🌷یکبار قرار بود با بچه ها برویم موج های آبیِ نجف آباد. سانس استخر از هشت شب شروع می شد تا دوازده.
توی تلگرام به بچه های گروه پیام داد که: نماز رو چکار کنیم؟ ساعت هشت و نیم اذونه. جواب دادم: تو بیا، بالاخره یه کاریش می کنیم.
🌷گفت: شرمنده من نمازم رو می خونم بعدش میام.گفتم: همه باید سر ساعت هفت و نیم جلوی استخر باشن. اگه دیر اومدی؛ باید همه رو بستنی بدی.
قبول کرد. نمازش را خواند و بعد هم به عنوان جریمه همه را بستنی داد.
✍حجت خدا؛ ۱۱۰ داستانک
#شهید_محسن_حججی
از در پادگان پیاده میرفت سمت زرهی، ولی من با ماشین داخل پادگان تردد میکردم. یک روز صبح زیر باران جلویش ترمز زدم که سوار شود. گفت: میخوام ورزش کنم. دفعهی بعد سرش را آورد داخل پنجره و گفت: ممد ناصحی! این ماشین بیتالماله، تو داری باهاش میری موظفی. اگه می خواستن، برای منم ماشین میذاشتن.
#شهید_محسن_حججی🕊🌹
🏴
🌹دستخط رهبر معظم انقلاب ، امام خامنهای بر تصویر شهید محسن حججی:
سلام و درود حق بر این شهید پرافتخار و سرافراز که در حساسترین و خطیرترین لحظهی زندگی ، نماد حق پیروز و آشکار در برابر باطل رو به زوال شد.
🌹🕊نحوه اسارت شهید مدافع حرم، محسن حججی :
♦️محمد اسلامی: حسین فرمانده عملیات بود و محسن حججی از نیروهای زرهی حسین.
♦️چندباری اطلاع میدهند که قرار است حملهای بشود.
♦️نزدیک صبح حدود ۵ صبح یک ماشین انتحاری وارد پایگاه میشود و خودش را منفجر میکند.
♦️در همان انفجار اول شهید حججی مجروح میشود. حسین با توجه به سابقه فرماندهیاش و تجربهای که داشت، همه را از چادر خارج میکند.
♦️بچهها فکر میکنند که محسن شهید شده است.
♦️چادرها آتش گرفته بود، حسین به اندازه دو خاکریز نیروهایش را عقب میآورد. در این منطقه ۱۳۰ نیروی مجاهد عراقی بودند که حدود ۸۷ نفر را حسین زنده نجات میدهد.
♦️بعد از مدتی درگیری ماشین انتحاری دوم وارد میشود؛ با انفجار دوم محسن حججی به هوش میآید و از آن حالت بیهوشی که نیروها فکر کرده بودند شهید شده بیرون میآید و محسن را اسیر میکنند
🌹🕊سالروز اسارت شهید مدافع حرم محسن حججی
#شهید_محسن_حججی
اسطوره های واقعی شهدا هستند
شهدا دعا داشتند؛ادعا نداشتند نیایش داشتند؛نمایش نداشتند حیا داشتند؛ریا نداشتند رسم داشتند؛اسم نداشتند
#شهید_محسن_حججی🌷
___________________________
متصف به صفاتِ #شهدا اگر شویم
دنیا و عقبی را سامان میدهیم.
ورنه باخته ایم ای عبدالله.
🌘🕊شبتون شهدایی🕊🌘