روشنفکرانی که تحت تأثیر غرب بودند، مغلوب تفکرات غرب بودند، طراحی میکردند؛ توجه نکردند که حرفهائی که اینها دارند در مجلس شورای ملىِ آن زمان میزنند، یا در مطبوعاتشان مینویسند، مبارزه‌ی با اسلام است؛ این را توجه نکردند، مماشات کردند. ♦️نتیجه این شد که کسی که میدانست و میفهمید - مثل مرحوم شیخ فضل‌اللَّه نوری - جلوی چشم آنها به دار زده شد و اینها حساسیتی پیدا نکردند؛ بعد خود آنهائی هم که به این حساسیت اهمیت و بها نداده بودند، بعد از شیخ فضل‌اللَّه مورد تعرض و تطاول و تهتک آنها قرار گرفتند و سیلی آنها را خوردند؛ بعضی جانشان را از دست دادند، بعضی آبرویشان را از دست دادند. این اشتباهی است که آنجا انجام گرفت؛ این اشتباه را ما نباید انجام دهیم. ▫️امام خمینی: در دوران مشروطه یک عده‌ای که نمی‌خواستند که در این کشور اسلام قوه داشته باشد، و آنها دنبال این بودند که اینجا را آن وقت به طرف اروپا بکشند لذا جوسازی کردند به طوری که مثل مرحوم آقا شیخ فضل الله که آن وقت یک آدم شاخصی در ایران بود و مورد قبول بود همچو جوسازی کردند که در میدان علنی، ایشان را به دار زدند و پای آن هم کف زدند. و این یک نقشه‌ای بود برای اینکه اسلام را منعزل کنند و کردند. و از آن به بعد دیگر نتوانست مشروطه، یک مشروطه‌ای باشد که علمای نجف میخواستند. حتی قضیۀ مرحوم آقا شیخ فضل الله را در نجف هم یک جور بدی منعکس کردند، که آنجا هم صدایی از آن درنیامد. این جوی که ساختند در ایران و در سایر جاها، این جو اسباب این شد که آقا شیخ فضل الله را با دست بعضی از روحانیون خود ایران محکوم کردند و بعد او را آوردند در وسط میدان و به دار کشیدند و پای آن هم ایستادند کف زدند و شکست دادند اسلام را و این بخاطر غفلت علما و غفلت مردم حاصل شد! ۶۲/۹/۲۶ صحيفه امام، ج‏18، صص247-248.
5.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 به مناسبت سالگرد شهادت مرجع شهید، علامه شیخ فضل الله نوری(ره) زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه(مشروعه) به دست مزدوران انگلیس/ ۱۱مرداد ۱۲۸۸ شمسی 🔹 (۸۴/۸/۸) : یک  ملت گاهی سالهای متمادی در مقابل منکر و ظلمی سکوت میکند و هیچ عکس‌العملی از خود نشان نمیدهد؛ این هم یک گناه است؛ شاید گناه دشوارتری هم باشد؛ این همان «انّ اللَّه لا یغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم» است؛ این همان گناهی است که نعمت‌های بزرگ را زایل میکند؛ این همان گناهی است که بلاهای سخت را بر سر جماعت‌ها و ملتهای گنهکار مسلط میکند. 🔹ملتی [عوام و خواصی] که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند که مجتهد بزرگی مثل شیخ فضل‌اللَّه نوری _را که از بانیان و بنیانگذاران و رهبران مشروطه بود، به جرم اینکه با و غربگرای مشروطیت همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند، که هنوز هم یک عده قلمزن های ما، گوینده ها و نویسنده های ما همین حرف دروغ بی مبنای بی منطق را نشخوار می کنند و تکرار می کنند_ بالای دار کشیدند و دم نزدند!؟... بعد چوبش را خوردند... در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شد و در آن‌جا انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصویب کردند. این یک بود . 🖌 فرزندان فیضیه farzandan
📆۹ مرداد ماه سال ۱۲۸۸ش 🗓شهادت مرجع مجاهد بصیر 🏴آیةالله‌شیخ فضل‌الله نوری/۵ 💠رهبرانقلاب ‼️چه شد که غربیها، مشخصا انگلیسیها، در مشروطه کامیاب شدند؛ در حالیکه مردم که جمعیت اصلی هستند،‌ میتوانستند در اختیار علما باقی بمانند و اجازه داده نشود که شیخ فضل‌الله جلو چشم همین مردم به دار کشیده شود؛ بنظرم مشکل از اینجا پیش آمد که اینها توانستند یک عده‌ای از اعضای جبهه عدالتخواهی یعنی همان اعضای دینی و عمدتاً علما را فریب بدهند و حقیقت را برای اینها پوشیده نگه دارند و اختلاف ایجاد کنند. اینطور به علما میگفتند که شما سوءظن دارید؛ این مشروطه خواهان قصد بدی ندارند؛ اینها هم هدفشان دین است! این مسائل در مکاتبات، نامه‌های صدر اعظم عین الدوله و دیگران به مرحوم آخوند منعکس شده است. انسان میبیند که آنها حساسیت علما را در مقابل انحراف کم کرده‌اند؛ اما بعضیها مثل شیخ فضل الله حساس ماندند؛ اصرار کردند و در متمم، آن مسئله ۵مجتهد جامع الشرایط را گنجاندند اما دیگران این حساسیت را از دست دادند و دچار خوش باوری و حُسن‌ظن و غفلت شدند. ۸۵/۲/۹ Jahade_tabeini