eitaa logo
انّ الحسین‌مصباح‌الهدی 🚩🏴
2.5هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
12.1هزار ویدیو
100 فایل
مکتوب علی یمین عرش الله ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاة⚘️ لینک کانال @MesbaholHuda
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️ 🦋 🦋 زمینه‌سازان‌ظهور/مهدیاران لینک کانال @majmaemahdiaran
بھش‌ گفتم چند وقتیہ ‌ بہ ‌خاطر اعتقاداتم ‌مسخرم ‌میکنن بھم‌ گفـت: برایِ‌ اونایی کہ ‌اعتقاداتتون‌ رو‌ مسخره ‌میکـنن‌؛ دعا کنید خدا بہ ‌عشق‌ "حسین" دچارشون ‌کنه.. :)🍃 🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🌷💗 به نام اول بی ابتداوآخربی انتها...: 🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️ 🦋 🦋 زمینه‌سازان‌ظهور/مهدیاران لینک کانال @majmaemahdiaran
همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت کنید تا سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح وارث حضرت ابوالفضل برای اسلام ببار آیند. 🌹 🌷💗 به نام اول بی ابتداوآخربی انتها...: بھش‌ گفتم چند وقتیہ ‌ بہ ‌خاطر اعتقاداتم ‌مسخرم ‌میکنن بھم‌ گفـت: برایِ‌ اونایی کہ ‌اعتقاداتتون‌ رو‌ مسخره ‌میکـنن‌؛ دعا کنید خدا بہ ‌عشق‌ "حسین" دچارشون ‌کنه.. :)🍃 🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🌷💗 به نام اول بی ابتداوآخربی انتها...: 🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️ 🦋 🦋 زمینه‌سازان‌ظهور/مهدیاران لینک کانال @majmaemahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃مادری که جوان خودش را، عزیز خودش را، دسته‌ی گل خودش را هجده سال، بیست سال - کمتر، بیشتر - پرورش داده، با آن محبت مادرانه او را به ثمر رسانده، حالا او را به طرف میدان جنگ میفرستد، که معلوم نیست حتّی جسد او هم برخواهد گشت یا نه. این کجا، رفتن خود این جوان کجا؟ که خوب، این جوان، با شور و هیجان جوانی، همراه با ایمان و روحیه‌ی انقلابی گری، حرکت می کند و می رود. کار این مادر، از کار آن جوان اگر بزرگتر نباشد، کوچکتر نیست. بعد هم که جسد او را برمی گردانند، افتخار میکند که بچه‌ی من شهید شده. اینها چیز کمی است؟ این، حرکت زنانه، حرکت زینب‌گون در انقلاب ما بود...🍃🍃 🦋 زمینه‌سازان‌ظهور/مهدیاران لینک کانال @majmaemahdiaran
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض ادب و احترام صبحتان بخیر ،روح و جسمتان سلامت و دهانتان ‌معطربه ‌عطرصلوات برمحمد وآل محمد(ص) اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ذکر روز سه شنبه : یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین "ای مهربان ترین مهربانان" 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🇮🇷🇮🇷 عالمیان فرمود: وَلَمّا رَأَى المُؤمِنونَ الأَحزابَ قالوا هٰذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسولُهُ ۚ وَما زادَهُم إِلّا إيمانًا وَتَسليمًا (امّا) مؤمنان وقتی لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفته‌اند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود. سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۲ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🇮🇷🇮🇷 : یک ملت وقتی به خود متکی و مؤمن شد و ایمان را با عمل صالح و جهاد همراه کرد، در همه‌ی میدان‌ها پیروزی او قطعی است. 🙏التماس دعا🙏 «اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِيِّکَ الْفَرَجَ» «اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ»
مداحی آنلاین - نماهنگ بیعت - هلالی سجاد محمدی.mp3
4.02M
💔 ویژه اگه بیایی دنیارو به پات می‌ریزم اگه بیایی دیگه تموم میشه پاییزم 🎙 🎙 👌فوق زیبا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 منطق بی‌حجاب‌ها!! به خودشون که میرسه میگن مگه میشه!! 🌷💗 به نام اول بی ابتداوآخربی انتها...: 🎥 مراحل و از زبان شهید بهشتی 🦋 زمینه‌سازان‌ظهور/مهدیاران لینک کانال @majmaemahdiaran
🔺 حالا که بحث رانت‌بازی و حقوق نجومی شد، یادی کنیم از سردار بی‌سر، شهید ذبیح‌الله عالی که به کارگزینی نامه نوشت حقوقم زیاد است، در اسرع وقت از حقوقم کسر نمایید... 🌷💗 به نام اول بی ابتداوآخربی انتها...: 🎥 مراحل و از زبان شهید بهشتی 🦋 زمینه‌سازان‌ظهور/مهدیاران لینک کانال @majmaemahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال توهین کننده به ائمه در تجربه نزدیک به مرگ 😔👆 🌷💗 به نام اول بی ابتداوآخربی انتها...: 🎥 مراحل و از زبان شهید بهشتی 🦋 زمینه‌سازان‌ظهور/مهدیاران لینک کانال @majmaemahdiaran
| یقینِ منتظران 🔹یک بار زمان جنگ وقتی رزمنده‌ها می‌خواستند از معبر رد شوند، دیدند که معبر را اشتباه رفتند یا عراقی‌ها آن معبر را مین‌گذاری کرده بودند و بچه‌ها دارند پرپر می‌شوند، گفتند که یک نفر کار این سیم‌خاردارها را حل کند، آنجا یک شهیدِ سبزواری روی سیم‌خاردارها به‌رو خوابید و دو گردان از روی او رد شدند. 🔸به پشت نخوابید که مبادا رفیقانش با او چشم‌توچشم شوند و نتوانند رد شوند؛ این یعنی یقین. آقا رسول‌الله صلی الله علیه و آله می‌فرماید که کسی در یقین نظیر اینها نیست و اینها منتظران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند. ـ - - - - - - - - - 🇮🇷 شهید غلام‌حسن میرحسینی 🔅 ولادت: ۲ بهمن ۱۳۳۶ ❣️شهادت: ۴ آبان ۱۳۶۷ 📍محل شهادت: شلمچه 🕌 آرامگاه: سیستان و بلوچستان، روستای جزنیک ـ - - - - - - - - - 🇮🇷 یادواره شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نکته‌ای جالب در خصوص کالکی، منجی آیین هندوئیسم 👤 حجت الاسلام دکتر کاشانی
Namaz_40_ostadshojae_softgozar.com.mp3
4.82M
40 ❣چون که صد آمد.....نود هم پیش ماست! 👈نماز.... اوج نعمته يه انسانه... به کسی که نماز دادند...همه چیز دادند! ❤️قدر این هم آغوشی بی واسطه رو بدونيم شجاعی 🎤 🍃 🦋🍃 ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼✨🌼 پندانه ✍ بستگی به نگاه شما دارد! 🔹روزی مردی ثروتمند، پسر کوچکش را به روستا برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می‌کنند، چقدر فقير هستند. 🔸آن دو، يک شبانه‌روز در خانه محقر يک روستايی مهمان بودند. 🔹در راه بازگشت و در پايان سفر، مرد از پسرش پرسيد: نظرت درمورد مسافرتمان چه بود؟ 🔸پسر پاسخ داد: عالی بود پدر! 🔹پدر پرسيد: آيا به زندگی آن‌ها توجه کردی؟ 🔸پسر پاسخ داد: بله پدر! 🔹و پدر پرسيد: چه چيزی از اين سفر ياد گرفتی؟ 🔸پسر کمی انديشيد و بعد به آرامی گفت: فهميدم که ما در خانه يک گربه گران‌قيمت داريم و آن‌ها ۶ تا، ما در حياطمان يک فواره داريم و آن‌ها رودخانه‌ای دارند که نهايت ندارد. 🔹ما در حياطمان فانوس‌های تزيينی داريم و آن‌ها ستارگان را دارند. حياط ما به ديوارهايش محدود می‌شود، اما باغ آن‌ها بی‌انتهاست! 🔸من چند مربی خصوصی دارم اما بچه‌های آن‌ها در مسير زندگی و مواجهه با مشکلات چيزهايی ياد می‌گيرند و...» 🔹با شنيدن حرف‌های پسر، زبان مرد بند آمده بود. 🔸پسربچه اضافه کرد: متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقير هستيم! 【به ما بپیوندید 】 https://eitaa.com/joinchat/4197974043Cc847276a8b
Shab26Ramazan1400[05].mp3
1.47M
⬆️⬆️⬆️ 📝 امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) (از استغفار 70 بندی امیرالمؤمنین "علیه السلام") 🎤 حاج میثم مطیعی 🥀🕯🥀🕯🥀🕯🥀🕯🥀🕯🥀🕯🥀 🌹اَللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یُبْغِضُنِی إِلَى عِبَادِکَ وَ یُنَفِّرُ عَنِّی أَوْلِیَاءَکَ‏ أَوْ یُوحِشُ مِنِّی أَهْلَ طَاعَتِکَ لِوَحْشَهِ الْمَعَاصِی وَ رُکُوبِ الْحُوبِ وَ کَآبَهِ الذُّنُوبِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ🌹 ترجمه🔽 🌸بارخدایا! و از تو آمرزش می‌طلبم برای هر گناهی که مرا نزد بندگانت مبغوض می‌دارد و اولیایت را از من متنفر می‌سازد، یا اهل طاعتت را به جهت وحشت از معاصی و ارتکاب و اندوه جرائم از من به وحشت می‌اندازد. پس بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و این‌گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان🌸 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ ╰┅┅┅┅❀🍃🥀🍃❀┅┅┅┅╯
••🌸 _زهرا،من نمیتونم توضیح بدم.خود وحید هم اجازه نداره برات توضیح بده.ماموریت هاش محرمانه ست.اونقدر محرمانه ست که خیلی هاشو منم نمیدونم...فقط همینقدر بهت بگم که تا حالا بارها تا دم مرگ رفته و برگشته. چشمهای محمدپر غم بود... فهمیدم کار آقای موحد خیلی خیلی سخت تر از اون چیزیه که فکرشو میکردم.بعد سکوت طولانی گفت: _زهرا...زندگی با وحید پر از تنهایی و دلشوره و اضطرابه برای تو.من دوست دارم تو یه زندگی آروم و معمولی مثل زن داداش داشته باشی نه حتی مثل مریم. زندگی با وحید از زندگی با من،خیلی سخت تره. مدتی هر دو ساکت بودیم.گفتم: _چرا اونطوری لباس میپوشه؟ محمد باتعجب به من نگاه کرد.گفتم: _گذرا دیدمش -اصلا شنیدی من چی گفتم؟!!! -کی؟ -من به تو میگم با وحید ازدواج نکن تو از ظاهرش میپرسی؟!! یعنی با کارش مشکلی نداری؟؟!! -من الان فقط دارم سعی میکنم بشناسمشون. بعدا جمع بندی میکنم. محمد ناراحت شد.نفس بلندی کشید.گفت: _قبلا هم خیلی بهت گفتم امین موندنی نیست که تو باهاش ازدواج نکنی.ولی تو گوش ندادی.... زهرا من نگرانتم. -محمد نگاهم کرد. -این دنیا خیلی کوتاهه. سختی های این دنیا خیلی زود تموم میشه.من اگه بخوام از سختی های زود گذر این دنیا بترسم آخرت مو باختم. دیگه چیزی نپرسیدم.محمد اذیت میشد. تا حالا هرچی از آقای موحد شنیده بودم خوب بود.ولی تو قلب من چیزی تغییر نمیکرد. چند وقت بعد تولد علی بود... با مامان رفتیم مرکز خرید تا هدیه بخریم. مامان گفت: _زهرا،اونجا رو ببین. با اشاره چشم جایی رو نشان داد.آقای موحد بود،.. با تلفن صحبت میکرد.دو تا خانم بدحجاب بهش نزدیک میشدن. حواسش نبود.متوجه شون نشد.بهش سلام کردن.گفت: _برید،مزاحم نشید. خنده ام گرفته بود. محمد راست میگفت.اونا هم سمج بودن.آقای موحد تلفنش رو قطع کرد و میخواست سریع ازشون دور بشه.مامان گفت: _الان وقت خوبیه که باهاش حرف بزنی. با تعجب به مامان نگاه کردم.مامان جدی گفته بود.سرمو انداختم پایین. هنوز هم نمیخوام باهاش رو به رو بشم. با خودم گفتم باشه خدا، بخاطرتو، بخاطر امر به معروف. سرمو آوردم بالا.آقای موحد داشت میومد طرف ما ولی متوجه ما نبود.مامان گفت: _آقای موحد آقای موحد ایستاد.نگاهی به مامان کرد،نگاهی به خانم های بدحجاب،نگاهی به من.خجالت کشید. سرشو انداخت پایین و سلام کرد... کت و شلوار تنگی پوشیده بود با تیشرت.به زمین نگاه کردم و رسمی گفتم: _سلام. با شرمندگی جواب سلاممو داد.مامان باهاش احوالپرسی میکرد.آقای موحد هم بدون اینکه به ما نگاه کنه با احترام جواب سوالهای مامان رو میداد.مامان نگاهی به من کرد بعد به آقای موحد گفت: _عجله دارید؟ -نه.وقت دارم..امری دارید درخدمتم. مامان گفت: _پس بفرمایید روی این نیمکتها بشینیم. با دست به دو تا نیمکتی که نزدیک هم بودن اشاره کرد. بعد خودش رفت سمت نیمکتها.منم بدون اینکه به آقای موحد نگاه کنم،دنبال مامان رفتم. آقای موحد هم با فاصله میومد.وقتی من و مامان نشستیم گفت: _من الان میام،ببخشید. چند دقیقه بعد با سه تا شیرکاکائو داغ اومد. یکی برداشت بعد سینی رو به مامان داد و با فاصله کنار مامان نشست. مامان گفت:.... ادامه دارد... کپے پارت هآے ࢪمان ممنو؏❌😊🖐🏾 •┈••✾•🥀🖤•✾••┈• •┈••✾•🖤🥀•✾••┈•
••🌸 مامان گفت : _تا شیرکاکائو سرد بشه من میرم این مغازه کار دارم. بعد رفت.به اطراف نگاه میکردم.مدتی طولانی ساکت بودیم.گفتم: _ظاهرا از این موقعیت ها زیاد براتون پیش میاد. چیزی نگفت... بعد چند دقیقه سکوت گفتم: _نظر شما درمورد خانم های بدحجاب چیه؟ -منظورتون چیه؟ -خانم هایی که میگن ما بدحجاب باشیم،مردها نگاه نکنن. -این خودخواهیه.ما همه باهم زندگی میکنیم. باید مراقب سلامت روحی همدیگه باشیم. -فقط خانم ها باید مراقب سلامت روحی همه باشن؟اصلا به نظر شما فلسفه حجاب چیه؟ -آرامش همه. -یعنی اگه خانم ها بدحجاب باشن،آرامش همه بهم میزه؟!! -بله.وقتی آرامش مردها از بین بره،آرامش همون خانم کنار همسرش هم از بین میره چون شوهر اون هم مرده. -اسلام درمورد حجاب مردها چیزی نگفته؟! -خب آره.مقدار پوشش آقایون تعیین شده. -فقط مقدار پوشش مهمه؟ سکوت کرد.منظورمو فهمید.گفت: _خب اسلام میگه خوش تیپ باش. -شما مقدار پوشش رو رعایت میکنید ولی من با چشم خودم دیدم که آرامش چند نفر رو بهم ریختین. معلوم نیست آرامش چند نفر دیگه هم از بین رفته که به شما نگفتن. -خب میفرمایید چکار کنم؟ لباس سایز بزرگ بپوشم؟!!! به مامان نگاه کردم.تو مغازه بود ولی حواسش به من بود که هروقت خواستم بیاد.گفتم: _شما برای خرید اومدید؟ -بله.اومدم لباس بخرم. -چیزی هم خریدید؟ -نه،تازه اومدم. -اشکالی نداره من لباسی بهتون پیشنهاد بدم؟ با مکث گفت:نه. رفتم همون مغازه ای که مامان بود.آقای موحد هم اومد.مامان سوالی به من نگاه کرد.با اشاره گفتم صبر کن. چند تا لباس مختلف انتخاب کردم.به آقای موحد اشاره کردم و به فروشنده گفتم: _سایز ایشون بدید. فروشنده نگاهی به آقای موحد کرد و دنبال سایز مناسب رفت.سه دست لباس آورد و اتاق پرو رو به آقای موحد نشان داد.آقای موحد باتعجب به من گفت: _بپوشم که شما نظر بدید؟ -خیر...خودتون قضاوت کنید. رفت تو اتاق پرو.رفتم پیش مامان و گفتم: _اشکالی داره پول لباس ها رو حساب کنیم؟ مامان بالبخند گفت: _بذار اول ببینیم اصلا از لباسها خوشش میاد. بالبخند گفتم: _شما به سلیقه ی من شک دارین؟ مامان آروم خندید و گفت: _از دست تو..برو حساب کن. رفتم پیش فروشنده و پول لباس ها رو حساب کردم.یه یادداشت نوشتم برای آقای موحد و دادم به فروشنده که با لباس ها بهش بده. تو یادداشت نوشتم: نیازی نیست سایز لباستون رو تغییر بدید، مدل لباس پوشیدنتون رو عوض کنید.این هدیه ای بود برای امر به معروف.هیچ معنی و مفهوم دیگه ای نداره.خداحافظ. با مامان رفتیم... چند وقت بعد،چند تا از دوستام گفتن بریم هیئت.یکی از بچه ها اصرار کرد با ماشین اون بریم.من دیگه ماشین نبردم. محمد گفت آقای موحد مأموریت هست.خیالم راحت بود که صداش هم نمیشنوم.بعد سخنرانی، مداح که شروع کرد متوجه شدم آقای موحده.اون شب هم از اون شب های گریه ای بود. وقتی روضه تموم شد با خودم گفتم اگه قبول کنم باهاش ازدواج کنم هر وقت که بخوام میتونم بگم برام روضه بخونه.بعد از فکر خودم خنده ام گرفت و سریع حواس خودمو پرت کردم. بعد مراسم اون دوستم که ماشین داشت غیبش زد.از اون شوخی های بی مزه و مسخره ی خاص خودش. وقتی اونقدر اصرار کرد با ماشین اون بریم،باید میفهمیدم نقشه ای داره. من و دو تا دیگه از دوستام بودیم. پونه داشت به برادرش زنگ میزد که بیاد دنبالمون. همون موقع آقای موحد و چند تا جوان دیگه... ادامه دارد.. کپے پارت هآے ࢪمان ممنو؏❌😊🖐🏾 •┈••✾•✨☘✨•✾••┈• •┈••✾•✨☘✨•✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 متن 🤲 مناجات الذاکرین ( اهل ذکر ) 🍃🌺3️⃣1️⃣ سیزدهمین مناجات خمس عشر 💠 امام زین العابدین حضرت سجاد (عليه‌السلام)🌺🍃 ☀️ بسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيم ☀️ ❇️ إلَهِي لَو لا الوَاجِبُ مِن قَبُولِ أَمرِكَ لَنَزَّهتُكَ مِن [عَن‏] ذِكرِي إِيَّاكَ 🔶 خدايا اگر پذيرش فرمانت بر من واجب نبود هر آينه پاك نگاه مى ‏داشتمت از اينكه ذكر تو گويم ❇️ علَى أَنَّ ذِكرِي لَكَ بِقَدرِي لا بِقَدرِكَ 🔶 چه ذكر من تو را به اندازه كاستى من است نه برازنده كمال تو ❇️ و مَا عَسَى أَن يَبلُغَ مِقدَارِي حَتَّى أُجعَلَ مَحَلا لِتَقدِيسِكَ 🔶 شأن و اندازه من چقدر مى ‏تواند بالا رود تا ظرف تقديس تو قرار گيرم؟ ❇️ و مِن أَعظَمِ النِّعَمِ عَلَينَا جَرَيَانُ ذِكرِكَ عَلَى أَلسِنَتِنَا 🔶 از بزرگ‏ترين نعمتها بر ما جارى شدن ذكر تو بر زبان ماست ❇️ و إِذنُكَ لَنَا بِدُعَائِكَ وَ تَنزِيهِكَ وَ تَسبِيحِكَ 🔶 و اجازه ‏ات به ماست كه تو را بخوانيم و تنزيه و تسبيح گوييم ❇️ إلَهِي فَأَلهِمنَا ذِكرَكَ فِي الخَلاءِ وَ المَلاءِ وَ اللَّيلِ وَ النَّهَارِ 🔶 خدايا پس ذكرت را به ما الهام كن در نهان و آشكار و شب و روز ❇️ و الإِعلانِ وَ الإِسرَارِ وَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ 🔶 و پيدا و پنهان، و در خوشى و ناخوشى ❇️ و آنِسنَا بِالذِّكرِ الخَفِيِّ 🔶 و ما را به ذكر پنهان مأنوس فرما ❇️ و استَعمِلنَا بِالعَمَلِ الزَّكِيِّ وَ السَّعيِ المَرضِيِّ 🔶 و به عمل پاكيزه و كوشش پسنديده بكار گير ❇️ و جَازِنَا بِالمِيزَانِ الوَفِيِّ 🔶 و به ميزان كامل پاداشمان ده ❇️ إلَهِي بِكَ هَامَتِ القُلُوبُ الوَالِهَةُ 🔶 خدايا دلهاى عاشق شيفته تواند ❇️ و عَلَى مَعرِفَتِكَ جُمِعَتِ العُقُولُ المُتَبَايِنَةُ 🔶 و خردهاى جداى از هم بر معرفتت‏ گرد آمده‏ اند ❇️ فلا تَطمَئِنُّ القُلُوبُ إِلا بِذِكرَاكَ 🔶 بدين خاطر دلها آرام نگيرند جز به ياد تو ❇️ و لا تَسكُنُ النُّفُوسُ إِلا عِندَ رُؤيَاكَ 🔶 و جانها جز به هنگام مشاهده ‏ات راحتى نيابند ❇️ أنتَ المُسَبَّحُ فِي كُلِّ مَكَانٍ 🔶 تو تنزيه ‏شده‏ اى، در هرجا ❇️ و المَعبُودُ فِي كُلِّ زَمَانٍ 🔶 و پرستيده گشته ‏اى در هر زمان ❇️ و المَوجُودُ فِي كُلِّ أَوَانٍ 🔶 و در همواره روزگار بوده ‏اى ❇️ و المَدعُوُّ بِكُلِّ لِسَانٍ 🔶 و به هر زبان‏ خوانده شده‏ اى ❇️ و المُعَظَّمُ فِي كُلِّ جَنَانٍ 🔶 و در هر دلى بزرگداشت شده ‏اى ❇️ و أَستَغفِرُكَ مِن كُلِّ لَذَّةٍ بِغَيرِ ذِكرِكَ 🔶 و استغفار می کنم از هر لذّتى به جز ذكر تو، ❇️ و مِن كُلِّ رَاحَةٍ بِغَيرِ أُنسِكَ 🔶 و از هر آسايشى‏ جز همدمى با تو ❇️ و مِن كُلِّ سُرُورٍ بِغَيرِ قُربِكَ 🔶 و از هر شادمانى به غير قرب تو ❇️ و مِن كُلِّ شُغلٍ بِغَيرِ طَاعَتِكَ 🔶 و از هر شغلى جز طاعت تو ❇️ إلَهِي أَنتَ قُلتَ وَ قَولُكَ الحَقُّ 🔶 تو گفتى‏ و گفتارت حق است ❇️ يأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اذكُرُوا اللَّهَ ذِكرا كَثِيرا 🔶 كه:اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد خدا را بسيار ياد كنيد ❇️ و سَبِّحُوهُ بُكرَةً وَ أَصِيلا 🔶 و در بامداد و شامگاه او را تسبيح گوييد ❇️ و قُلتَ وَ قَولُكَ الحَقُّ 🔶 و تو گفتى و گفتارت حق است ❇️ فاذكُرُونِي أَذكُركُم 🔶 «مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم» ❇️ فأَمَرتَنَا بِذِكرِكَ 🔶 ما را به ياد كردنت فرمان دادى ❇️ و وَعَدتَنَا عَلَيهِ أَن تَذكُرَنَا تَشرِيفا لَنَا وَ تَفخِيما وَ إِعظَاما 🔶 و وعده فرمودى كه تو نيز از روى شرافت و عزّت و كرامت بخشيدن به ما، ما را ياد كنى، ❇️ و هَا نَحنُ ذَاكِرُوكَ كَمَا أَمَرتَنَا 🔶 اكنون برابر با فرمانت تو را ياد مى‏ كنيم ❇️ فأَنجِز لَنَا مَا وَعَدتَنَا 🔶 پس تو نيز به وعده ‏ات وفا كن ❇️ يا ذَاكِرَ الذَّاكِرِينَ وَ يَا أَرحَمَ الرَّاحِمِينَ 🔶 اى يادآور يادكنندگان، و اى مهربان‏ترين مهربانان ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ 💠@MesbaholHuda ╰┅┅┅┅❀🍃🌼🍃❀┅┅┅┅╯
13مناجات‌الذاکرین۩الفتلاوی.mp3
2.58M
👌 فوق زیبا بسیار 💗دلنشین 💖 🤲 مناجات الذاکرین ( اهل ذکر ) 3️⃣1️⃣ سیزدهمین مناجات خمس عشر 💠 امام زین العابدین حضرت سجاد (عليه‌السلام) 🎙 با نوای احمد الفتلاوی 64BitR📀2MB⏰Time=4:38 ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ القلوب 💠 ╰┅┅┅┅❀🍃🌼🍃❀┅┅┅┅╯ @MesbaholHuda