eitaa logo
انّ الحسین‌مصباح‌الهدی 🚩🏴
2.2هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
12.6هزار ویدیو
103 فایل
مکتوب علی یمین عرش الله ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاة⚘️ لینک کانال @MesbaholHuda
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ۱۴۰۰ ساله که درد کتک خوردن و شهادت خانوم برای امامت مولا علی هنوز نخوابیده دلیلش چیه؟ یک روز بعد شهادت مولا گفتن مگه علی نماز می خوند که در محراب هم شهید بشه؟ یک روز گفتن علی فقط جنگ داخلی راه انداخته و لیاقت حاکمیت نداره و هزار کار رسانه ای دیگه طوری که بر هفتاد هزار منبر از ارکان تشکیلش و شروعش تا سالها لعن مولا علی شده بود. حالا همون رسانه دختر رقاصه امینی رو با خانوم فاطمه زهرا مقایسه می کنه طرف دیده که آمریکا نه به ژاپن غیر مسلمان رحم کرد و نه به عراق مسلمان ولی می گه آمریکا که با مردم کاری نداره ، فقط می خواد حکومت رو عوض کنه و همون رسانه که معاویه و یزید میمون باز رو تا سالها حاکم کرد جبهه تمام ناحق آمریکا و عربستان و .. رو می خواد بر مردم مسلط کنه رسانه ای که پهلوی شکسته مادر رو با باتوم خوردن امثال زنان بی تدبیری ک در جنگ جمل مقایسه می کنه زنانی که روسری از سر برداشتن و علنا با اسلام مخالفت می کنن بر درد فاطمه ی زهرا نباید گریه کرد باید خون گریه کرد باید جان داد که خودش و فرزندانش رفتن و حالا که تمام امید ما به تنها فرزندشه که آیا بتونیم مجدد اون روز های حاکمیت علی رو ببینیم یا نه هنوز همون سلاح رسانه می تونه همون‌طور که علیِ تمام حق رو ظالم جلوه کرد جبهه حق رو باطل جلوه بده آره داداش تو اگر زمان مولا بودی قطعا از دشمنان علی بودی درد خانوم دنده های شکسته شدش نبود بچه سقط شده اش نبود درد جایی بود که نتونستن حق یعنی مولا رو حاکم کنن احتمالا می گن مولا رو با حکومت ایران مقایسه نکن اتفاقا همون موقع می گفتن علی هم انسان است با ملائک قدیس مقایسه نکنید برای قبول نکردن حق همیشه راهی هست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shab1Fatemieh1-1401[01].mp3
4.25M
🎙صلوات بر حضرت زهرا (سلام الله علیها) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 فاطمیه‌اول۱۴۰۱ ☑️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍امام علی علیه السلام وقتى با گناهان خود راه را بر دعايت بسته اى ، تأخير در اجابت آن را دير مشمار 📗 غرر الحكم، ح 10329
🌺✨پندانه ✨🌺 ✍ قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری🌺 🌺✨🌺روزی طلبه جوانی که در زمان شاه‌عباس در اصفهان درس می‌خواند نزد شیخ بهایی آمد و گفت: من دیگر از درس‌خواندن خسته شده‌ام و می‌خواهم دنبال تجارت و کار و کاسبی بروم، چون درس‌خواندن برای آدم، آب و نان نمی‌شود و کسی از طلبگی به جایی نمی‌رسد و به‌جز بی‌پولی و حسرت، عایدی ندارد. شیخ گفت: بسیار خب! حالا که می‌روی حرفی نیست. فعلا این قطعه سنگ را بگیر و به نانوایی برو چند عدد نان بیاور با هم غذایی بخوریم و بعد هر کجا می‌خواهی برو، من مانع کسب‌وکار و تجارتت نمی‌شوم. جوان با حیرت و تردید، سنگ را گرفت و به نانوایی رفت و سنگ را به نانوا داد تا نان بگیرد ولی نانوا او را مسخره نمود و از مغازه بیرون کرد. پسر جوان با ناراحتی پیش شیخ بهایی برگشت و گفت: مرا مسخره کرده‌ای؟ نانوا نان را نداد هیچ، جلوی مردم مرا مسخره کرد و به ریش من هم خندید. شیخ گفت: اشکالی ندارد. پس به بازار علوفه‌فروشان برو و بگو این سنگ خیلی باارزش است، سعی کن با آن قدری علوفه و کاه و جو برای اسب‌هایمان بخری. او دوباره به بازار رفت تا علوفه بخرد ولی آن‌ها نیز چیزی به او ندادند و به او خندیدند. جوان که دیگر خیلی ناراحت شده بود، نزد شیخ آمد و ماجرا را تعریف کرد. شیخ بهایی گفت: خیلی ناراحت نباش. حالا این سنگ را بردار و به بازار صرافان و زرگران ببر و به فلان دکان برو و بگو این سنگ را گرو بردار و در ازای آن، صد سکه به من قرض بده که اکنون نیاز دارم. طلبه جوان گفت: با این سنگ، نان و علوفه ندادند، چگونه زرگران بابت آن پول می‌دهند؟ شیخ گفت: امتحان آن که ضرر ندارد. طلبه جوان با اینکه ناراحت بود، ولی با بی‌میلی و به احترام شیخ به بازار صرافان و جواهرفروشان رفت و به همان دکانی که شیخ گفته بود، رفت و گفت: این سنگ را در مقابل صد سکه به امانت نزد تو می‌سپارم. مرد زرگر نگاهی به سنگ کرد و با تعجب، نگاهی به پسر جوان انداخت و به او گفت: قدری بنشین تا پولت را حاضر کنم. سپس شاگرد خود را صدا زد و در گوش او چیزی گفت و شاگرد از مغازه بیرون رفت. پس از مدت کمی شاگرد با دو مامور به دکان بازگشت. ماموران پسرجوان را گرفتند و می‌خواستند او را با خود ببرند. او با تعجب گفت: مگر من چه کرده‌ام؟ مرد زرگر گفت: می‌دانی این سنگ چیست و چقدر می‌ارزد؟ پسر گفت: نه، مگر چقدر می‌ارزد؟ زرگر گفت: ارزش این گوهر، بیش از ۱۰هزار سکه است. راستش را بگو، تو در تمام عمر خود حتی هزار سکه را یک‌جا ندیده‌ای، چنین سنگ گران‌قیمتی را از کجا آورده‌ای؟ پسر جوان که از تعجب زبانش بند آمده بود و فکر نمی‌کرد سنگی که نانوا با آن نان هم نداده بود، این مقدار ارزش داشته باشد، با لکنت‌زبان گفت: به خدا من دزدی نکرده‌ام. من با شیخ بهایی نشسته بودم که او این سنگ را به من داد تا برای وام‌گرفتن به اینجا بیاورم. اگر باور نمی‌کنید با من به مدرسه بیایید تا به نزد شیخ برویم. ماموران پسر جوان را با ناباوری گرفتند و نزد شیخ بهایی آوردند. ماموران پس از ادای احترام به شیخ بهایی، قضیه مرد جوان را به او گفتند. او ماموران را مرخص کرد و گفت: آری این مرد راست می‌گوید. من این سنگ قیمتی را به او داده بودم تا گرو گذاشته، برایم قدری پول نقد بگیرد. پس از رفتن ماموران، طلبه جوان با شگفتی و خنده گفت: ای شیخ! قضیه چیست؟ امروز با این سنگ، عجب بلاهایی سر من آورده‌ای! مگر این سنگ چیست که با آن کاه و جو ندادند ولی مرد صراف بابت آن ۱۰هزار سکه می‌پردازد. شیخ بهایی گفت: مرد جوان! این سنگ قیمتی که می‌بینی، گوهر شب‌چراغ است و این گوهر کمیاب، در شب تاریک چون چراغ می‌درخشد و نور می‌دهد. همان طور که دیدی، قدر زر را زرگر می‌شناسد و قدر گوهر را گوهری می‌داند. نانوا و قصاب، تفاوت بین سنگ و گوهر را تشخیص نمی‌دهند و همگان ارزش آن را نمی‌دانند. وضع ما هم همین طور است. ارزش علم و عالم را انسان‌های عاقل و فرزانه می‌دانند و هر بقال و عطاری نمی‌داند ارزش طلب علم و گوهر دانش چقدر است و فایده آن چیست. حال خود دانی، خواهی پی تجارت برو و خواهی به تحصیل علم بپرداز. پسر جوان از اینکه می خواست از طلب علم دست بکشد، پشیمان شد و به آموزش علم ادامه داد تا به مقام استادی بزرگ رسید. ✨🌺┅┅❅🌼❅┅┅🌺✨
1_2266445874.mp3
3.87M
🖤🎙بشنوید | بغض رهبر انقلاب هنگام تعریف ماجرای تشرف مکرر جناب جبرئیل به خدمت حضرت زهرا سلام الله علیها. 🖤این کلیپ صوتی را با 🎧 بشنوید. 🗓 ۱۴۰۰/۱۱/۰۳ 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤