رو به پیری می رود هر روز نوکر بیشتر
گرد پیری می نشیند روی این سر بیشتر
همّت «حیّ علی خیر العمل» کمرنگ شد
خیر در پرونده ام دارم ولی شرّ بیشتر
آی آقای عزیزِ ما بیا برگرد که
دور از تو میشوم هر روز بدتر بیشتر
از من این من را بگیر و چشم گریانم بده
چون مقرّب میشوم با دیدهی تر بیشتر
دیرتر در وا کنی، بر من تفضّل کردهای
دوست دارم که بمانم پشت این در بیشتر
یا عزیز اللّه ما را هم به زهرا وصل کن
وصل کن ما را به قدر و نور و کوثر بیشتر
هر کسی دارد ارادت به علیِّ مرتضی
پشت او بوده دعای خیر مادر بیشتر
قدر زهرا را کسی نشناخت غیر از مرتضی
قدر او معلوم می گردد به محشر بیشتر
دلخوریم از اهل یثرب، از علی نشناسها
دلخوریم این روزها از کوچه، از در بیشتر
آتش اوّل چوب را سوزاند، أمّا فکر کن
عمدتاً آتش اثر دارد به معجر بیشتر
"وحید محمدی"
#شعر
#مناجات_و_روضه
#حضرت_زهرا