eitaa logo
انّ الحسین‌مصباح‌الهدی 🚩🏴
2.1هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
12.6هزار ویدیو
103 فایل
مکتوب علی یمین عرش الله ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاة⚘️ لینک کانال @MesbaholHuda
مشاهده در ایتا
دانلود
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ❤ حضرت حيدر به نام فاطمه حساس بود خلقت از روز ازل مديون عطر ياس بود اي كه ره بستي ميان كوچه ها بر فاطمه گردنت را مي شكست آنجا اگر عباس بود!   🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
سختی‌ها را تحمل کنید، ان‌شاءالله انقلاب با نهایت اقتدار و توان به انقلاب جهانی صاحب‌ الزمان عجل‌ الله اتصال پیدا می‌کند؛ تحقق این آرزو دور نیست.🌱 ‌
ای صبا گر بگذری بر کوی مهرافشان دوست یار ما را گو سلامی، دل همیشه یاد اوست🇮🇷✨🖤 ۱:۲٠
10.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بغض رهبرانقلاب هنگام شعرخوانی «حسن بیاتانی» درباره شهادت حضرت زهرا (س) دیوار دم می‌داد، در بر سینه می‌زد محراب می‌نالید، منبر داشت می‌سوخت 🏴
10.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ پوشش اختیاریه؟ باشه.. فقط بگو کجا میخوای متوقف شی؟
9.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در قضیه حمله به خانه حضرت علی علیه السلام و مجروح شدن حضرت زهرا سلام الله علیها چرا علی علیه السلام از حق خود دفاع نکردند؟
🔳اولین تصویر از شهید مدافع امنیت محمد زور که در درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر در سالروز شهادت حۻرت فاطمه الزهرا به درجه رفیع شهادت نایل گردید. شهید محمد زور متاهل و دارای فرزند دختر هفت ساله و اهل شهرستان زابل بود.
z: 💫خـدایا 🙏 ❄️قسمت میدهم ▪️به پهلوی شکسته ❄️مادرمان زهرا (س) ▪️پناه مظلومان باش و ❄️درد وغصه را از ▪️دل همه پاک کن ❄️و در دل همه امید و شادی قرار ده 💫خـدایا🙏 ❄️به حرمت بی بی دو عالم ▪️خانم حضــرت فاطمه زهرا (س)🖤 ❄️خودت نگهدار ▪️همه مادرها ❄️باش تا که حال و هوای ▪️هیچ خانه ای ❄️زمستانی و سرد نگردد🙏 💫آمیـــن شبتون بخیر ❄️ ❄️
••🌸 


گفت: خوبم.نگران نباشید.

 بدون اینکه سرشو بالا بیاره،گفت:
_از اولی که اومدم،منتظر بودم شما یا خانواده تون در این مورد چیزی بگین. برام مهم بود اولین مطلبی که در این مورد میگین چی هست و چجوری میگین. خودمو برای هرچیزی آماده کرده بودم جز سؤالی که پرسیدین.

-یعنی به این موضوع فکر نکرده بودید؟
-بهش فکر کرده بودم ولی انتظار پرسیدنش از جانب شما،اونم به عنوان اولین سؤال نداشتم.

-انتظار داشتین چی بگم؟

-هرچیزی جز این....
نفس عمیقی کشید و گفت:
_اگه حرف دیگه ای نیست بریم پیش بقیه.


دو هفته وقت گرفتم،... 
نه برای فکر کردن. مطمئن بودم امین خیلی خوبه ولی مطمئن نبودم میتونم تو جهادش کمکش کنم.
من دو هفته وقت گرفتم تا به خودم فکر کنم.تا ببینم میتونم مانعش نباشم و پر پروازش باشم.


دو هفته گذشت.... 
خیلی با خودم فکر کردم و خیلی از خدا کمک خواستم.

دو ساعت قبل از اینکه خاله ی امین تماس بگیره،.. 
مامان اومد تو اتاقم.داشتم نمازمیخوندم. وقتی نمازم تموم شد،مامان کنارم نشست و گفت:
_به نتیجه رسیدی؟
سرمو انداختم پایین و گفتم:
_مامان،حلالم کنید،شما بخاطر من خیلی اذیت میشین...من...میخوام...با..آقای رضاپور.... ازدواج کنم.

جونم دراومد تا تونستم بگم... 

مامان پیشونیمو بوسید و گفت:
_ان شاءالله خوشبخت بشی.

بعد رفت بیرون.بلند شدم و دوباره نماز خوندم... 


ادامه `
دارد...` کپے پارت هآے ࢪمان ممنو؏❌😊🖐🏾 •┈••✾•✨☘✨•✾••┈• •┈••✾•✨☘✨•✾••┈•